سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۱۰۹۴
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۷ - ۲۶ بهمن ۱۳۹۷ - 15 February 2019
هومن نشتائی / منتقد
اگر کارنامه رامبد جوان را بررسی کنیم، فیلم‌های قابل توجهی در کارنامه‌اش مشاهده می‌کنیم (البته اگر «اسپاگتی در 8 دقیقه» را فراموش کنیم). «نگار» درامی معمایی با فرم جدیدی که در سینمای ایران ارائه داد و با کارگردانی موفق رامبد جوان (که در صحنه‌های اکشن نمود بیشتری پیدا کرد) توانست اثری قابل قبول باشد. «پسر آدم، دختر حوا» و «ورود آقایان ممنوع» هر دو جزء کمدی‌های قابل قبول و قابل دفاع سینمای ایران می‌باشند. حتی ورود آقایان ممنوع همیشه به عنوان کمدی سالم و صحیح ارائه داده شده است. با داشتن چنین آثاری در کارنامه هنری، از رامبد جوان انتظار ویژه‌ای داریم. آیا «قانون مورفی» در این بحبحه کمدی‌های مبتذل، می‌تواند کورسوی امیدی برای سینمای کمدی ایران باشد؟

درست زمانی که صحنه‌های اکشن تمام می‎شوند و فیلم چیزی برای نگه داشتن مخاطب روی صندلی ندارد، شوخی‌های مبتذل راه خود را برای ورود به فیلم باز می‌کنند. قانون مورفی شروع خوبی دارد اما در ادامه ناکام می‌ماند، چرا که نه قصه برای تعریف کردن و نه حرفی برای زدن ندارد. قصه‌هایی که بین یکدیگر گم می‌شوند. شخصیت‌هایی که ناپدید می‌شوند. داستان‌هایی که نیمه‌کاره رها می‌شوند. شروع و پایانی که هیچ سنخیتی با یکدیگر ندارند. تنها چیزی که اینها را به یکدیگر متصل کرده است «قانون مورفی» است. آن هم نه قانون مورفی یا ادوارد مورفی بلکه فقط و فقط تکرار جمله «ای تو روحت مورفی». فیلم با توجه به مضمون اصلی‌اش، پتانسیل زیادی برای ارائه اثر «مورد قبول» داشت ولی فقط در 20 دقیقه اول از آن استفاده کرد و آن را فراموش کرد. در ادامه آیا بدشانسی‌های گاه و بیگاه فرخ (امیر جدیدی) و «قصد کشتن» ادوارد مورفی در انتهای فیلم، می‌تواند پرداخت درستی از مضمون فیلم باشد؟ 

هدف از ساختن این فیلم چه بوده است؟ غیر از به رخ کشیدن «توانایی در کارگردانی» و فروش بالا، هدف دیگری می‌توان برای این فیلم متصور شد؟ دلیل استفاده بی‌دلیل و بیش از حد از هلی شات چیست؟ آیا چیزی است جز افزودن به زرق و برق فیلم؟ قانون مورفی متشکل از سکانس‌هایی نامرتبط است که یا با صحنه‌های اکشن قصد متحیر کردن مخاطب را دارد یا با شوخی‌های جنسی، مبتذل، تکراری و کلیشه‌ای مانند «حش‌کیک» قصد خنداندن مردم را دارد.

رامبد جوان اصولاً فیلمنامه‌هایش را خودش نمی‌نویسد و قانون مورفی هم از این قضیه مستثنی نیست. از این‌رو بسیاری از تقصیرها را می‌توان گردن نویسندگان انداخت. البته از همین‌رو می‌توان موفقیت ورود آقایان ممنوع را هم نتیجه قلم پیمان قاسم‌خانی دانست. اما رامبد جوان این‌دفعه انتخاب درستی نداشت و دیگر به رامبد جوان هم برای احیای سینمای کمدی نمی‌توان امیدی داشت.

شماره 72 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها