سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۷۷۸
تاریخ انتشار: ۲۰:۵۳ - ۱۴ اسفند ۱۳۹۶ - 05 March 2018
مریم اسداللهی‌سهی / فعال اجتماعی
حدود دو دهه از ظهور این شغل در متروی تهران و کرج می‌گذرد و روزبه‌روز شکل و شمایل عجیب‌تری به خود می‌گیرد. اوایل زنان و مردانی با ظاهری مندرس برای گذران روزمره در حد سیر کردن شکم خود در همان روز به این شغل مشغول بودند و مطمئن بودیم که راه‌حلی دیگر برای معیشت خود پیدا نکرده‌اند، برای همین دید کلی حاکم بر جامعه از مسئولین تا مردم با ترحم و کمک به آن‌ها آمیخته‌شده بود و کمتر کسی به مقابله با آن‌ها می‌پرداخت؛ اما حالا دختران جوان کم‌سن و سال و زنان میان‌سال سرزنده و شیک‌پوشی را می‌بینیم که با عمل‌های زیبایی در متروی تهران مشغول دست‌فروشی هستند. دختران به‌روزی که گاهی ظاهرشان از زنان کارمند داخل واگن‌ها زیباتر و آراسته‌تر است و تا زمانی که مشغول به فروش نشوند گمان نمی‌کنید که آنان دست‌فروش هستند. دست‌فروشانی که از خوراکی تا لباس، لوازم منزل، زیورآلات، کتب آموزشی و... در چنته خود دارند و با قیمتی کمتر از قیمت بازار و مغازه‌ها در معرض فروش می‌گذارند. کار پاره‌وقتی است که دختران دانشجو برای خرید لباس‌های رنگارنگ و دست‌وپا کردن پول عمل‌های زیبایی خود به جهت عقب نیفتادن از غافله مد انتخاب کرده‌اند. شغلی که با 5 - 4 روز در هفته و روزی 5 ساعت چیزی حدود 900 هزار تا 2 میلیون تومان درآمد نصیبشان می‌شود. زنانی که روزانه از 60 تا 70 هزار تومان در روز درآمد دارند. دست‌فروشانی که کم‌کم از محیط مترو به خارج از آن و در خیابان‌ها سوق داده ‌شده و در خیابان‌های شلوغ و پرترددی مثل ولیعصر شکل سازمان‌یافته‌تری از آن را خواهید دید. متروهای تهران به سبب حجم انبوهی از جمعیت مخصوصاً در خطوط تلاقی، پتانسیل هرگونه اتفاقی را دارد که با عدم مدیریت می‌تواند خسارت جبران‌ناپذیری را رقم بزند. حالا فرض کنید زنانی با چمدان‌هایی پر از اجناس در اوج شلوغی و پیک ساعات تردد جمعیت می‌خواهند وارد واگن‌ها شوند. سیل عظیمی از دست‌فروشان با ساک‌های بزرگ که توقع همراهی مسافران را دارند و در صورت اعتراض مسافران به آن‌ها دعوایی به پا می‌کنند و با چهره‌ای حق‌به‌جانب علیه مسافر، جمعیت را برای خود می‌خرند. اگر از این وسیله حمل‌ونقل عمومی استفاده کنید خواهید دید که گاهی به علت فشار دست‌فروشان شما قادر به داخل شدن به واگن‌ها نیستید و یا به‌سختی از آن خارج می‌شوید. دست‌فروشانی که صندلی‌های داخل سالن‌ها و واگن را برای پهن کردن بساط خود اشغال می‌کنند و جالب آن است که ماموران مترو هنگام وقوع چنین صحنه‌هایی اقدامی جهت رفاه حال مسافران و مقابله با دست‌فروشان انجام نمی‌دهند. متاسفانه زن جوانی که با اعتماد به‌نفس در معرفی محصول آرایشی و بهداشتی خود از عنوان«قاچاق» استفاده می‌کند و به‌راحتی عنوان می‌کند که محصولش از طریق قاچاق وارد شده و خریداران را مدیون صداقت خود می‌کند. مسئله دردناک آن است که روی بعضی محصولات تاریخ تولید و انقضای فارسی دیده می‌شود. دختر دانشجویی که از حس ترحم زنان سوءاستفاده می‌کند و برای عمل بینی خود نیاز به پول دارد و پدرش هزینه آن را تقبل نمی‌کند، برای همین اجناسی را از بازار خریده و در مترو می‌فروشد. زن میان‌سالی که با همکاری برادرش از بندرعباس اجناسی را از مرز رد کرده و در مترو می‌فروشد. در بهترین‌ترین حالت زنانی را می‌بینیم که با تهیه خوراکی و غذای خانگی و هنر دست خود مشغول هستند. فروشندگانی که با اعتماد به خریداران، اجناس خود را نسیه می‌فروشند و با دادن شماره تلفن و شماره کارت خود پول را با تاخیر از خریدار دریافت می‌کنند. مصرف‌گرایی و گرایش به کالاهایی که جزء کالای ضروری زندگی ما نیستند، ولی به سبب اینکه در معرض دیدگان ما قرار می‌گیرند خریداری می‌شوند. کالایی که نه از سلامت آن مطمئنیم و نه از اینکه از چه راهی تامین ‌شده است. پول‌هایی که برای هزینه‌های غیرضروری شاغلین آن مثل عمل زیبایی و شیک‌پوشی و... پرداخت می‌شود. هزینه‌هایی که نمی‌دانیم از چه راهی تامین و برای چه راهی صرف می‌گردد. جدای از اینکه این مشاغل جزء مشاغل کاذب محسوب می‌شوند، ولی در فضایی که بیکاری و فقر بیداد می‌کند خیلی حقیقی‌تر ازآنچه تصورش را بکنیم برای عده‌ای درآمدزایی می‌کند. آنان بدون نیاز به سرمایه یا با کمترین سرمایه می‌توانند درآمد خوبی را برای شاغلان آن فراهم کنند. واقعیت آن است که فساد اخلاقی دامن‌گیر تمام اقشار جامعه شده و نمی‌دانیم باید از اینکه دختر 21 ساله‌ای که آن‌قدر شجاعت دارد برای هزینه‌های شخصی‌اش دست‌فروشی می‌کند را تشویق کنیم یا سرزنش؟ تشویق از آن‌ جهت که به اغواگری در جامعه نپرداخته و سرزنش از آن ‌جهت که چرا دست‌فروشی در مترو؟ پسری که لوازم موبایل می‌فروشد را تشویق کنیم که دزدی نکرده و از دیوار مردم بالا نرفته یا سرزنش کنیم که چرا کالای قاچاق؟ دست‌فروشی جزء مشاغل زودبازده‌ای است که باید آثار و تبعات آن را بپذیریم و صرفاً به تبلیغات تکراری داخل مترو اکتفا نکنیم. برخوردهای قهری نیروی حراست مترو دیگر کارساز نیست و باید برای این جماعت فکر چاره‌ای کرد. باید ضمن سازمان‌دهی آن‌ها و در اختیار قرار دادن مکانی مناسب برای عرضه محصولاتشان از ورود کالای قاچاق و تقلبی جلوگیری و بستر را برای بهره‌گیری از نیروی جوان و استعدادهای آن‌ها فراهم کرد. تمام این صحبت‌ها در حد شعار زیباست ولی برای اجرایی شدن، مرد عمل می‌خواهد.

شماره 51 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها