سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۳۴
تاریخ انتشار: ۲۳:۰۶ - ۱۰ شهريور ۱۳۹۵ - 31 August 2016
علیرضا آقائی راد / نویسنده و روزنامه نگار
غم و شادی دو سوی زندگی بشرند. هیچ زیستی را نمی توان یافت که همواره و سراسر در شادی باشد و یا یکپارچه در غم. زیست آدمی در تکاپوی خود ملغمه ای است از هر دوی این ها. انسان موجودی است اجتماعی که در همزیستی اش با سایر ابنای بشر در روندی غیرقابل کتمان از اجتماع و افراد حاضر در آن هر روز و چه بسا هر لحظه انرژی های مختلف و متفاوت می گیرد و اصلا بر اساس همین همزیستی و انرژی های رسیده از آن روند زندگی اش شکل می گیرد. در عصر حاضر و به یمن گسترش فناوری های ارتباطی و فضای اینترنت و شبکه های اجتماعی، جهانی که تا چندی قبل می پنداشتیم آن چنان بزرگ است که چرخشی به دورش در 80 روز تنها در حد داستانی تخیلی باقی می ماند، امروز به دقیقه ای ریز و درشت، خوب و بد، زشت و زیبا و شاد و غمگین اش از پیش چشمان ما می گذرد. امروز دیگر کمتر اتفاقی است که در گوشه ای از جهان رخ دهد و به ساعتی نرسیده همه جهان از آن آگاه شوند. این شرایط رویکرد انسان مدرن را به شکل جدیدی از همزیستی و زندگانی تغییر داده. امروز هم محله ای و همشهری و هموطن بود، تنها روابط تاثیرگذار بر زندگی مردمان نیست. در این عصر و دوران پدیده ای جدید به نام هم جهانی انسان ها را در گستره ای به وسعت این کره خاکی به یکدیگر مرتب ساخته است. انسان معاصر در امروز و اکنون جهان، غم و شادی هایش گسترده تر از خویشتن خویش، خانواده، محله یا کشور است. او اکنون از پدیده ها و رخدادهایی در دور دست های محل سکونتش نیز غمگین یا شادمان می شود. آیلان آن پری دریایی خفته بر ساحل مدیترانه، دیگر نه یک کودک گریخته از ناامنی و جنگ از اهالی ناکجا آبادی در گوشه ای از جهان، که یکی از کودکان جهان است که مرگش مرزها را می شکند و زودتر از همسفران هنوز در جا مانده اش از سفری دراز، پای به سرزمین های دیگر می گذارد. آیلان می شود یک خبر. یک تیتر و یک غم به وسعت این کره خاکی. جهان غمگین او می شود. جهان برای معصومیت و مظلومیت اش اشک می ریزد. جهان همه یک پارچه سیاه پوش آیلان طفل سه ساله مهاجر می شود. و این همان هم جهانی است که این روزها نه مرز می شناسد، نه زبان و نه ملیت. این سویه  غمگین هم جهانی است. سویه دیگرش نیز ریشه در زلال شادی و شادمانی دارد. اتفاقات خوب، دستاوردهای علمی، ورزشی و فرهنگی و هر حادثه ای که شادمانه باشد و شاد نیز در این هم جهانی امروز، بی مرزترین جنس شادی در تمام طول عمر این کره خاکی است. امروز ما در جهانی زندگی می کنیم که هم غم و هم شادی اش تبدیل به آیینی همه شمول شده است. اما در این بین و در این عصر مداوم خبر و حضور توامان غم و شادی در زندگی انسان ها، جوامع بسته به هزار و یک دلیل اجتماعی، فرهنگی، ساختاری و روانی، که جای طرح اش در این مقال نیست، از یکی از این دو بخش زندگی، غم و شادی، بهره های متفاوت می برند. برخی کشورها سعی دارند بر خبرهای خوب و شادی بخش تمرکز بیشتری داشته باشند و از خبرهای غمگین و ناراحت کننده سریع تر عبور کنند. اما در برخی کشورهای دیگر، این تمرکز بر اشاعه خبرهای ناگوار و غمگین است. مردم جوامع مختلف نیز چنین اند. برخی از خبرهای تلخ می گذرند و برخی دیگر خود خواسته در جستجوی خبرهای ناگوار می گردند. خبر فتح یک جام ورزشی برای این مردم خبری زودگذر است اما خبر فوت ناگهانی یک ورزشکار، تا ماه ها محل بحث و تیتر اول رسانه ها. کدورت های شخصی مردمان در چنینی فرهنگ های غم محوری، در مجالس ختم از بین می رود. اینان به واسطه جشن ازدواج از تقصیرات یکدیگر نمی گذرند، اما به محض آن که خبر فوت کسی را می شنوند، او را حلال کرده و کدورت های شان با وی را فراموش می کنند. مردمان چنین فرهنگ هایی برای غم تقدسی بیش از شادی و برای مرده جایگاه ارزنده تری نسبت به زندگان قائل اند. فرهنگ غم پروری فرهنگی است که بیش از نگره های سیاسی، باید دلایلش را در خرده فرهنگ های جوامع و نگرش مردمانش جستجو کرد. در چنین فرهنگی هنر غمگین از هنر شاد بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. ترانه های غمگین در صدر فروش جدول آلبوم های موسیقی می ایستند، حوادث غمگین و ناگوار همبستگی جمعی بیشتری در آنان برمی انگیزد و در یک کلام، این جوامع در تقابل با شادی، پذیرندگی بیشتری نسبت به غم و خبرهای ناگوار دارند. چرایی این بحث و واکاوی آن نیاز به حضور صاحب نظران در عرصه های مختلف جامعه شناختی،‌روانشناسی و مردم شناسی دارد. ریشه های تاریخی تمایل به غم در این جوامع باید مورد بررسی قرار گیرد و در نهایت تاثیر این غم پسندی در سلامت روانی چنین جوامعی مورد بازبینی واقع شود. جوامع غم پسند نمی توانند جوامع سلامت و پویایی باشند. این جوامع به شکلی خود خواسته خویشتن را در معرض اینرژی های منفی غم و سوگواری قرار می دهند و از پی آن احساس لذت و آرامش می کنند. جوامع بیگانه با شادی و خواهنده غم، جوامع نابسامانی از نظر روانی خواهند بود. مردمان سرخورده، که تعالی خود را در غمگین بودن خود می بینند و هر حادثه ناگوار و غمناکی را به پای ارج و احترام خود در نزد خالق خویش می نهند. جوامع شادی های انفرادی و عزاداری های عمومی!

شماره 3 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها