سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۱۴۵
تاریخ انتشار: ۲۲:۴۳ - ۱۳ مهر ۱۳۹۵ - 04 October 2016
امیرحسین بریمانی / روزنامه نگار
خسرو گل‌سرخی یکی از پوپولیست‌ترین‌های تاریخ معاصر ما است که جز شعارهای افراطی که برآمده از جو حاکم بوده‌اند، اقدام مؤثر دیگری در کارنامهٔ خود ندارد. شعارهای تاریخ‌مصرف داری که از نان به نرخ روز خوردن روشن‌فکرانه است، چراکه تبیین روشنگری از اوضاع اجتماعی ارائه نمی‌کند بلکه گفتمان‌های مختلف روشن‌فکری آن زمان را در هم می‌آمیزد و آمیزهٔ مضحکی از مارکسیسم و اسلام و سرمایه‌داری را آن‌هم در قالب شعارهای توخالی ارائه می‌کند اما نباید از یاد ببریم یکی از ارکان مهم روشن نگه‌داشتن آتش انقلاب، شعار و اسطوره‌سازی است و نمی‌توان منکر نقش خسرو گل‌سرخی در تقویت رانه‌های انرژی در جریان انقلاب شد. البته گل‌سرخی تنها در سخنان خود در دادگاه توانست چنین نقشی ایفا کند و قبل آن فعالیت سیاسی‌ای نداشته است. عاطفه گرگین، همسر گل‌سرخی نیز اذعان داشته است که وی اهل فعالیت سیاسی نبوده و در روزنامه‌نگاری‌های خود نیز صرفاً به ادبیات متعهد پرداخته است. با نگاهی به نقدهای گل‌سرخی درخواهیم یافت او از سواد بالایی نیز برخوردار نبوده و در نقد ادبی خود به‌شدت هیجان‌زده یا بهتر است بگوییم جو زده بوده است. به‌عنوان‌مثال جمال‌زاده در نظر او «نویسنده‌ای فربه» بود که «نوشته‌هایش پشیزی نمی‌ارزد» و نویسندگان غربی را صرفاً چون «نو میدان حقیر سرمایه‌داری» تلقی می‌کرد. نهایتاً به‌جز فایل صوتی دادگاه، آنچه گل‌سرخی برای نسل‌های بعدی بجای گذاشته است اشعار اوست. پرسش اول: پس از اعدام گل‌سرخی که او بدل به یک اسطوره شده بود، چرا اشعار او موردتوجه قرار نمی‌گیرد؟ دو پاسخ در پیش رو خواهیم داشت؛ یکی عدم چاپ کتاب در زمان حیات و دیگری اینکه اشعار او درخور یک اسطوره نباشد. شاید در نگاه اول، پاسخ اول کافی و صحیح به نظر بیاید اما او در جنگ‌ها و مجلات اشعاری به چاپ رسانده بود و طبیعی ست که پس از مرگ یک اسطوره، برای دست‌وپا کردن مهر تائیدی بر اسطورگی وی، تمامی فعالیت او ظرف چند ساعت از آرشیوها بیرون کشیده شود. به‌هرحال در این مورد نمی‌توان حکم قطعی داد و بر مبنای این مسئله نیز به سراغ اشعار او نخواهم رفت. خسرو گل‌سرخی در اشعار خود واقعیات اجتماعی را از فیلتر سوبژکتیویته خود گذرانده و سپس آنان را در استعاره‌هایی چون خورشید، تاریکی، دیوار، گلِ سرخ و غیره نشانه‌گذاری کرده است. مضامین اکثر اشعار گل‌سرخی تکراری ست و به همین جهت فُرم، واژگان و تکنیک‌ها نیز دچار تکرار زدگی هستند. امیدوار بودن به ایجاد تغییرات البته به‌شرط اتحاد میان مردم (خلق)، مضمون تکرارشوندهٔ اکثر اشعار اوست: «این خلق/نام بزرگ ترا/در هر سرود میهنی‌اش/آواز می‌دهد»؛ اما اشعار قابل‌تر او آنگاه پدید آمده‌اند که تعهد اجتماعی گل‌سرخی در تمثیل‌ها گم‌شده و شکل شعارزدگی خود را ازدست‌داده است: «هیمه‌های بی‌دریغ تو/در فصل‌های سرد/ادامه خورشید بوده است» به‌طورکلی معدود شعر درخشان خسرو گل‌سرخی، امروزه قادر نیست او را چون اسطوره معرفی کند و پافشاری بر اسطورگی او نیز از دیگر هیجان‌زده‌هایی چون یغما گلرویی برمی‌آید که اگر این تابوهای پوشالی شکسته نشوند، نسل بعدی را از حرکت‌های روبه‌جلو بازخواهند داشت. برای ایجاد تغییرات و حرکت روبه‌جلو (چه در ادبیات و چه در سیاست) نیازمند شعار هستیم و در هر دوره، عده‌ای می‌باید وجهه تاریخی خود را فدای شعار دادن کنند. خسرو گل‌سرخی برای ادبیات و کنش سیاسی امروزه، شعار مناسبی نیست.

شماره 11 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها