نقاشی پشت شیشه یک هنر قدیمی و ریشه دار در تاریخ ایران است که از سنتها و اعتقادات مردم این سرزمین نشات گرفته و در طول عمر خویش بالا و پایین های بسیاری را به خود دیده است.
آیت ماندگار- در دورهای دچار عدم اقبال عمومی گشت و در دورهای مورد استقبال قرار گرفت. زمانی بصورت گل و مرغ در میان گچ بری ها جا گرفت. زمانی هم معرف شهدای دشت کربلا شد. در این مسیر استادکارانی هم بودند که تمام تلاش خود را به خرج دادند تا نقاشی پشت شیشه را حفظ کنند و به دست نسلهای پس از خود برسانند. استاد سعید رضاخان- پدر نقاشی پشت شیشه ایران - نیز هنرمندی است که در گستره این هنر فعالیت شایانی به خرج داد و با آموزش آن به نسل جوان و دانشجویان سهم ویژهای بر عهده گرفت و اینک پای گفتههای او نشستهایم.
نقش آموزش در نقاشی پشت شیشه چیست؟بطور کلی آموزش در هر زمینه نقش اساسی دارد. در نقاشی پشت شیشه هم به همین شکل است. یعنی این فرایند آموزش است که شیوه اجرا را به نسل بعدی منتقل میکند. اگر آموزش نباشد ؛ احتمال قطع شدن انتقال بوجود میآید. این که میگویم (احتمال) دلیل دارد. زیرا امکان دارد برخی بصورت خودآموخته به این هنر رو آورند که خوب تعداد این اشخاص بسیار کم است.
در دورههای گذشته مانند: صفویه ، زندیه و قاجاریه آموزش به چه صورت بود؟از آموزش و همچنین کلیت نقاشی پشت شیشه در دوره صفویه ، سند چندانی در دست نیست و فقط چند تایی تابلو برای ما به یادگار مانده است که در سر صفوی بودن آنها هم حرف و حدیثهایی وجود دارد. اما آنچه که به دوران زندیه و قاجاریه مربوط میشود ؛ در دو گروه کلی جا میگیرد. در دوره زندیه که بیشتر آثار به جا مانده به شکل گل و مرغ هستند و در میان گچ بری ها به عنوان ضمایم معماری داخلی دیده میشوند ؛ شیوه آموزش بصورت استاد و شاگردی است. با این وجود در دوره قاجار غیر از این شیوه آموزش با افرادی روبرو میشویم که بصورت خودآموخته به این هنر رو آوردهاند. البته در دورهای هم با مجموعهکارهای سری کاری مواجه هستیم که یک استادکار طرح اولیه را بصورت دورگیری انجام میداد و شاگردان بصورت تخت ، رنگ گذاری میکردند.
در دوره پهلوی آموزش چگونه پیش رفت؟در این دوره نیز مانند دورههای پیشین آموزش غالب همان آموزش سنتی بود. با این تفاوت که با دیدگاههای تازه ای در نقاشی پشت شیشه روبرو میشویم. دیدگاههایی که پیش از آن وجود نداشت و هنرمندان آن به عنوان پیشرو در این هنر معرفی شدند. البته سالها بعد یک سری افراد نظر تنگ نوع نگاه این بزرگان را زیر سوال بردند و با شیوه این عزیزان به مخالفت برخواستند. که این موضوع نشان از کوتاه اندیشی برخی فعالان این رشته بود و هست.
امروز نقاشی پشت شیشه به چه صورت آموزش داده میشود؟در حال حاضر هنرمندان نقاشی پشت شیشه در سه گروه طبقه بندی میشوند. نخست آموزش سنتی که بر پایه همان طرحها و نوع کار پیشینیان است. در این آموزش ، استاد کار فقط به همان شیوههای پیشین میپردازد و کاری به مسایل تئوری ندارد. دلیلش هم این است که بیشتر افراد سنتگرا با تئوری این هنر بیگانه هستند و بیشتر به نقل سینه به سینه اکتفا میکنند. پس طبیعی است که روند نقاشی پشت شیشه از زبان چنین افرادی بصورت کلی باشد و نام افراد شاخص و تاثیر گذار در گفتههایشان حذف شود. (البته در این مورد آقای بهزاد نقاش یک استثنا است. ایشان کسی است که در کمال سنتگرایی تلاش بسیاری برای جمع آوری اسناد نیز به خرج داده است.) شیوه دوم آموزش ، بصورت دانشگاهی است. در این روش از آموزش با گستره بیشتری از هنر نقاشی پشت شیشه روبرو میشویم. شناخت شیوههای پیشینیان ، آشنایی با افراد پیشرو و صاحب سبک ، درنهایت معرفی هنرمندان معاصر و روش های موجود در این تکنیک چه از نظر قلمپردازی و چه از نظر موضوع همه و همه به هنرآموز عرضه میشود. اینجا انتخاب با هنرآموز است که چه شیوهای را در پیش بگیرد و هیچ اجباری در تقلید از استاد ندارد. یک شیوه سوم در آموزش وجود دارد که به هنرمندان خودآموخته باز میگردد. این افراد خودشان نقاشی پشت شیشه را کشف میکنند و هیچ ذهنیت قبلی از آن ندارند. نمونه بارز آن در طی سالهای اخیر آقایان علی داناییان و کامبخش محمدی هستند.
حالا بفرمایید چه نقصی در زمینه آموزش نقاشی پشت شیشه وجود دارد؟متاسفانه هیچ طرح درس مشخص و تعریف شده ای در این زمینه وجود ندارد. از طرفی برخی افراد را میبینیم که نام استاد برخود نهادهاند ولی متاسفانه هیچ نقدینگی در چنته ندارند و یا اینکه اگر از داشتههای علمی نیز در این رابطه برخوردار باشند ؛ قدرت انتقال آنها را ندارند. هیچ مرجعی هم وجود ندارد که این طرح درس را پایه گذاری کند. موزه نقاشی پشت شیشه که خود را حامی بزرگ و مطرح این رشته معرفی میکند ؛ تا امروز هیچ فعالیتی نکرده و بیشتر درگیر مسایل حاشیهای بود. بصورتی که استادان بسیاری حضور خود را از آن مرجع دریغ کردهاند. فنی حرفهای نیز در خواب کامل به سر میبرد و وزارت ارشاد هم توجه چندانی به این موضوع ندارد.
چگونه میشود نقایص را رفع کرد؟به بخش دولتی نمیتوانیم امید چندانی داشته باشیم. بهترین گزینه ، استادان فعال هستند. ولی متاسفانه آنها نیز توجه زیادی ندارند و از برگزاری یک جلسه مشترک در این رابطه واهمه دارند. هر کدام هم دلایل خاص خود را دارند ولی آنچه مسلم است تا زمانی که همه نیایند ، ننشینند و یک طرح واحد را ننویسند ؛ این نقص بر طرف نمیشود.
آیا آموزش صحیح در نقاشی پشت شیشه ، نقشی در گسترش این هنر دارد؟این هنر ریشه در تاریخ ، سنتها و اعتقادات ما دارد. پس با یک آموزش صحیح و جامع میتوانیم به معرفی فرهنگ خود کمک کنیم. از سویی با آموزش صحیح و هم جانبه که تمام دیدگاهها را شامل شود میتوانیم افق دید گستردهتری را در مقابل چشمان هنرآموزان بگسترانیم. پس با آموزش صحیح در معرفی فرهنگی و هم در بحث گسترش این هنر میتوانیم گام برداریم.
چگونه میتوانیم سطح آموزش را در نقاشی پشت شیشه ارتقاء دهیم؟همانطور که پیش از این هم اشاره کردم ؛ تعریف یک طرح درس جامع و کامل میتواند راهگشا باشد. در حال حاضر در برخی نقاط افرادی را میبینیم که نقاشی پشت شیشه را آموزش میدهند اما متاسفانه هیچ سررشتهای از آن ندارند. درک درستی هم از این هنر ندارند. اگر از آنها بخواهید ۴ خط درباره این تکنیک بنویسند ؛ نمیتوانند. دلیلش هم همین فقدان طرح درس مشترک است. وقتی یک منبعی برای رجوع باشد و همه طبق آن پیش روند ؛ برخی از کاستیها دیده نمیشود و یا حتی رفع میشود. پیشنهاد بعدی من میدان دادن به جوانترها است. باید افراد خوش فکر وارد میدان شوند تا روح تازه در این هنر دمیده شود.
نتیجه ارتقاء در سطح آموزش به کجا میانجامد؟در حال حاضر مساله اصلی که هنرمندان شیشه نگار با آن مواجه هستند ؛ بحث بازار فروش آثار است. وقتی سطح آموزش بالا رود ناخودآگاه بر روی کیفیت و فروش آثار تاثیر مستقیم میگذارد. این یکی از نتیجههای بالا رفتن سطح آموزش است. از دیگر اتفاقات مثبت میتوانم به ایجاد دیدگاههای جدید و یا ایجاد شیوههای نوین در قلمپردازی اشاره کنم. امیدوارم روزی برسد که شاهد شکوفایی و رونق هرچه بیشتر این هنر باشیم.