نیمه اسفند که می رسد، هوا ملتهب می شود و هوای دل نیز بسی بیشتر. به رسم نیاکان باید نهالی کاشت و سبزه ای سبز کرد. باید خانه تکانی کرد و دل را آراست. باید به استقبال بهار رفت.
باید سین های سفره نوروز را فراهم کرد، باید به کودکان ایران زمین از کاوه و گرزش، آرش و کمانش و مظلومیت سیاوش گفت. باید تورقی زد بر شاهنامه و پرده گوش فرزندانمان را نوازش داد با داستان های شاهنامه.
باید از رشادت های شهدای میهن برای ایران یاد کرد.
در این راستا ما اولیاء منطقه غرب پونک در حرکتی مبتکرانه و نمادین فرزندان مان را به بوستان نهج البلاغه می بریم.
نخست دانش آموزان با چادرهای سفید خود برای ادای احترام بر سر مزار سه شهید گمنام وطن به خواندن فاتحه و در صفی متحد ایستاده و به خوانش سرود«ای ایران ای مرز پرگهر» می پردازند و در آخر دستان کوچک شان را رو به آسمان دراز کرده و به نیایش می پردازند و آمین می گویند.
سپس نهالی می کارند، در دل خاک پاک وطن به روش نیاکان تا در زیر سایه آن بزی اند و ریه های پایتخت سرب آلوده را آینده با هوای پاک پر کنند.
لنز دوربین مادران در این هنگام به شکار لحظه های مهر و پاکی لحظات آبی مهربان را به ثبت می کشد.
سپس وارد باغ لاله می شویم که پذیرای برگزاری آیین نوروزی با چیدمان هفت سینی است که مادران سین هایش را تکمیل کرده اند.
خنده های کش دار کودکانه مرا با خود به دوردست ها می برد به آیینه سفره هفت سین می نگرم که هر سال بر سر سفره هفت سین بزرگ شده ام.
کودکان مان دراقدامی نمادین سر این سفره جمع می شوند و به شاهنامه خوانی می پردازند؛ بزم شادی نوروز جمشیدی است میراث نیاکان ما.
در همین راستا انتظار می رود نظام آموزشی و پرورشی ایران با دمیدن روحیه ملی در مقاطع مختلف آموزشی در میان دانش آموزان به ویژه کودکان و نوجوانان خودآگاهی ملی و آشنایی با هویت فرهنگی تاریخ ایران را تقویت نمایند تا فرزندان رستم وار ایران زمین دماوند گون و استوار چون شهدای جان برکف برای دفاع از سرزمین مادری خود تربیت شوند.
چنین جشن هایی می تواند در گسترش خودآگاهی ملی و گرامی داشت آیینی جشن تکلیف الگوی مناسبی باشد برای دیگران به ویژه مسئولان امر، به امید آن روز.
شماره 29 دوهفته نامه آیت ماندگار