سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۴۴
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۴ - ۱۱ شهريور ۱۳۹۵ - 01 September 2016
در گفتگوی آیت ماندگار با ابراهیم اصغرزاده مطرح شد:
ابراهیم اصغرزاده
در سالروز واقعه تسخیر سفارت آمریکا توسط گروهی از دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان 1358، همواره موافقان و مخالفان این رویداد تاریخی درباره چرایی شکل گیری این موضوع به بحث و تبادل نظر پرداخته اند، حال فارغ از قضاوت در باب درستی یا نادرستی شکل گیری و ادامه این واقعه می خواهیم در گفتگویی بی پرده با «ابراهیم اصغرزاده» یکی از نقش آفرینان مطرح در آن ماجرا به زوایای پنهان مانده درباره چگونگی پایان گروگان گیری بپردازیم، به خصوص در مورد مذاکراتی که پیرامون این موضوع از سوی مقامات ایران با مقامات و شخصیت های بین المللی و به ویژه آمریکایی شکل گرفت.

جناب اصغرزاده در ابتدا می خواهم بپرسم نیروهای پیرو خط امام که پس از اشغال سفارت آمریکا و افشای اسناد آن مکان، دولت موقت و شخصیت هایی چون امیرانتظام را به جرم مذاکره با آمریکا محکوم می کردند چه شد که دست آخر خود برای پایان دادن به مناقشات و حل بحرانی که شکل گرفته بود به راهکار مذاکره متوسل شدند؟
اولا و بالذات دانشجویان با اصل مذاکره یا گفتگو مخالفتی نداشتند حتی آنها با برقرای روابط و باز بودن سفارت آمریکا یا رفت و آمد آمریکایی ها نیز مخالفتی نداشتند. کار آنها اعتراضی دانشجویی به پذیرش شاه در آمریکا بود. اعتراضی که در صورت شنیده شدن و عکس العمل منطقی و به موقع از جانب آمریکا می توانست به سرعت حل و فصل گردد. اعتراض دانشجویان عمدتا با آنچه به تصور ایشان وادادگی و گفتگو از موضع ضعف، مداخله در امور داخلی کشور یا احیانا جاسوسی نامیده می شد بود. ثانیا پس از ورود امام خمینی به ماجرای اشغال سفارت، کلیه مذاکرات مورد نظر جهت پایان دادن به گروگانگیری از طریق مقامات دو کشور انجام می شد و دانشجویان نقشی در آن نداشتند. بخصوص از زمانی که امام خمینی موضوع حل و فصل ماجرا را کلا به مجلس و نمایندگان ملت سپرد. نه آن زمان و نه بعدها دانشجویان با نفس مذاکره متوازن و از موضع برابر مشکلی نداشتند. تنها می گفتند دیپلماسی در مقابل آمریکا نباید ‌صورتی تحقیرآمیز و محتاط ‌گونه داشته باشد؛ بخصوص وقتی که آمریکا، شاه را در خاک خود پذیرفته یا به سلطنت طلبان اجازه فعالیت داده است. از نظر ما دستگاه دیپلماسی دولت موقت بسیار محافظه کار و محتاط رفتار می کرد که منجر به هدر دادن فرصت و رخصت به ‌طرف مقابل برای اتخاذ رفتار تهاجمی و توهین آمیز علیه انقلاب و ملت ایران می شد. با توجه به کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق و حمایت مطلق کاخ سفید از شاه در طول 25 سال بعد از آن و با اذعان به رویکرد تهاجمی آمریکا در ماههای نخست انقلاب تنها راه مذاکره و تدوام همکاری دیپلماتیک از کانال دیپلماسی اقتدارگرایانه و تهاجمی از طرف دولت موقت ممکن می شد. مذاکره از نظر ما صرفا وقتی معنا می یافت که از موضع برابر صورت می گرفت. ما وقتی متوجه دیپلماسی پنهان دولت موقت و گفتگو با مقامات آمریکایی در جشن استقلال الجزایر شدیم برآشفتیم و طی اطلاعیه ای آن را دیپلماسی ذلیلانه نامیدیم.

بنظر شما در این ماجرا خاصه پس از آزادی گروگان های آمریکایی، حکومت نوپا و انقلابی ایران به تمام خواسته های خود رسید یا آنکه به اصطلاح تن به یک بازی برد برد داد تا در ازای یک بده بستان سیاسی برخی از خواست های طرف های مقابل هم تحقق یابد؟

خب خیلی طبیعی است که نتیجه مذاکرات و بده بستان کشورها مطابق خواست حداکثری یک طرف نباشد زیرا اگر یکطرف برنده تمام عیار و طرف مقابل بازنده صد در صدی باشد حق دارد زیر میز مذاکره بزند در این صورت جنگ راه حل نهایی خواهد بود. راستش را بخواهید تیم مذاکره کننده ایرانی در آن زمان نیز به مهارت و کاربلدی تیم آقای ظریف و مذاکره کنندگان فعلی که نبود، نتایجی هم كه کسب شد به دقت فعلی نبود. حتی قطعنامه 598 که امام خمینی پذیرفت تضمین کننده تمامی مطالبات ما نبود. ولی حالا بعد از پایان ماراتن مذاکرات هسته ای و بازی برد برد دولت روحانی که منجر به توافق هسته ای و برجام شده کوله باری از تجربه اندوخته ایم و همه به اهمیت دیپلماسی و مذاکرات پی برده ایم. آن زمان تا قبل از اشغال سفارت، دولت ابرقدرت آمریکا حاضر نبود پای میز مذاکره از موضع برابر با کشوری جهان سومی مانند ایران بنشیند. در این قبیل مذاکرات تردیدی نیست که جایگاه، جغرافیا، مساحت، ژئوپلیتیک و قدرت نظامی‌ و توان تسلیحاتی، نفوذ معنوی منطقه ای و پتانسیل نرم‌افزاری‌ مانند ثروت، منابع و ذخایر معدنی بخصوص نفت و گاز، تولیدات صنعتی، بازار مصرف داخلی و مانند آن تعیین کننده وزن طرفین در مذاکره است. با اینکه آن زمان از قدرت نظامی و اداری بالایی برخوردار نبودیم اما مشروعیت انقلابی و حمایت توده های مردم ابتدای انقلاب موقعیت ما را پای میز مذاکره تقویت کرده بود. در قراداد الجزایر که منجر به آزادی گروگانها شد گرچه ما به تمام خواسته های خود نرسیدیم ولی برای تثبیت انقلاب و خلاص شدن از شر مداخلات دیگران در امور داخلی نتایج خوبی بدست آوردیم.

طبق گفته هایی که این روزها مطرح می شود در آن ایامی که دولت موقت مذاکراتی با آمریکایی ها انجام می داده شهید بهشتی هم به عنوان یکی از رهبران انقلاب گفتگوهایی با طرف آمریکایی داشته، اما چرا پس از تسخیر سفارت آمریکا و افشای این اسناد دانشجویان تنها به دولت مهندس بازرگان تاختند و نسبت به دیدارهای شهید بهشتی سکوت پیشه کردند، آیا عمدی در کار بود؟
بگذارید در این مورد توضیح مبسوطی بدهم. مهمترین سندی که مربوط می شود به مذاکره شهید بهشتی با آمریکایی ها برمی گردد به مقطع بعد از انقلاب. آن هم در محل مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی. ماجرای ملاقات ایشان با آمریکایی ها از آنجا آغاز مي شود كه دو ديپلمات سفارت آمريكا در پي درخواستهاي متعدد از طريق وزارت امور خارجه ايران در اوايل آبان 1358 یعنی درست چند روز پيش از اشغال سفارت به ديدار آقای بهشتي مي روند و گزارشي از اين ديدار تهيه و به مراجع ذيربط خود ارسال مي كنند. در اين ميان سازمان مجاهدين خلق با دسترسي به این سند مذاكره اقدام به انتشار بخشهايي از آن می نماید و خواستار پاسخگويي دكتر بهشتي می شود. اعضاي سازمان مدعي بودند كه دانشجويان در هماهنگي با آقای بهشتي و رهبران انقلاب از انتشار اين سند سر باز زده اند تا چهره سياسي او نزد افكار عمومي خدشه دار نشود. اين سند بعدها به صورت كامل در مجموعه اسناد لانه جاسوسي كه توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي منتشر شده به چاپ رسيد اگر آن زمان این سند منتشر نشد شايد به این دليل بود كه از نظر دانشجویان یک ملاقات رسمی و شفاف دیپلماتیک با اطلاع وزارت خارجه به حساب می آمد نه ملاقاتی بیرون از مجاری رسمی کشور. در آن ملاقات كه درخواست آن هم از طرف لينگن کاردار سفارت صورت گرفته آقاي بهشتي مواضع نيروهاي انقلابي را تشريح مي كند و مي گويد كه نظر امام اين است كه ما منزوي نباشيم و با آمريكا و غرب رابطه قابل قبولي داشته باشيم. در همين سند هم وقتي آمريكايي ها درباره شخصيت آقاي بهشتي نظر مي دهند يك استواري و اعتقاد محكم به انقلاب را در وی مي بينند. از نظر دانشجویان اشغال کننده سفارت، حساب اشخاصی كه در اسناد دارای کد رمز بودند و کانال اطلاعاتی یا عامل جاسوسي تلقی می شدند از حساب سیاسیون و دیپلماتها کاملا جدا بود.

آیا پنهان ماندن برخی از اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا و افشای فوری برخی دیگر از آن اسناد در آن ایام به نفع آینده کشور و انقلاب تمام شد؟
این سند از دید دانشجویان پنهان نماند ولی چون دانشجویان اسناد مثبت را منتشر نمی کردند و تصمیم آنها این بود که با انتشار اسامی مرتبطین با سفارت از خسارت بیشتر جلوگیری کنند بنابراین اقدام به انتشار آن نکردند که البته بنظرم یکی از اشتباهات دانشجویان همین بحث انتشار مستقیم و فوری اسناد و ماجرای افشاگری ها بود. اتفاقا آقای بهشتي خود بارها خواستار انتشار اسناد شده بود و از شيوه كار دانشجويان نيز انتقاد داشت. آیت الله بهشتی در اظهارنظری گفته بود: «نظر ما اين است كه مدارك سياسي در يك كشور به اطلاع ملت برسد، همه اوراق و اسناد مربوط يك فرد يا يك موسسه بايد ارائه بشود، تا مردم بتوانند جمع بندي كامل كنند... بايد همان شب كه اين اوراق از راديو تلويزيون و روزنامه ها پخش مي شود آن فرد يا گروه هم بتوانند بيايند توضيح بدهند. تنها به قاضي رفتن درست نيست و ملت قاضي است. عيب دیگر كه در كار دانشجويان وجود دارد، اين است كه تا حالا جز در يك مورد كه در رابطه با روزنامه جمهوري اسلامي بوده در بقيه موارد، همه اسناد مايوس كننده و منفي پخش شده است. اگر راجع به افراد، گروهها و موسسات ديگر، اسناد مثبت وجود دارد، اينها را هم نشان دهند كه مردم به سمت بدبيني و ياس كشانده نشوند.» حالا خوب است خودتان این سند مربوط به مرحوم بهشتی را با اسنادی که در کتابهای اسناد منتشره چاپ شده مقایسه کنید.

جالب آنکه پس از پایان تسخیر سفارت آمریکا و آزادی گروگان ها به خواست نظام جمهوری اسلامی تمام نیروهای انقلابی از این تصمیم حمایت می کنند که به نوعی توافق با آمریکا و جامعه جهانی محسوب می شد، حال چرا امروز برخی از دلواپسان موضع نظام در قبال توافق هسته ای با غرب را بر نمی تابند! این مسئله را چطور تحلیل می کنید یعنی تنها جنبه های ایدئولوژیک باعث این خودسری ها شده و یا پای مسائل دیگری چون منفعت های اقتصادی هم در میان است؟
اینکه تندروها کاسبان تحریم بوده و از تحریمها منفعت مادی برده اند محل مناقشه است. ولی در این که دولت آقای احمدی نژاد باعث تشدید تحریم و در نتیجه گسترش فساد در ایران شده است تردیدی نیست. کار فساد در دولت های نهم و دهم به جایی رسید که آقای احمدی نژاد هم در اواخر دولت خود از این مسئله گلایه داشت. ایشان در اواخر دولت دهم در یک تریبون عمومی اعلام کرد که برادران قاچاقچی بخشی از واردات کشور را در اختیار دارند و اسکله های غیرمجازی در اختیار این افراد است. همین سخنان را به شکل دیگری دولت اصلاحات مطرح کرد که تعدادی اسکله در کشور وجود دارد که تحت کنترل دولت نیست. در دولت آقای احمدی نژاد فساد تا جایی بالا رفت که به معاون اول دولت هم رسید. این فساد هر زمان که قرار بود از سوی مطبوعات بررسی شود به شکل های مختلف عنوان می شد که پیگری نشود. این مسئله ظلم به جامعه مدنی و نظام سیاسی است. زیست سیاسی تندروها در قطبی کردن جامعه در پسا توافق است. فضایی سیاه و سفید و پرهراس از آینده. اینکه دولت از ایران چهره ای قابل اعتماد و قابل مذاکره به نمایش گذاشته دستاورد بزرگی برای روحانی است. ما از انزوای بین المللی و تحریم های فلج کننده ضرر کردیم. دولت آقای روحانی از گفت و گو با جامعه جهانی برای کشور ایجاد فرصت کرد. من معتقدم که دولت باب مذاکره و گفت و گو در داخل کشور میان جناح ها را بایستی بگشاید و محافظه کاران و اصلاح طلبان وارد مراوده جدی محتوایی و سیاسی شوند. اگر آشتی ملی برقرار گردد و انسجام و همبستگی ملی جهت اجرای توافق هسته ای یا برجام بیشتر شود دلواپسان شكست سنگيني خواهند خورد. وقتی فضای جامعه قطبی نباشد نقطه عزیمت مناسبی برای اجرای برنامه های اقتصادی و اجتماعی دولت فراهم می شود. از این رو موفقیت دولت و رضایت مردم را در پی خواهد داشت. این رضایت موجب گسترش بدنه اجتماعی دولت و اصلاح طلبان خواهد شد. از همان روزی که رهبری از حق الناس بودن رای مردم سخن گفت و حتی کسانی که به نظام اعتقادی ندارند را به رای دادن و مشارکت فرا خواندند یا بر نرمش قهرمانانه تکیه کردند برنامه تندروها جهت قطبی سازی جامعه و حذف مخالفین دچار سکته شد. زیرا عملا حق مداخله قائل شدن برای همگان حتی مخالف نظام در سیاست ورزی مشت تندروها را باز و از امر سياسی تقدس‌زدايي می کند. مشكل اصلي اصولگرايان راديكاليسم و تندروی تحمیل شده به اردوگاهشان است. ذات اصولگرايی، محافظه كاري و احتیاط است. محافظه كاری آبش با راديكالیسم داخل یک جو نمی رود. من تعجب مي كنم که چگونه شعارهاي راديكالی از درون اصولگرايي به گوش مي رسد! هنر اصولگرايان اين است كه بگويند محافظه كاريم. در دنيای اسلام، سلفي گري و تفکرات تكفيری در حال رشد است رفتار تندروهای ایرانی نیز نوعی بنیادگرایی ایدئولوژیک را تداعی می کند. متاسفانه دنيا تصوير خود از اصولگرايان ايراني را در کنار تندروهاي سني يا تكفيري قرار می دهد، اين موضوع به ضرر آنهاست.

در پایان باید گفت شما به عنوان یک سیاستمدار پر حاشیه و جنجالی در دوران اصلاحات قبل و بعد از انتخابات سال 88 نقش پر رنگی در محافل سیاسی نداشتید اما به ناگاه در یک مناظره تلویزیونی در سال 91 به صدا و سیما دعوت شدید و درمقابل حسین شریعتمداری از مواضع اصلاح طلبان دفاع جانانه ای انجام دادید که با استقبال مردم و به خصوص نسل جوان مواجه شد، بنظر شما پخش چنین برنامه هایی از تلویزیون چه تاثیراتی می توانست بر روی رشد سیاسی در جامعه بگذارد؟ به خصوص در باب مسائل چالش آفرینی چون مذاکره با جامعه جهانی و ...

مناظره با آقای شریعتمداری سال 91 از طرف شبکه 3 تلویزیون وقتی پیشنهاد شد که رکود بر فضای سیاسی کشور حاکم بود. احتمالا مقاصد پنهان دست اندر کاران رسانه ملی  را چیزی شبیه باز کردن محدود فضای سیاسی و گرم کردن تنور انتخابات تشکیل می داد. من هم که در فضای قطبی شده و احساسی چند سال قبل از آن فعالیت هایم را شروع کرده بودم فرصت را مناسب دیدم تا از این طریق تلنگری به افکار عمومی بزنم و یخ آن را بشکنم. فرصت یافتم در عرض یک ساعت مواضع و دیدگاههایم را راجع به دولت احمدی نژاد، تندروها از جمله يك روزنامه خاص و آثار وخیم بیماری توهم توطئه و سیاست تنش زای با غرب و جهان را مطرح کنم و نتیجه گرفتم که همه راهها به انتخابات ریاست جمهوری 92 ختم می شود. آن زمان هنوز که بحث کاندیداها مطرح نبود پس دوگانه روحانی - جلیلی فرضی را بصورت نمادین در الگوی دوگانه تعامل گرایی و ستیزه جویی با جهان خارج مطرح کردم. سیاست ورزی از نظر من هنر استفاده از امکان موجود یا به نوعی هنر ایجاد امکان جدید و فرصت نو است. از این رو در آن مناظره اصرار داشتم به اصلاح طلبان گوشزد کنم که برغم محدودیت در میدان انتخابات 92 باید از کوچکترین روزنه استفاده نمایند و جهت ممانعت از به قدرت رسیدن نامزد جریان تندرو فرصت جدیدی برای کشور و جامعه خلق کنند. راهبرد ما در آن انتخابات باید برهم زدن بازی تندروها می شد. تندروهایی که تداوم ریاستشان بر پاستور منجر به افلاس و ورشکستگی بیشتر کشور می شد. اگر آنها می توانستند کرسی ریاست جمهوری را برای 8 سال دیگر در اختیار بگیرند انزوای خفه کننده و تحریمهای فلج کننده ایران را از پای در می آورد. پیش بینی من آن بود که بازی شطرنج سیاسی پیچیده میان افراطیون از یک سو و ائتلاف عملگراها و اصلاح طلبان از سوي ديگر است. این افراطیون اقتدارگرا هستند که با بی توجهی افکار عمومی مواجه خواهند شد و برعکس جریان آشتی و تعامل با غرب پیروز خواهد گردید. دیدید چگونه در دقیقه نود با شکست روبرو شدند. اعتراضات سران اصولگرا، عصبانیت آقاي مصباح و همه کسانی که گناه شکست اصول گرایان در این انتخابات را بر گردن دیگری و کنار نرفتن به نفع یکدیگر می انداختند نشان ناخرسندی آنان از نتایج این انتخابات بود. نتیجه این انتخابات از آن جا که رشد جریان نئو منجی گرا و بینادگرایان افراطی را متوقف ساخت، شکست سنگینی برای آنان بود. این سوال مقدر قبل از مناظره برایم مطرح بود که اگر اصلاح طلبان در میدان مهندسی شده بازی کنند قادر خواهند شد بازی را مهندسی معکوس نمایند؟ یا این سوال که تا کجا می توان دست پنهان قدرت را غافلگیر کرد؟ بهرحال پاسخ هر چه بود به آن درجه از اهمیت نبود که بایستی نتیجه انتخابات تبدیل به یک «نه» بزرگ به سیاست افراطی احمدی نژادیسم می شد. همان سیاست هایی که منجر به امنیتی کردن تمام حوزه ها و پهنه ها به خصوص دانشگاهها گردیده بود و تندروها در پناه آن با طالبانیزه کردن فضای سیاسی - فرهنگی و آموزشی قصد حذف کامل اصلاح طلبان و منتقدان خود و استحاله جمهوریت نظام را داشتند. سیاست هایی که در سایه آن بنیادگرایان راست کوشیدند هر چه بیشتر کشور را در عرصه بین المللی منزوی و با گسترش تحریم های اقتصادی کمرشکن و زمینه سازی برای حمله نظامی به ایران، شکاف دولت و ملت را به بالاترین حد خود در سالهای پس از انقلاب برسانند.

شماره 4 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها