حدود دو دهه پیش بود که دولت اصلاحات، برآمده از انتخابات سال ۱۳۷۶ سیاست تنشزدایی را در پیش گرفت تا روابط دیپلماتیک با کشورهای دیگر را بهبود ببخشد. مدت کوتاهی از آغاز این رویه نگذشته بود که دولت جمهوریخواه جرج دبلیو بوش ایران را در محور شرارت جای داد و دستاوردهای چند سال تنشزدایی به باد رفت. امروز هم دیپلماسی پرهزینه دولت تدبیر و امید که زمان و مخارج هنگفت سیاسی برای آن صرف شده بود با تنشزایی جمهوریخواهان و بیتدبیری دمکراتها در معرض آسیب جدی است.
هر بار که فضای سیاسی ایران آماده ایجاد تغییراتی در رابطه با دیگر کشورهای جهان میشود، حادثهای که مردم و سیاستمداران ایرانی نقشی در آن نداشتهاند درجه جنگطلبی آمریکا را بالا میبرد و سرایت کردن آن منافع ایران و راهی که در پیشگرفته بود را سد میکند. ناکامی در برخی از برنامههای دیپلماتیک دولت اصلاحات و فشارهایی که از داخل بر آن وارد میشد باعث کمرنگ شدن دستاوردهای آن شد و نتیجه واگذار کردن قدرت به دولت بعدی بود. دولتی که پس از اصلاحات روی کارآمد یکسره به تخریب آنچه دریافت کرده بود پرداخت و عوارضی به بار آورد که بهسادگی جبران نخواهد شد.
حمله افراد اسامه بنلادن به برجهای تجارت جهانی در یازده سپتامبر ۲۰۰۱ بهانهای به دست جرج بوش داد تا موج جدید لشکرکشی و برنامه امنیتی به همراه تحریمهای اقتصادی را به راه بیندازد. حالا هم ظهور داعش در جنگهای خاورمیانه و چندین عامل دیگر (بخش عمده انتقادات ترامپ به اوباما درباره سیاست خارجی و مرتبط با جنگ علیه تروریسم بود) به همان شکل سیاست آمریکا را تحریک کرده است. امروز هم دولت ایران با همین مشکل غیرقابلاجتناب روبهرو شده و سرنوشت گفتوگوهای دیپلماتیک و برنامهریزیهای اقتصادی آن به رقابتهای دو حزب داخلی آمریکا گرهخورده است. متأسفانه درگیری داخلی سیاستمداران «راستگرا» ی آمریکایی، خسارتهای زیادی برای دیگر کشورهای جهان دارد.
شماره 25 دوهفته نامه آیت ماندگار