سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۹۱۱
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۴ - ۲۷ تير ۱۳۹۷ - 18 July 2018
هومن نشتائی / منتقد
مجید مجیدی، کارگردان نام آشنایی است که فارغ از هر چیز، هر فیلمی که بسازد، برای مخاطب کنجکاو برانگیز است. شاید اولین و مهم‌ترین دلیل برای انتخاب «آنسوی ابرها» همین باشد. نشستن به تماشای فیلمی که از آن انتظار بالایی می‌رود. نشستن به تماشای اثری از کارگردانی که خیلی مواقع ما را شگفت‌زده کرده است. متاسفانه این فیلم دقیقاً بر خلاف فیلم قبلیِ این کارگردان «محمد رسول اللّه»، شرایط اکران مطلوبی ندارد. دلیلش تا حدی مشخص است. البته موضوع‌مان این نیست. موضوع این است که آیا مجید مجیدی قدمی رو به جلو برداشته است یا خیر؟
این فیلم برای مجید مجیدی قدمی رو به عقب محسوب می‌شود و نمی‌توان این اثر را جزء آثار محبوبش قرار داد. یک دلیلی که باعث می‌شود به این نتیجه برسیم، تکراری بودن قصه آن است. همه چیز در این فیلم آشنا به نظر می‌رسد و انگار قبلاً آن را (به ویژه در تلویزیون) دیده‌ایم. جایی نوشته بودند که این فیلم ترکیبی از تمام فیلم‌های مجید مجیدی است. به عقیده نگارنده تحلیل درستی بود.
یکی دیگر از نقاط ضعف فیلم، پیوسته نبودن سکانس‌هاست. انگار که مخاطب از سکانسی به سکانس دیگر هُل داده می‌شود، بدون اینکه سکانسی که از آن گذر کرده، به فرجامی رسیده باشد. البته همه در نهایت به فرجام می‌رسند، اما شاید بتوان گفت که مشکل اصلی در شروع آن است. اساساً کمی بی‌هویت و بی‌مقدمه. موضوع‌های مختلف در فیلم جدا از یکدیگر بررسی شده‌اند. بخشی از فیلم به تارا (خواهرِ امیر) رسیدگی می‌شود. بخشی از فیلم به درگیری امیر با فرد خاطی در بیمارستان. بخشی به درگیری امیر با دلال مواد. بخشی ارتباط امیر با خانوادهٔ خاطی. بین این موضوع‌ها در فیلم انسجام کافی وجود ندارد و همین موجب می‌شود مخاطب قسمتی از فیلم را فراموش کند. برای مثال وقتی خانوادهٔ فرد خاطی در فیلم سر و کله‌شان پیدا می‌شود، خودِ آن فرد رسماً فراموش می‌شود. اصلاً حضور آنها چه نقشی در فیلم دارد؟ فقط برای این آمده‌اند که دل‌مان برایشان بسوزد؟ کمک کردن تارا به فرزندِ هم سلولی‌اش چطور؟ کتک خوردن امیر توسط دلال‌های مواد چطور؟ پیشنهاد امیر برای فروشِ آن دختر چطور؟ همه اینها در فیلم حرفی برای گفتن دارند؛ اما پررنگ‌ترین دلیل حضورشان جریحه دار کردن احساسات مخاطب است. این دقیقاً همان المان‌های سینمای هند است که باعث می‌شود عدهٔ زیادی این فیلم را «هندی» تلقی کنند. متاسفانه مجید مجیدی در این مسئله هم نمی‌تواند موفق عمل کند و نمی‌تواند مخاطب را آنطور که باید احساساتی کند؛ زیرا مجید مجیدی در برزخی بین سینمای هند و ایران گیر کرده است.
اما یکی از بزرگترین نکات مثبت فیلم، بازی ایشان خاطار و مالاویکا موهانان است که نتیجه انتخاب درستشان است.
درکل آن‌سوی ابرها قدمی مثبت در کارنامه مجیدی محسوب نمی‌شود و می‌توان آن‌را «فیلم هندی‌ای که یک ایرانی آن‌را ساخته است» توصیف کرد.

شماره 59 دوهفته نامه آیت ماندگار
اخبار مرتبط
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها