سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۹۲۰
تاریخ انتشار: ۲۰:۰۰ - ۲۷ تير ۱۳۹۷ - 18 July 2018
تحلیلی پیرامون نام «ایران»
عباس مهری اردستانی / پژوهشگر
یکصد و اندی روز است که زنده یاد دکتر داریوش شایگان از میان ما رفته است. این زاده تبریز و فرزند برومند ایران که زبان فارسی را یگانه زبان وحدت بخش ایرانیان می‌دانست و برای ایران و نام ایران آرزوی سربلندی داشت، معتقد بود در طول تاریخ چه روزگار باستان و چه جهان پس از اسلام ایران و ایرانیان همواره بین دو دنیا قرار داشته و پل ارتباطی تمدنها بوده‌اند. با این وجود اما او قائل به این هم بود که ایران پسا صفویه چنان رو به فترت نهاد که گویا به تعطیلات تاریخی رفته و هنوز هم خیال بازگشت از آن تعطیلات را ندارد. او نسخه‌ای را برای ایران نوشته که می‌شود آن را برای همه ایرانیان تجویز کرد آنجا که در وصف مردم ایران نوشت پژواک روح ملتی است که هنوز حرف آخرش را نزده و در آینده همچنان ما را شگفت زده خواهد کرد.

با این پیشگفتار به سراغ یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های ایران و ایرانیان یعنی نام کشورمان می‌رویم همان نامی که اختلاف سرود ملی‌اش در میان تماشاگران ایرانی جام جهانی حاضر در ورزشگاه سن پترزبورگ در طنین هیاهو و تفاوت طرح پرچمهایشان گم شد و تنها در درخشش نام پرآوازه ایران تبلور یافت و در آن میان نه تنها هیچکس خودی و غیرخودی و اشتباهی نبود بلکه همه ایرانی بودند.

با همه این همدلی‌های نهفته اما مدتهاست زمزمه‌های وهن آلود و نادرست دامن کشور عزیزمان ایران و پیرامون آن را فرا گرفته و هرازگاهی شرارتهایی از سوی شبکه‌های مجازی و ماهواره‌ای علیه نام ایران صورت می‌گیرد که شوربختانه این نغمه‌های ناهمگون به داخل کشور سرایت کرده و وحدت ملی ما را نشانه رفته که موجب می‌شود نوجوانان و جوانان ایرانی بتدریج درباره نام سرزمینشان دچار تردید شوند. تردید درباره نام ایران، این مام میهن و قطعه‌ای مقدس در جهان با تاریخ و تمدن و فرهنگی پرشکوه. واضح‌تر بگویم گویا برخی وقتی می‌بینند صدایی از کسی در دفاع از نام ایران و تمامیت ارضی آن برنمی‌خیزد گستاخ‌تر می‌شوند. بعنوان نمونه چندی قبل کلیپی در شبکه‌های مجازی پخش شد که تهیه کنندگانش افرادی از کشور همسایه افغانستان بودند. در این کلیپ گفته شده بود که طبق شواهد شاهنامه، سرزمینی که در گذشته ایران نامیده می‌شد افغانستان کنونی است و رضا شاه پهلوی در سال ۱۳۱۴ خورشیدی برابر با ۱۹۳۵ میلادی این کشور را که پرشیا نامیده می‌شد ایران نامیده است.

از دیگر سو در کلیپی که به زبان کردی در شبکه‌های مجازی پخش شد و گویا در کردستان عراق تهیه شده بود بار دیگر به این موضوع یعنی دستور پهلوی اول به استفاده از نام ایران در سال ۱۹۳۵ میلادی تاکید شده بود. همچنین در کلیپی دیگر که بصورت انیمیشن تهیه شده بود و گویا بوسیله همسایگان عرب ما در جنوب خلیج پارس مغرضانه انتشار یافته بود و بر جدایی خوزستان از ایران تاکید داشت بار دیگر بر داستان پرشیا و ایران دوره رضا شاه تاکید شده بود. تمامی این گفتارها و رویدادها در حالی انجام می‌شود که نه تنها مطبوعات بلکه در صدا و سیما نیز سخنی و یا میزگردی و برنامه‌ای در دفاع از نام ایران گفته و تهیه نمی‌شود و متاسفانه برخی از دولتمردان ناخواسته در مصاحبه‌های خویش به جای استفاده از نام ایران مرتب از واژه جمهوری اسلامی استفاده می‌کنند که در این هنگامه بلبشو لازم است تا در دفاع از نام ایران توضیحاتی گفته شود که اجمالاً به آن می‌پردازیم.

گذشته از نام رسمی و بین المللی برخی کشورهای جهان هر کدام از آنها نامی غیررسمی نیز دارند که نزد اقوام دیگر و یا حتی مردم آن کشور مورد استفاده قرار می‌گیرد. مثلاً نام رسمی کشور مصر در جهان Egypt است در حالی که مردم این کشور و جهان عرب و حتی ما ایرانیان از واژه مصر استفاده می‌کنیم دلیل آن هم مشخص است زیرا ساکنان نخستین سرزمین مصر قبطی ها بود که بقایای آنان بعنوان مسیحیان مصر اکنون در این کشور ساکنند و علت نامیدن این کشور به نام مصر هم آن بود که وقتی عمروعاص در سال ۱۹ هجری برابر با سال ۶۳۹ میلادی این سرزمین را فتح کرد اعراب از حاصلخیزی و آبادانی این کشور بخاطر وجود رود نیل شگفت زده شدند و آن سرزمین را به زبان عربی مصر به معنای آباد و حاصلخیز نامیدند.

همچنین در تاریخ اروپا می‌خوانیم که فرانکها یعنی فرانسویان در خط ساحلی رود راین همانجا که اکنون مرز مشترک میان آلمان و فرانسه است همواره با جنگاوران ژرمن برخورد داشتند و چون نخستین قبیله از ژرمنها که در ساحل رود راین با فرانکها همیشه درگیر بودند آلمان نام داشتند بنابر این فرانکها و فرانسویان بعدی همه اقوام ژرمن را آلمان نامیدند. از آنجا که در زمان قاجار زبان خارجی برای مراودات بین المللی نزد ایرانیان فرانسه بود از این رو نام آلمان را ایرانیان از فرانسویان وام گرفته و ژرمنها را همانند آنان، آلمانی گفتند. از دیگر سو می دانیم که یونانیان، ایرانیان را پارسی می‌نامیدند، پارسی از آن جهت که بزرگترین امپراتوری جهان باستان را هخامنشیان که تیره‌ای از پارسها بودند بنیان نهاده بودند و بنا به گفته تمامی تاریخ نگاران این نام بعدها حتی در دوران امپراتوری روم نیز بکار رفت و در هر معاهده‌ای که میان ایران و روم منعقد می‌شد نام ایران را با عنوان پرسیا ثبت می‌کردند. بعدها و در قرون وسطی و بویژه عصر رنسانس که کشورهای اروپایی ملوک الطوایفی و نظام فئودالیته را برانداختند و کشورهایی به معنای امروزین پدید آمد بخاطر آنکه خود را وارث تمدن یونان می‌پنداشتند این واژه را از آنان اقتباس کردند تا اینکه این نام نهادینه شد و هر کدام از دولتهای اروپایی واژه پرسیا را چه در مراودات بین المللی با ایران به هنگام تقدیم استوار نامه سفرا و چه در درج نقشه‌های آن دوره با خط و یا تلفظ زبانی خویش بکار بردند چنانکه مثلاً فرانسویان از واژه پرشیا استفاده کردند. از دیگر مصداقها در این زمینه می‌توان به نام کشور یونان اشاره کرد بدین ترتیب که ایرانیان بخاطر آنکه اولین دسته از اقوام این کشور را ایونها می‌نامیدند این واژه را با جمع و پسوند زبان پارسی باستان که در متون با عنوان فرس قدیم از آن یاد می‌شود و البته با حذف حرف الف آن جمع بستند و به آن کشور یونان گفتند چنانکه اهالی کشور سابق عثمانی و اکنون مردم ترکیه به تاسی از ما حتی آن را فارسی‌تر هم کرده و به کشور یونان، یونانستان می گویند و این در حالی است که خود یونانیان سرزمین خویش را هلاس که برگرفته شده از تمدن هلنی می‌باشد نامیده اما اروپاییان به آن کشور Greec می گویند.

از دیگر سو در توضیح واژه ایران که بر نام مقدس و پاک کشور ما نهاده شده باید گفت که بنا به نوشته تمامی متون تاریخی آریائیهای ساکن فلات ایران و سرزمینهای پیرامون آن در بیش از سه هزار سال پیش کانون نخستین خود را که ایرانویج می‌نامیدند ترک کردند و به سمت جنوب و نواحی گرم رهسپار شدند و بخشی از این اقوام در فلاتی که اکنون ایران نامیده می‌شود سکنی گزیدند و نام سرزمین قبلی خود ایرانویج را به سرزمین جدید دادند و آن را ایران نامیدند. این ملت از هنگام اتحاد در زمان مادها تا کنون همواره سرزمین خویش را ایران یا ایرانشهر که در زبان پهلوی معنای کشور ایران می‌دهد می‌نامند و چون هر کدام از ایالات این سرزمین در گذشته دارای حکمرانانی موروثی حتی از پیش از اسلام تا دوران صفویه بود این ایالات را مجموعه‌ای از کل سرزمین ایران در نظر گرفته و به کشور ایران، ممالک محروسه ایران می‌گفتند.
با این توضیحات و با سپاس فراوان از استاد گرانقدر دکتر محمد علی بهمنی قاجار که اخیراً در مقاله‌ای با نام «ایران نامی کهن» که در پاسخ به مغلطه هشتاد ساله بودن نام ایران در هفته نامه وطن یولی منتشر کرده‌اند به گواهی‌ها و ذکر منابعی متعدد که بر نام ایران پیش از سال ۱۳۱۴ خورشیدی /۱۹۳۵ میلادی اشاره و صحه نهاده‌اند بصورت فهرست وار می‌پردازیم.

۱- در جلد سوم بخش دوم تاریخ ایران کمبریج چنین می‌خوانیم: جغرافیای کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت که هم ایران را توصیف می‌کند و هم انیران (قلمروهای ایران که ساکنانش ایرانی تبار نبودند) را هماهنگی کاملی با لقب تازه شاهنشاه ایران و انیران دارد. تمایز میان ایران و انیران در کتیبه نگاشته شده توسط موبد کرتیر کاملاً روشن است، آنجا که در سطرهای ۳۵ تا ۴۰ می‌نویسد: در سایه من بسیاری از آتشها و مغان در سراسر ایرانشهر (واژه‌ای که برای نام ایران بکار می‌رفت) شامل آتورپاتکان (آذربایجان)، اسپهان، ری، کرمانیا، سکستان (سیستان)، گرگان، هری (هرات)، مرو، مسنه (دشت آزادگان خوزستان) رونق یافتند و همین کار در انیران و شهر انتاکیه در سوریه و شهر کاریسا واقع در کاپادوکیه (ایالتی در ترکیه کنونی) انجام گرفت.

۲- به نقل از شاهنامه فردوسی آنجا که در پادشاهی بلاشِ پیروز که چهار سال بود سروده است:
ز جیحون گذر کرد پیروز و شاد
 ابا نامور موبد و کیقباد
چو آگاهی آمد به ایران زمین
از آن نیک پی مهتر بآفرین
همان جنگ و پیکار با خشنواز
زی رأی چنان مرد نیرنگ ساز

۳- در کتاب خلاصه الاشعار و زبده الافکار نوشته میر تقی الدین کاشانی درباره شاعری ترک زبان به نام تهماسب قلی بیک عرشی که در زمان شاه عباس یکم می‌زیسته و تا سال ۱۰۱۶ قمری در قید حیات بوده چنین آمده است: در اوایل حال شاعری و ابتدای نشو و نما در وادی سخن گستری «عهدی» تخلص می‌کرد و بعد از آنکه انوار وقوف و دانش در فن شعر و سخنوری از مطلع ضمیرش بر عرصه ممالک ایران پرتو انداخت آن تخلص را به عرشی بدل ساخت.

۴- در جلد اول کتاب مجموعه مکاتبات شاه عباس یکم که به اهتمام زنده یاد دکتر عبدالحسین نوایی منتشر شده نامه‌ای را شاه محمد خدابنده پدر شاه عباس به مراد سوم سلطان عثمانی نوشته که در بخشی از آن آمده است: عابدان از شیوه خداپرستی بازمانند و زاهدان اقدام به مراسم زهد و صلاح نتوانند و بالجمله کافه خلایق سرگردان و حیران راه به هیچ مامنی نبرده در اندیشه کار خود فرو مانند خصوصاً سکنه ممالک ایران از پیر و جوان، نزدیک و دور، اناث و ذکور که در زمان صدور صلح و وقوع صلاح، گاه و بیگاه، شام و سحرگاه و...

۵- در کتاب متون تاریخی به زبان فارسی که بوسیله شادروان دکتر عبدالحسین نوایی گردآوری شده مطلبی به نقل از تاریخ حزین لاهیجی که به هنگام محاصره اصفهان بدست افاغنه در سال ۱۱۳۵ قمری نوشته شده چنین می‌خوانیم: من چون به دیده بصیرت در عاقبت آن حال نگریستم وصیت پدر به یاد آمد که توصیه کرد در اصفهان نمانم. در آن وقت هنوز راهها مسدود نشده بود چه مجال مقاومت با خصم (افاغنه) نمانده بود و صلاح در حرکت پادشاه بود و هنوز تمامی ممالک ایران سوای قندهار در تصرف او بود.

۶- در کتاب راهنمای عهود و عهدنامه‌های تاریخی ایران نوشته غلامعلی وحید مازندرانی و در فصل سوم عهدنامه ننگین ترکمنچای که در تاریخ دهم فوریه سال ۱۸۲۸ میلادی برابر با پنجم شعبان سال ۱۲۴۳ قمری منعقد شده چنین می‌خوانیم: اعلیحضرت شاهنشاه ایران (فتحعلی شاه قاجار) از طرف خود و اخلاف و وراث خویش سرزمینهای ایروان و نخجوان را به ملکیت مطلقه به دولت روس واگذار می‌کند.

۷- در کتاب سفرنامه فرهاد میرزا که از راه قفقاز به سفر حج رفته این مطلب را که در روز ۲۹ رمضان سال ۱۲۹۲ قمری برابر با سال ۱۸۷۵ میلادی و مطابق با سال ۱۲۵۴ خورشیدی نوشته شده است می‌خوانیم: در دو ورسی (دو کیلومتری) شهر تفلیس، مقرب الخاقان میرزا اسدالله خان جنرال کنسول دولت علیه ایران با تجار و تبعه دولت علیه ایران به استقبال ما آمد. کالسکه آورده و یک نفر صاحب منصب با چهار نفر قزاق ایستاده بود که قراول این چند روزه ماست.

۸- میرزا غلامحسین خان افضل الملک یکی از کارگزاران دولتی دوره قاجار است که در کتابش با نام سفرنامه اصفهان که در سال ۱۳۲۱ قمری برابر با ۱۹۰۳ میلادی نوشته ۴۴ بار به نام ایران اشاره کرده است چنانکه درباره بلوکات اطراف اصفهان می‌نویسد: مادی‌هایی که به سمت شرق اصفهان می‌روند همچون نیاصرم و فرشادی پس از گذشتن از شهر به ناحیه جی می‌رسند که تمام حقابه به این ناحیه تعلق دارد و خوراسگان هم جزو آن است حاصل این بلوک گندم، جو، ماش، عدس، نخود و ذرت است و پنبه کاغذی خوراسگان و دهات حوالی آن از اکثر قرا و از پنبه‌های ممتاز ایران بلکه سایر ممالک بهتر است.

۹- در جلد اول تاریخ بیداری ایرانیان نوشته ناظم الاسلام کرمانی که در رمضان سال ۱۳۲۴ قمری نوشته شده در بیان اوضاع و احوال دوران ناصرالدین شاه چنین آمده است: بخاطر نکبت و بی علمی دربار و خودخواهی میرزا آقاخان صدراعظم معاهده ملعونه پاریس بین ایران و انگلستان بسته آمد و رسماً حق حاکمیت ایران از افغانستان مرتفع و حصه از خاک خراسان هم ضمیمه افغانستان گردید.

۱۰- در کتاب اصفهان از انقلاب مشروطه تا جنگ جهانی اول مطلبی به نقل از شماره ۳۳ روزنامه زاینده رود اصفهان که در دوم رمضان سال ۱۳۲۸ قمری برابر با سال ۱۹۰۹ میلادی منتشر شده و به متن تلگرافی که اهالی اردستان از جور نایب حسین کاشی به حکومت اصفهان مخابره کرده‌اند اشاره شده چنین می‌خوانیم: نمی‌دانیم اولیای دولت چرا در رفع نایب حسین کاشی این قدر مسامحه می‌کنند مگر اهالی اردستان چه گناهی کرده‌اند که بایستی تا این حد مورد تعدی آن غارتگر شریر واقع شوند؟ مگر اردستان از خاک ایران مجزا و امنیت آن بر عهده دولت نیست؟

۱۱- در کتاب مشروطه ایرانی نوشته ماشالله آجودانی چنین آمده است: سید حسن تقی زاده در ژانویه سال ۱۹۲۰ میلادی برابر با سال ۱۲۹۹ خورشیدی در نشریه کاوه چاپ برلین آلمان نوشت: امروز چیزی که به حد اعلا برای ایران لازم است و همه وطن پرستان ایران با تمام قوا باید در راه آن بکوشند سه چیز است نخست قبول و ترویج تمدن اروپا بلا شرط، دوم اهتمام در حفظ زبان و ادبیات فارسی و ترقی و توسعه آن و سوم نشر علوم فرنگ و اقبال عمومی به تأسیس مدارس و تعمیم آن.

ناگفته نماند که به جز این موارد صدها مورد منابع معتبر وجود دارد که به نام ایران بر کشور ما تاکید دارد چنانکه در اسکناسهایی که توسط بانک شاهنشاهی ایران که بوسیله دولت بریتانیا در ایران تأسیس شده بود و در دوره قاجار رواج داشت می‌بینیم که در یک سوی آن و به خط فارسی مبلغ اسکناس همراه با تصویر ناصرالدین شاه، شیر و خورشید و عبارت بانک شاهنشاهی ایران و در سوی دیگر به خط انگلیسی همان عبارات بدین شرح THE IMPERIAL BANK OF PERSIA درج شده است.

در پایان باید به این نکته یادآوری کنیم که در دهه ۷۰ خورشیدی بارها اساتید تاریخ ایران از جمله شادروان دکتر عبدالحسین نوایی و دکتر مسعود شرقی رویداد بخشنامه رضا شاه درباره استفاده از نام ایران توسط دول بیگانه را چنین شرح دادند که امان الله خان پادشاه افغانستان در بازگشت از سفر اروپا چند روزی را میهمان دربار ایران در تهران بود و سپس به کشورش بازگشت و از آنجا که در صدد اصلاحاتی در افغانستان بود تصمیم گرفت در نخستین قدم بخاطر اینکه نام ایران توسط کشورهای دیگر استفاده نمی‌شد واژه ایران را برای کشور افغانستان بکار گیرد. همچنین در همان زمان زمزمه‌هایی مبنی بر استفاده استالین رهبر وقت شوروی سابق از نام ایران برای تاجیکستان و یا جمهوری آذربایجان بگوش می‌رسید که به همین دلیل رجال آن روز ایران که اتفاقاً افرادی همچون سعید نفیسی نیز در میانشان بود پیشنهاد کردند که دولت ایران هر چه زودتر طی بیانیه‌ای به دیگر کشورها اعلام کند از این پس اگر نامه‌ای توسط دول دیگر با نام پرشیا برای دولت ایران ارسال شود دولت ایران بدان پاسخ نخواهد داد و بایستی از این به بعد دولتهای بیگانه از واژه ایران برای مراسلات رسمی خود استفاده کنند. با این امید که همواره بر اعتلای نام ایران و ایرانیان افزوده شود بیاییم این شعر را همه با هم و همیشه زمزمه که نه بلکه فریاد بزنیم:
بگوئید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد

منابع:
۱- محمدی، حمیدرضا (۱۳۹۷) آرزوی ایرانه شایگان. شماره ۶۸۱۳ روزنامه ایران، تهران
۲- کرمانی، ناظم الاسلام (۱۳۷۱) تاریخ بیداری ایرانیان. نشر امیر کبیر. تهران
۳- غلامعلی، وحید مازندرانی (۱۳۴۱) راهنمای عهود و عهدنامه‌های تاریخی ایران. نشر ابن سینا. تهران
۴- یارشاطر، احسان (۱۳۷۷) تاریخ ایران کمبریج. جلد سوم. قسمت دوم. ترجمه حسن انوشه. نشر امیر کبیر. تهران
۵- رجایی، عبدالمهدی (۱۳۸۶) اصفهان از انقلاب مشروطه تا جنگ جهانی اول. نشر دانشگاه اصفهان. اصفهان
۶- آجودانی، ماشاالله. (۱۳۸۷) مشروطهٔ ایرانی. نشر اختران. تهران
۷- نوایی، عبدالحسین (۱۳۷۶) متون تاریخی به زبان فارسی. نشر سمت. تهران
۸- نوایی، عبدالحسین (۱۳۶۶) مجموعه اسناد و مکاتبات تاریخی شاه عباس. نشر زرین. تهران
۹- کاشانی، میر تقی الدین (۱۳۹۵) خلاصه الاشعار و زبده الافکار. تصحیح سید علی میر افضلی. نشر میراث مکتوب. تهران
۱۰- فرهاد میرزا (۱۳۶۶) سفرنامه فرهاد میرزا. تصحیح غلامرضا طباطبایی. نشر عطایی. تهران
۱۱- فردوسی، ابوالقاسم (۱۳۸۰) شاهنامه. بر اساس چاپ مسکو. نشر کارنامه کتاب. تهران
۱۲- افضل الملک، میرزا غلامحسین (۱۳۸۰) سفرنامه اصفهان. به کوشش ناصر افشارفر. نشر کتابخانه مجلس. تهران

شماره 60 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها