مطالعات نشان داده بحران آب در سطح جهانی رابطه مستقیم با پرورش دام دارد. آب لازم برای تولید یک وعده غذای کاملاً گیاهی یک دهم یک وعده غذای گوشتی است.
آیت ماندگار- مریم آیتی: شهریورماه ۱۳۹۰ انتشار تصاویری از کشتار بیرحمانه یک خرس قهوهای ماده و دو تولهاش، در حالیکه شکم توله خرسها زنده زنده پاره شده بود و در همان حال به آغوش مادر غرق در خون خود پناه میبردند، آنقدر دردناک و تکان دهنده بود که برای نخستین بار موجی از اعتراض و انزجار عمومی را به دنبال داشت و احساسات بسیاری از کشور را جریحه دار کرد. پس از این اتفاق تلخ، ۲۰ شهریور به همت گروههای حامی محیط زیست و حیوانات به عنوان روز ملی مبارزه با خشونت علیه حیوانات نامگذاری شد. به همین بهانه گفت و گویی با «سپهر سلیمی» فعال محیط زیست و حامی حقوق حیوانات داشتیم تا به بررسی معضل حیوان آزاری در کشور بپردازیم:
تا چه حد فضای حمایت از حیوانات را در ایران رو به پیشرفت میدانید؟ و فکر میکنید از چه راههایی میتوان اهمیت این امر را در جامعه گسترش داد؟
حمایت از حیوانات در ایران حتماً در این سالها پیشرفت داشته است، شاخصهایی مانند تعداد گروههایی که در این زمینه فعالیت میکنند و یا کمیت اعتراضات صورت گرفته نسبت به حیوان کشیها و همچنین از رصد شبکههای اجتماعی میشود متوجه شد که تعداد حامیان حیوانات در ایران افزایش پیدا کرده است، ولی مسئله این است که باید ببینیم افزایش حامیان حیوانات چقدر با کیفیت زندگی حیوانات همراه بوده است. از نظر کمی پیشرفت داشتهایم اما به لحاظ کیفی شاید پیشرفت چشمگیری نداشتهایم. افرادی که وارد این حوزه شدند از سر دلسوزی بوده اما الزاماً نگاهشان علمی نبوده است. اتفاقاتی افتاده است که در عمل در جهت منافع حیوانات نیست، بطور مثال پناهگاههایی که برای حیوانات وجود دارد شاید به ظاهر حیوان دوستانه باشد اما عموماً در جهت منافع حیوانات نیست، ضمن اینکه نگاه به حیات وحش بسیار ضعیف شده است. همچنین در این سالها آدمهایی که علاقهشان به حیوانات بیشتر شده و از حیوان نگهداری میکنند یا خرید و فروش میکنند بطور مثال کسی که سگ هاسکی نگهداری میکند در دمای ۴۰ درجه شهرهای ایران و زمانی که با او صحبت میکنیم تصور میکند که حیوانات را دوست دارد اما این نوع نگهداری به ضرر آن حیوان است. یا بسیاری از پرندهها یا حیواناتی که جای نگهداریشان در خانه نیست یا نژادهای خاص سگ و گربه و شیر و کروکدیل و... نگهداری آنها در خانهها به وسیله تجارت به ضرر این حیوانات است که متاسفانه افرادی که تازه به دوران رسیدهاند برای جبران نیازهای دیگر خودشان این حیوانات را خرید و فروش میکنند که بسیار خطرناک است هم برای حیوانات که قطعاً میمیرند هم اینکه برای امنیت زیستی کشور ممکن است فاجعه آفرین باشد.
برای گسترش حمایت از حیوانات اصل مسئله فرهنگ سازی است، اینکه در مدارس تا دانشگاهها و تقویت سمنها و اینکه مسئولان سازمان محیط زیست باور داشته باشند به این مراکز که عموماً دلسوز هستند و تلاش میکنند که در جهت منافع عمومی کشور حرکت داشته باشند، مسئولان بپذیرند که اگر یک مرکزی گاهی هم اشتباهی میکند این دلسوز است و فرصتی در اختیارش بدهند. باید بپذیریم که عدهای هستند در بیرون از سیستم دولتی که دوستدار حیوانات هستند و آنها را باور کنیم و حرفشان را قبول کنیم، در رسانههای عمومی مانند صدا و سیما تبلیغات در حمایت از حیوانات بسیار کم است، حالا یا از بی سوادی است یا از مقاصد دیگری که دارند اما خوب نیست، در رسانههای مجازی در جهت از حمایت از حیوانات فعالیتهای خوبی صورت میگیرد اما گاهاً مطالبشان غلط یا سطحی و احساسی است.
چه ارگانهایی در ایران بیشترین کم کاری و بی توجهی را دربارهٔ حقوق حیوانات و محیط زیست داشتهاند؟
نمیشود به طور مشخص ارگان خاصی را نام برد ولی باید بگوییم که همه کم کاری کردهایم. از مردم بگیرید تا دستگاههای دولتی و حاکمیتی، همه بی توجه بودهاند و اگر بخواهیم کسی را مقصر اعلام کنیم به این معناست که بقیه نقشی نداشتهاند، متاسفانه در کشور ما همواره سعی کردهایم به جای آن که حل مشکلات را از خودمان شروع کنیم دنبال مقصر بودهایم تا مشکلات بر گردن دیگری بیاندازیم، مردم دولت را مقصر میدانند، دولت مردم را! اما بطور مشخص ارگانهایی مانند آموزش پرورش کوتاهی کرده است، صدا و سیما خیلی بد کار کرده است، حتی رسانههای نوگرا و پیشرو در محیط زیست هم بی توجه بودهاند حتی تا زمانی که رودخانههای ما خشک نشد، تالابهای ما خشک نشد، هوای شهرهای ایران به چنین وضعیت فلاکت باری نیفتاد هیچ روزنامهای تیتر نخستش را به محیط زیست اختصاص نداده بود، هیچ روزنامهای راجع به آلودگی هوا ننوشته بود، هیچ روزنامهای راجع به خشکی گاو خونی و زاینده رود و ارومیه و کارون و... ننوشته بودند! و هنوز هم متاسفانه بسیاری از نخبگان و اصلاح طلبان بی توجه هستند نسبت به محیط زیست و یا اگر صحبتی از محیط زیست میکنند صرفاً برای جذب آرا است و البته همچنان مردم باور نکردهاند که اوضاع محیط زیست مان چقدر وحشتناک است و هنوز باور نکردهاند که حیوانات هم حقی برای زندگی دارند، همه نسبت به محیط زیست و حیوانات بی توجه هستند.
ارتباطی مهم میان محیط زیست، حقوق حیوانات و گیاهخواری قائل هستید؟
صد در صد. پاسخ شما بدیهی و روشن است. گیاهخواری یعنی نکشتن و نخوردن حیوانات و احترام به مهمترین حق هر حیوان، یعنی حق زندگی. از طرفی گیاهخواری و اجتناب از گوشتخواری سبب کاهش گازهای گلخانهای، کاهش تغییرات اقلیمی، حفظ منابع آبی، جلوگیری از تبدیل جنگلها به مزارع تولید خوراک دام، کاهش آلودگیهای ناشی از فضولات دامی، کاهش بیماریهای واگیردار ناشی از دامپروری ها، کاهش فقر و اختلاف طبقاتی و دهها فایده مستقیم و غیرمستقیم برای محیط زیست میشود.
بنابراین سادهترین راه برای حفظ محیط زیست و احترام به حقوق حیوانات را باید از بشقابهایمان شروع کنیم. بر اساس پژوهشها و آمارهای موجود، صنعت دامپروری و گوشتخواری بزرگترین دشمن بقای بشر در حال حاضر است. با گیاهخواری علاوه بر نجات بیش از 70 میلیارد حیوان، میتوان به حفظ جنگلها، منابع آبی و جلوگیری از گرمایش جهانی کمک کرد.
دولت روحانی چه مزایایی نسبت به دولت احمدی نژاد برای محیط زیست و حقوق حیوانات داشته است؟
شاید بشود گفت هیچ! یعنی نه تنها پیشرفت و مزیت نبوده ایراد آن بسیار بوده است. وقتی دولتی با اسم حمایت محیط زیست میآید خیلی انتظارات از او بالا است. باید فعالیتهای زیادی انجام شود که متاسفانه هیچ کاری نشده، ما اگر قرار باشد شرایط پایداری داشته باشیم باید قطعاً دولت جدید کار بیشتری نسبت به دولتهای قبلی در زمینه محیط زیست انجام بدهد، ما اگر به شاخصها نگاه کنیم نه تنها جلو نرفتیم بلکه پسرفت نیز داشتهایم، ضمن اینکه طرحهایی که محیط زیست ستیزانه بوده ادامه پیدا کرده و مشکلات بسیار بوجود میآید که متاسفانه این مسئله در دولت دوم آقای روحانی بیشتر به چشم میآید!
وضعیت کم آبی در ایران جزء بحرانهای اصلی محسوب میشود، چقدر این بحران را در رابطه با دامداری و پرورش دام میدانید؟
مطالعات نشان داده بحران آب در سطح جهانی رابطه مستقیم با پرورش دام دارد. آب لازم برای تولید یک وعده غذای کاملاً گیاهی یک دهم یک وعده غذای گوشتی است. ضمن اینکه مدفوع دامها از عوامل آلودگی منابع آب شیرین هستند. در ایران بخش زیادی از سویا و ذرت که در کنار یونجه بخش اصلی خوراک دام را تشکیل میدهند از خارج از کشور وارد میشود و بر همین اساس در حال حاضر آمار دقیقی در این خصوص ندارم اما آنچه که مسلم است اینست که بر اساس توصیه سازمان ملل متحد برای نجات محیط زیست و زمین راهی جز کاهش و ترک محصولات گوشتی وجود ندارد.
وضعیت باغ وحشها در ایران را نسبت به خارج چگونه میبینید؟ حقیقت دارد که ایران جز کشورهایی است که سیرک حیوانات در آن ممنوع شده است؟
در رابطه با باغ وحشها چه در ایران و خارج در اصل مطلب هیچ فرقی نمیکند یعنی باغ وحشها به انبار حیوانات معروف هستند که مردم بیایند و نگاه بکنند و از این راه کسب درآمدی بشود. البته این بخش ساده ماجراست و آن زجری که جیوانات در باغ وحشها میکشند و حالتهای روحی روانی و محیط زیستی و مسائل بهداشتی و تغذیه اینها همه یک روی سکه است و روی دیگر سکه آن فسادی است که ناشی از تجارت حیات وحش است و این نوع قاچاق که چهارمین تجارت پر سود دنیاست است. باغ وحشها یکی از مراکز و مقاصد اصلی تجارت حیات وحش هستند که این تجارت در قالب باغ وحشها انجام میشود و جابجایی گونههایی که در معرض انقراض هستند اما میبینیم که در باغ پرندگان و خزندگان و باغ وحش و... نگهداری میشوند. اینکه میبینیم هر روزباغ وحش و باغ پرندگان در کشور زیاد میشود بخاطر عدم نظارتی است که صورت گرفته. آنها گاها حیوان را از زیستگاههای طبیعی میدزدند و وارد این باغها میکنند و اصلاً هم سرنوشت حیوانات برایشان فرقی ندارد چرا که اگر مُرد دوباره میروند و با قیمتی ارزان حیوانی را جایگزین میکنند.
من می گویم باغ وحش خوب باغ وحش تعطیل است. حالا در خارج یک سری استانداردها هست که شرایط بهتری دارد اما آن چیزی که هست ظلمی ست که به حیوانات میشود آن حق آزادی زیستن حیوانات است که از آنها گرفته میشود. جالب است بدانید در اتحادیه باغ وحشهای اروپایی هم که مدعی استاندارد هستند سالانه ۳۰۰۰ تا 5000 هزار حیوان سالم کشته میشود. این نشان میدهد که تجارت هدف اصلی باغ وحشهاست و همه شعارهایی که در خصوص رفاه حیوانات گفته میشود فریبی بیش نیست.
در رابطه با سیرک هم خوشبختانه بعد از یک دهه تلاش حامیان حیوانات و محیط زیست در سال ۹۵ ایران به استفاده حیوانات در سیرک نه گفت و این کار را ممنوع کرد. این یک الگوی خیلی خوبی از فعالیت حقوق حیوانات ایران در سالهای اخیر است.
مشکلات و موانعی سر راه فعالان محیط زیست و حقوق حیوانات وجود دارد؟ آیا در این باره دولت نقش اصلی را ایفا میکند یا عزم و ارادهٔ عموم مردم میتواند در غیاب حمایت دولتی نقش آفرین باشد؟
مشکلات متنوع است. شاید بزرگترین مسئلهای که ما داریم در ضعف قوانین باشد که اولاً نحوه فعالیت سازمانهای غیردولتی و فعالان گاهاً در قانون مشخص نشده، به این معنی که هنوز ما قانون مشخص برای سازمانهای مردم نهاد نداریم. علاوه بر این در زمینه حمایت از حیوانات هم قانون نداریم! همین قوانینی هم که هست مورد بی توجهی قرار میگیرد و انگار کسی هنوز نمیداند چه فاجعهای رخ داده است با اینکه رودهای خشک، آلودگی هوا و نابودی حیات وحش را هم میبینند هنوز به این مسئله یقین پیدا نکردهاند که این مسئله در اولیت مسائل کشور قرار بگیرد. ضمن اینکه فعالان محیط زیست همیشه در هر کجای دنیا با برخوردهایی از سوی دولت و صنایع و تولید کنندگان مواجه هستند، چراکه حرف آنها این است که رفتار ما با زمین طوری باشد که منافع نسلهای آتی مورد تعرض قرار نگیرد! که متاسفانه دولتها همیشه دغدغه اشتغال و تولید و... داشته که محیط زیستی ها در مقابل این موارد قرار میگیرد که این مسئله تنها مختص ایران نیست و در هر جای دنیا همین است.
در چند وقت اخیر و با فعالیت شبکههای مجازی باب شده است که از بعضی حیوان آزاریها فیلم میگیرند و منتشر میکنند، آیا به رغم ظاهر مثبت، این مسئله خود میتواند آسیبهایی نظیر عادی سازی خشونت و به نوعی شیوع دادن آن در پی داشته باشد؟
این مسئله باعث شده توجه مردم نسبت به وضعیت حیوانات و حیات وحش و کشتار و ظلمهایی که به آنها میشود بیشتر بشود اما متاسفانه در بلند مدت باعث شده که جامعه عادت کند به این تصاویر. در گذشته با تصاویر و خبرهای به مراتب سادهتر اعتراضات بسیاری صورت میگرفت و مسئولین پاسخگو بودند اما حالا آنقدر حجم اخبار بالا رفته که مردم عادت کردهاند.
در این خصوص ذکر یک نکته هم بسیار ضروری است و آن اینکه به نمایش گذاشتن جسد حیوانات و عکس گرفتن یک محیط بان با لاشه حیوانات هم بی احترامی به آن حیوان است وهم اینکه اخلاقی نیست.
آیا امیدی به تصویب قانونی برای جلوگیری از حیوان آزاری در ایران وجود دارد؟ چه اندازه فضای مجازی را یاری دهندهٔ تصویب این قوانین میدانید؟
همچنان امیدواریم، یک آرزویی است که از سال ۷۸ است بطور مشخص به مجلس ششم بر میگردد که متاسفانه مورد توجه قرار نگرفت. همچنان این آرزو و خواسته حامیان حقوق حیوانات هست اما آن چیزی که اهمیت دارد اینست که صرف داشتن یک قانون نمیتواند اثر گذار باشد به این جهت که قانون باید کامل باشد که بتواند خواستهها را پوشش دهد تا اگر مجریان قانون ارادهای برای اجرای قانون داشتند بتواند آن را بخوبی انجام دهند و اینکه ارادهای باید در قوه مقننه باشد که با این تخلفات برخورد بشود. در میان مسئولان قضایی هم باید این هم در اولویتها باشد که بتوان کاری انجام داد. این قانونی که الان هست حامیان حقوق حیوانات ایراد اساسی به آن دارند چرا که نمیتوانند پاسخگو باشد و کامل نیست و امیدواریم که تا زمانی که ایرادات آن برطرف نشده باشد تصویب نشود.
چه اندازه نظام دامپزشکی ایران را در خدمت حیوانات میدانید؟
نظام دام پزشکی در واقع سازمانی است که در خدمت دام پزشکان باید باشد و آنها افرادی هستند که خدمات بهداشتی و درمانی حیوانات را انجام میدهند. مسئلهای که متاسفانه به آن توجه نشده این است که مسائل اخلاقی و حمایت از حیوانات است، صنعت دام پزشکی متاسفانه کاملاً در جهت منافع انسانی هستند یعنی در دام پروری کاری انجام میشود که سود بیشتری از حیوانات به انسانها برسد، این است که خیلی وقتها منافع انسانها و حیوانات در تعارض قرار میگیرد که در اینجور مواقع دامپزشکی بدنبال احقاق منافع دامپزشکان هستند. همانطور که نمیشود از یک جراح قلب انتظار داشت که کار یک وکیل دادگستری را انجام بدهد از یک دامپزشک هم نمیتوان انتظار داشت کاملاً در جهت مسائل حقوقی و حمایت از حیوانات قدم بر دارد.
یک مسئله دیگر هم اینکه مشکلی با آن مواجه هستیم که سونامی دامپزشکان است که تعداد خیلی زیادی ما در داخل کشور داریم و این موجب بیکاری این افراد شده و همین مسئله موجب انجام دادن کارهایی از سوی آنها شده که هم به منافع خودشان و هم منافع حیوانات آسیب می زند. تعداد دانشکدههای دامپزشکی در ایران چندین برابر کشورهایی نظیر انگلستان، نیوزلند و استرالیا با آن حجم زیاد کار است.
البته خوشبختانه اخیراً شاهد چهرههای جوانی در دامپزشکی هستیم که رعایت حقوق حیوانات را سرلوحه رفتارشان قرار میدهند. از این جوانان در آینده بسیار خواهیم شنید و چهره درخشانی از دامپزشکان حامی حقوق حیوانات نشان خواهند داد.
آیا یک فعال محیط زیست و حقوق حیوانات در زندگی شخصی نیز ملزم به حمایت از حقوق حیوانات نیست؟ فی المثل آیا میتوان در جهت حمایت از حقوق حیوانات و محیط زیست قدم برداشت اما در زندگی شخصی گیاهخوار نبود؟ در این باره نسبت بین ساحت خصوصی و عمومی چگونه است؟
این مسأله باید صددرصد مورد توجه قرار گیرد، زیرا فرد نمیتواند بگوید که فعال محیط زیست است، اما در عین حال نسبت به محیط زیست بی تفاوت باشد یا اینکه بگوید فعال حقوق حیوانات است، اما حیوانخواری کرده و حقوق حیوانات را رعایت نکند. متاسفانه ما بسیار زیاد میبینیم که کسانی در مسائل مختلف شعاری میدهند اما عملشان با آن مغایر است. البته توجه کنید یک شخص میتواند در زندگی خصوصی هر رفتاری انجام دهد اما وقتی که به عنوان فعال محیط زیست یا حامی حیوانات خودش را به جامعه معرفی میکند بالطبع مورد رصد و قضاوت قرار میگیرد و باید حرف و عملش یکی باشد.
متاسفانه خیلی از مسائل در جامعه ما سطحی شده و افراد به دنبال شو و نمایش هستند و آنقدر که راجع به یک مسأله حرف میزنند و شعار میدهند، خودشان اعتقادی به آن ندارند یا اینکه نقش خودشان را کم میپندارند و متوجه نیستند که حتی یک نفر نیز میتواند نقشی در بهبود محیط زیست ایفا کند.
برای نمونه، اگر من محیط زیستی حاضر نباشم که برای مصالح محیط زیست از شکم خود بگذرم، چطور میتوانم انتظار داشته باشم که یک کارخانه دار با درآمد چندصدمیلیاردی به دلیل آنکه کارخانهاش باعث تخریب محیط زیست میشود، از خیر صدها میلیارد تومان بگذرد.
بنابراین همین افراد هستند که بعدها ممکن است نسبت به آنچه شعارش را در جامعه میدهند، بی توجه شوند. ما فعالین محیط زیستی باید بیش از آنکه با شعارمان حامی محیط زیست باشیم، درعمل خود حمایت کنیم؛ زیرا عمل ماست که باعث ترغیب شدن افراد به محیط زیستی شدن رفتارشان میشود.
مسئله دیگر این است که الزاماً به این معنی نیست که کسی که گیاه خوار است صد در صد محیط زیستی است یا کسی که گوش خوار است دشمن محیط زیست است! اینگونه نیست که کسی که گیاه خوار است نسبت به بقیه ارجحیت دارد! بسیاری را دیدهام که گوشت خوار هستند و چندین برابر افراد دیگر به محیط زیست خدمت کردهاند.
در پایان اگر حرفی ناگفته و سخنی مؤثر برای ارتقای فرهنگ حمایت از حقوق حیوانات دارید، با ما در میان بگذارید.
همه ما حیوانات را دوست داریم و احتمالاً افرادی هم که فکر میکنند حامی حیوانات هستند آنها هم حیوانات را دوست دارند، اما ما باید رفتارمان طوری باشد که مصالح حیوانات را در نظر بگیریم ونه مصالح خودمان را. یک وقتی هست که ما خودمان کارهایی انجام میدهیم که لذت میبریم اما همه اینها به این معنا نیست که به نفع حیوانات تمام میشود بطور مثال نگهداری از حیات وحش، اگزوتیک انیمال ها یا حیواناتی که با شرایط زیستی و آب و هوایی ما سازگار نیست. تصور میکنیم که نگهداری اینها نشانه حیوان دوستی است اما در واقع ما داریم آنها را از محیط اصلی زندگیشان دور میکنیم و در یک محیط شکنجه آور نگهداری میکنیم، مثلاً نگهداری سگ هاسکی نشانه حیوان دوستی نیست بلکه نشان حیوان آزاری است و یا کارهایی که انجام میدهیم که فکر میکنیم چون خودمان لذت میبردیم به نفع حیوانات است، مثل غذا دادن به حیوانات شهری یا وحشی، همه اینها به ضرر آنهاست، باید احساساتمان را کنار بگذاریم و بر اساس منطق و دانش به نفع حیوانات کار کنیم.
شماره 64 دوهفته نامه آیت ماندگار