وگنیسم یکی از سریعترین جنبشهای عدالت خواهی در سطح جهان است و آگاهی در مورد گیاهخواری و اثرات مطلوب آن بر سلامت بشر، محیط زیست، تعذیه وگان و اثر آن روی کاهش خشونت علیه حیوانات و انسانها از پانزده سال پیش روز به روز بیشتر میشود.
آیت ماندگار- جهانگیر مصلی: «وگنیسم» یا گیاهخواری مطلق یک روش تغذیه و زندگی است که هدف آن حذف هر نوع محصول حیوانی چه در غذا و چه در مواد مصرفی است. مهمترین دلایل وگان شدن افراد مسائل اخلاقی یا رعایت حقوق حیوانات، حفاظت از محیط زیست و حفظ سلامتی است. گرچه برخی از افراد به دلیل تفکرات معنوی روی به گیاهخواری کامل میآورند اما پایه و هدف اصلی وگانها مبارزه با مفهوم عرضه و تقاضا در محصولات صنعتی است که در روند تولید آنها به حیوانات و محیط زیست و در نهایت به صورت غیر مستقیم به دیگر انسانها آسیب وارد میکند. به همین بهانه برای بررسی جایگاه وگنیسم در ایران گفتوگویی با «گلاره قیدرزاده» فعال حقوق حیوانات و اولین بلاگر سبک زندگی گیاهی به زبان فارسی داشتیم.
وگنیسم بیشتر از آنکه رژیم غذایی محسوب شود، شیوهای برای زندگی کردن است. حال آنکه بسیارانی صرفاً آن را تغییر در تغذیهٔ معیار و صرفاً گیاهخواری میدانند، کمی از جنبههای دیگر این سبک از زندگی بگویید.
وگنیسم بر پایهٔ اصل عدم خشونت است و هدف غایی آن حذف هرگونه آزار، استثمار یا کشتار حیوانات و آزادی آنها است؛ بنابراین در این سبک نه تنها محصولات خوراکی تهیه شده از حیوانات، بلکه کلیهٔ محصولات حیوانی از جمله چرم و پشم هم به دلیل اینکه حاصل کشتار یا استثمار و گرفتن آزادی حیوانات است حذف میشود. جدای از این بحث حقوق بشر هم به عنوان گونهای تکامل یافته از حیوانات مسلماً در وگانسیم قابل توجه است. پس سلامت روانی و جسمی کارگران سلاخ خانهها که به شدت تحت فشار روحی هستند و به سبب آن دچار انواع رنجشهای روانی میشوند و در مصرف الکل و مواد زیاده روی میکنند نیز مطرح است. همین طور این حقیقت که بین ۳۰ تا ۴۰ درصد سطح زمین به تولید غذا به خصوص سویا و ذرت و غلات برای حیوانات دامی کشورهای ثروتمند اختصاص داده شده و در عین حال میلیونها انسان از گرسنگی رنج میبرند قابل توجه است. میتوان آن همه غلات و دانههای پرکالری و مغذی را به صورت مستقیم مصرف کرد یا حتی آن زمینهای کشاورزی را به کشت محصولات مغذی برای مصرف مستقیم بشر اختصاص داد، کاری که طبق محاسبات ۷۰% به ذخایر غذایی جهانی اضافه میکند و میتواند 10 میلیارد انسان را از نظر کالری سیر کند. اثرات نامطلوب و تأسف بار صنعت دامداری بر محیط زیست از جمله تولید مقدار زیادی گاز متان که اثر گرمایشی آن حدود ۲۳ برابر دی اکسید کربن است، تخریب جنگلهای بارانی برای زراعت غذای دامها، مصرف آبهای آشامیدنی برای کشت در زمینهای زراعی به منظور غذای دام، ایجاد مناطق مرده در اقیانوسها به خاطر حجم زیاد فضولات دامها که اکسیژن آب را خالی و آب را خالی از زندگی میکند از جمله دغذغه های این سبک زندگی است چرا که عواقب آن به غیر از ثروتمندانی که پناهگاهها و محل زندگی امنی به دور از این فجایع محیط زیستی دارند، گریبان گیر همهٔ موجودات میشود.
چقدر به ترویج وگنیسم امید دارید؟ آیا شما هم وضعیت کرهٔ زمین را به شکلی میبینید که به گفتهٔ بسیاری، انسان را دیر یا زود برای نجات زمین محکوم به گیاهخواری میکند؟
وگنیسم یکی از سریعترین جنبشهای عدالت خواهی در سطح جهان است و آگاهی در مورد گیاهخواری و اثرات مطلوب آن بر سلامت بشر، محیط زیست، تعذیه وگان و اثر آن روی کاهش خشونت علیه حیوانات و انسانها از پانزده سال پیش روز به روز بیشتر میشود. آگاهی عمومی جهان در خصوص اینکه میزان اراضی استفاده شده برای گوشت مصرفی یک نفر انسان تقریباً ده برابر میزان اراضی استفاده شده برای برای تولید گیاهان مصرفی همان انسان است به طور پیش روندهای در حال افزایش چشم گیر است. در مقالهای جدید از روزنامهٔ گاردین، آمار اخیر نشان میدهد که در اغلب کشورهای پیشرفته هم چون انگلستان، امریکا، استرالیا، ایتالیا و غیره جمعیت وگان ها و بازار محصولات گیاهی از جمله جایگزین گوشتها به طرز غیرقابل باوری در مدت کوتاهی افزایش چشم گیر داشته است. این سیر نشان میدهد که تغییر آغاز شده و این فرآیند قابل بازگشت نیست.
به عنوان کسی که سالهاست دغدغهٔ ترویج وگنیسم را دارید بیشترین سوالاتی که از شما پرسیده میشود چیست؟
سوالها بسیار گستردهاند چون تصور از گیاهخواری به شکل عمومی بسیار محدود و اشتباه است. اینکه یک وگن در طول شبانه روز چه میخورد؟ در زندگی از چه محصولاتی اجتناب میکند و انتخابهای امنتر و اخلاقیتر این محصولات با منابع گیاهی کدامها هستند جز سؤالات اصلی است. چه در رابطه با خوراک و چه البسه و لوازم آرایشی و بهداشی و ... گروهی دغدغهٔ تأمین پروتئین و املاح و ویتامینهای مورد نیاز در سبک تغذیهٔ کام گیاهی را دارند و چون علاقمند به امتحان این سبک زندگی هستند، از تغذیهٔ اصولی وگن میپرسند. تصورات اشتباه در مورد تغذیهٔ گیاهی که صنعت محصولات حیوانی در طی چندین دههٔ اخیر به آن دامن زده، دلیل اصلی این تردیدهاست که با برنامههای انارسبز سعی در زدودن ابهام و فرهنگ سازی در زمینهٔ وگنیسم با اسناد معتبر علمی و به روز هستیم. گروهی دیگر از زجر کشیدن گیاهان به مانند حیوانات میپرسند که در ویدیویی جوابی کامل به این پرسش را دادهایم. خوشبختانه برای هر پرسشی در این زمینه، جوابی منطقی و به روز آماده است که باعث گرایش قشر عظیمی از دنبال کنندهها به این سبک زندگی شده است.
مشکلات عمدهای که خصوصاً در ایران از طرف جامعه سد راه وگنیسم میشود چیست؟
بخشی از مشکلات بین تقریباً تمام کشورها مشترک است. گری یوروفسکی، یکی از فعالان حقوق حیوانات، دلیلی که مردم محصولات حیوانی را مصرف میکند در چهار مورد خلاصه میکند: عادت، سنت، راحتی و مزه. اگرچه فرهنگ هم تأثیر به سزایی در روند واکنش جامعه نسبت به تعییرات نوع غذا دارند و در بیشتر موارد مصرف محصولات حیوانی نوعی از هویت فرهنگی-رفتاری جامعه بر شمرده میشود. مردم ایران نیز همچون بسیاری از کشورهای دیگر به این سبک زندگی عادت کردهاند. همچنین از نظر سنتی محصولات حیوانی همیشه بخشی از خوراک و پوشاک مردم بوده است و حتی به مسایلی چون مردانگی مرتبط شدهاند. محصولات حیوانی در دسترس و به راحتی قابل تهیه هستند و حسگرهای چشایی ما بیشتر به خاطر عادت محصولات حیوانی خوراکی را خوشمزه درک میکند که بعد از مدتی فاصله گرفتن از این محصولات کاملاً حس و ادراک ما نسبت به مزههای سازگار با بدن تغییر کرده و گاها تفاوتهای عمیق چشایی پیدا میکنیم. با آگاهی بیشتر و کمی از خودگذشتگی و ذهنی باز برای امتحان کردن چیزهای جدید همه این موارد قابل حل است.
شما فکر میکنید چقدر سرمایهداری روز دنیا مانع ترویج فرهنگ وگنیسم میشود؟ آن را در حوزههای مختلف توضیح دهید.
صنایع شیر، گوشت و تخم مرغ و نیز چرم و سایر محصولات حیوانی از طریق ایدئولوژی سرمایه داری سالیان دراز زمان و انرژی گذاشتند تا از طریق تبلیغات به هر نحو ممکن مصرف زیاد این محصولات را در جامعه جا بیندازند. برای مثال دلیل اینکه توزیع شیر در کشورهای غربی در مدارس دولتی اجباری شد، نگرانی نهادها از تغذیهٔ کودکان نبود، بلکه جا انداختن شیر و لبنیات به عنوان بخشی از رژیم روزانه بود، شیری که به دلیل داشتن لاکتوز و کیسین که بسیار حساسیت زا هستند باید از کودکی به عنوان عادت در بچهها جا میافتاد. اگر هدف این صنایع تأمین ویتامین لازم برای رشد و نمو کافی استخوانها در طی دوران رشد بود با هزینهای بسیار پایینتر مصرف مواد غذایی گیاهی با کلسیم کافی به همراه مکملهای ویتامین دی-سه را ترویج میدادند. صنایع لبنی هنوز هم از کارتونها و شخصیتهای معروف تلویزیونی استفاده میکنند تا هر چه بیشتر مصرف لبنیات را بالا ببرند. این به خصوص در کشوری مانند امریکا که اکنون حدود ۱٫۲ میلیارد پوند پنیر اضافی در ذخایر زیرزمینیاش دارد بسیار مهم است چون این ذخایر از نظر آنها باید به مصرف برسد. این صنایع هم چنین با ساختار سازی از طریق دولت توانستند یارانههای بسیار زیاد برای گوشت، تخم مرغ و لبنیات بگیرند، باز نه برای اینکه این محصولات برای سلامت مردم خوب است، بلکه به خاطر عادت سازی و فروش بیشتر. اکنون محصولات حیوانی در کشوری چون امریکا که الگوی سرمایه داری است بسیار بیشتر از میوهها و سبزیجات یارانهٔ دولتی دریافت میکنند به گونهای میوه و سبزیجات و آجیلها برای خیلی از مردم قابل خریداری نیست. همین باعث شده است که برخی به وگنیسم به عنوان رژیمی «ثروتمندانه» نگاه میکنند؛ اما نه تنها حتی با شرایط موجود میتوان تغذیهای وگان و ارزان داشت، بلکه با عوض کردن سیستم و تخصیص اغلب یارانهها به غذاهای سالمتر میتوان رژیم گیاهی را برای همگان کاملاً قابل دسترسی کرد. همهٔ این عوامل باعث شده است مردم کشورهایی مانند استرالیا، امریکا و آرژانتین به بزرگترین مصرف کنندگان گوشت تبدیل شوند بدون اینکه متوجه شوند این لزوماً تمایل واقعی خودشان نیست. این صنایع هم چنین تلاش کردهاند با ربط دادن مصرف گوشت به قدرت مردانگی، ایجاد سنتهای غذایی چون خوردن بوقلمون در روز شکرگزاری و یا کریسمس، یا خوردن روزانهٔ تخم مرغ در صبحانه به طور موفق اذهان را شرطی کنند. همهٔ این ساختار سازی ها از سختیهای راه ترویج وگانیسم است که نه تنها فرهنگ سازی میان مردم بلکه تغییرات سیستماتیک دولتی را نیز ملزم میشود. در این کنار البته صنایع محصولات وگن نیز از طریق همین سیستم سرمایه داری و بازار رقابت در حال رشد است و باعث شده است خیلی از صنایع محصولات حیوانی از جمله شرکت تایسون که از بزرگترین شرکتهای تولید گوشت است به سرمایه گذاری در محصولات وگن روی بیاورند. البته ما به عنوان مصرف کنندگان آگاه باید هشیار باشیم که محصولات وگن نیز در سیر بازار رقابت و سرمایه داری به سمت و سوهای منفی سوق داده نشوند.
فکر میکنید قدم اول برای درک این نگرش، یا حتی خود مبحث گیاهخواری از کجا شروع میشود؟ تأثیر این تصمیم را بیشتر فردی می دانید یا به اندازهای آن را کاملاً اجتماعی میدانید؟
گام اول شاید روراستی با خود است. اغلب ما، خصوصاً در دنیای مدرن و زندگی شهری، برای لذت و نه نیاز و یا برای مفاهیمی چون دور هم جمع شدن خانواده، مراسم مختلف و عاداتی از این دست حیوانات و محصولاتشان را مصرف میکنیم؛ اما در عین حال اگر با خود روراست باشیم، در مییابیم که همهٔ ما انسانها، با روح و روانی عموماً سالم، نسبت به حیوانات حس شفقت و همدردی داریم. اگر پیش خودمان به این اعتراف کنیم، قدم اول را برداشتهایم. باقی راه آموختن این است که چطور سبک زندگیمان را با شفقت و همدردی درونیمان هم راستا کنیم که با کمی همت و از خودگذشتی ممکن است. به نظر من این تصمیم از نظر سیر زمانی در درجهٔ اول شخصی است و در درجهٔ دوم اجتماعی اما از نظر اهمیت هم شخصی است و هم اجتماعی. از نظر زمانی، ابتدا شخص خودش به اندیشه و پژوهش در مورد وگانیسم میپردازد و با افراد گوناگون وارد مکالمه میشود. با گذر زمان افراد بیشتری به این سبک روی میآورند و تغییر به سمت اجتماعی شدن میرود. از نظر اهمیت اما تنها از طریق تغییر اجتماعی است که استثمار و سلب آزادی حیوانات و نیز رنجش روحی کارگران صنایع حیوانی و گرسنگی انسانها متوقف میشود و اثرات مخرب محیط زیستی سبک فعلی تغذیه به مرور زمان محو میشود. از نظر سلامتی نیز، برخلاف باور عام این تصمیم کاملاً شخصی نیست. با خوردن رژیمی کاملاً گیاهی، جامع و متعادل، فرد نه تنها میتواند سالمتر زندگی کند بلکه با کم کردن بار بیماری و هزینههای مالی و روحی مربوط برای اجتماع و خانواده نقشی مؤثر در جامعه داشته باشد تا به جای اینکه اغلب بودجهها صرف درمان و پژوهش در مورد بیماریهای مزمن قابل پیشگیری مانند بیماریهای قلبی-عروقی، آلزایمر، فشار خون، دیابت و بسیاری از سرطانها شود، یا صرف بیماریهایی شود که دلایل آن کاملاً مشخص نیست یا بخشی از بیماریهای نامبرده شود که عامل اصلیشان تغذیه و عادتهای شخصی ناسالم نیست.
آیا آمار نسبتاً دقیقی از تعداد وگنها و تاثیرات حضور آنها در جهان وجود دارد؟
آمار دقیقی متاسفانه در دست نیست. هر چند بازار غذاهای وگن در اغلب کشورهای پیشرفته رشد شایانی داشته است، آمار جمعیتی دقیقی هنوز وجود ندارند. به طور کلی جمعیت وگن ها از مقدار ناچیز تا ۷% در انگلستان و ۶% امریکا متغیر است، اما نکتهٔ قابل توجه افزایش ناگهانی این درصد در سالهای اخیر بوده است. تأثیر کامل حضور وگن ها در دنیا هنوز باید بررسی شود، ولی همین مکا لمه های دوستانه و نیز افزایش آگاهی در مورد سبک وگانیسم و رشد بازار محصولات وگن از جمله اثرات حضور این افراد در جامعه است
با توجه به اینکه شما خارج از ایران زندگی میکنید چه تفاوتهایی را با داخل ایران در برخورد مردم، دولت در بستر فرهنگی وجود دارد؟
رشد وگنیسم در کشور در پنج سال اخیر بسیار امیدوارکننده بوده است. بسیاری از فروشگاههای زنجیرهای محصولات متنوع وگن را به مرور زمان به قفسههای خود اضافه کرده و گیاهخواری کامل را برای عموم آسانتر میکنند. فستیوالها، سمینارها و نمایشگاههایی با محوریت وگنسیم شکل میگیرند و به شکل عمومی حرکاتی خودجوش از طرف فعالین وگنیسم و حقوق حیوانات در معابر شهرها دیده میشود که از سوی دولت با مخالفت شدید مواجه نمیشود. همین امر و دیدن واژهٔ وگن بر روی بسیاری از محصولات باعث گرویدن قشر بیشتری از جمعیت به خصوص جمعیت جوان به این سبک زندگی میشود و به زبانهای انگلیسی و آلمانی منابع اینترنتی بیشتری برای آگاهی رسانی علمی در این زمینه فعالیت میکنند که گاها از طرف دانشمندان علم تغذیه به زبانی شیوا و روزمره در اختیار عموم قرار میگیرد. تولید محتوای ویدیویی و سینمایی هم در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشته است. در ایران هنوز برخی از این قسمتها علی رغم تلاش فعالین وگن و حقوق حیوانات به شکل اصولی و عمومی انجام نشده که یکی از اهداف بزرگ انارسبز ایجاد بستری مناسب برای موارد بالا در کشور خودمان است.
آیا در ایران جنبهای مثبت نسبت به خارج از کشور برای گیاهخواری و وگنیسم وجود دارد؟
شاید این مشاهده که تبلیغات سرمایه داری و سیستماتیک برای مصرف بیشتر گوشت در ایران به شدت کشورهای غربی نیست نکتهٔ مثبتی باشد. جدای از این، وجود شخصیتهای تاریخی چون زرتشت به عنوان شناخته شده ترین شخصیت معنوی ایران باستان که گیاهخوار بوده و آن را توصیه میکرده است و نیز اینکه بنیانگذار خام گیاهخواری، آرشاویر آوانسیان که یک ایرانی و ارمنی بوده است میتواند نکات حائز اهمیتی برای مردم ایران باشد که وگنیسم را سبک لزوماً غربی نبینند و ریشههای بومی آن را نیز در نظر بگیرند.
آیا موافق نگهداری حیوانات خانگی هستید؟
در زندگی کسی که تمام تلاشش این است آسیبی به محیط زیست و حیوانات نرساند تربیت و نگهداری یک حیوان ممکن است مشکلاتی داشته باشد؟ خصوصاً اگر حیوانی گوشتخوار باشد و غذای موجود برای آن حیوان هم از کشتار خارج از چرخهٔ طبیعت توسط انسان اتفاق افتاده باشد؟
من به شخصه و در حالت کلی موافق نگه داری حیوان خانگی نیستم. حیوانات باید آزاد باشند و بدون دخالت انسان در محیط طبیعی خودشان زندگی کنند؛ اما اکنون ما در شرایط پیچیدهای هستیم. صنایع حیوانات خانگی با اصلاح نژادی و تولید میلیونها حیوان خانگی در سال منجر به ایجاد این نیاز شدهاند که عدهای خیر این حیوانات را از پناهگاهها به سرپرستی بگیرند و از آنها نگه داری کنند، خصوصاً که خیلی از این حیوانات به دلیل اصلاح نژادی قادر به زندگی در طبیعت نیستند. برخی موافق اتونازی این حیوانات هستند تا جمعیت آنها کم شود، اما برخی موافق این کار نیستند و آن را مخالف اصول وگانیسم میدانند.
از آن جا که سگها واقعاً دوگانه خوار هستند، بر اساس تعدادی مطالعات علمی، آنها میتوانند به راحتی با رژیم وگان رشد کرده و زندگی خوبی داشته باشند، اما برای مثال گربهها به عنوان گوشتخواران طبیعی حتماً برای سلامتی نیاز به مصرف گوشت دارند. با توجه به اینکه برای تأمین غذای این گربهها باید حیوانات دیگر را کشت، چه باید کرد؟
راه حل طولانی مدت همان حرکت به جوامع گیاهخوار است که همزمان با کاهش تولید محصولات حیوانی، تولید حیوانات خانگی نیز کاهش مییابد و در نهایت متوقف میشود. راه حل کوتاه مدت اما از نظر فلسفی پیچیده است. چرا که اگر قرار باشد به گربهها برای مثال مرغها یا گوسفندهای کشته شده بدهیم، ما در عمل داریم جان گربهها را به عنوان حیوانات خانگی و دم دست به جان مرغها و گوسفندان به عنوان حیواناتی دور از دیدمان ترجیح میدهیم در حالی که در وگانیسم هیچ حیوانی بر حیوان دیگر برتری ندارد. من اکنون جواب حاضر و آمادهای در این مورد به ذهنم نمیرسد و باید در موردش بیشتر فکر کنم، اما رها کردن این حیوانات در طبیعت یک گزینه است.
چقدر جامعهٔ دامپزشکی را همراه با حقوق حیوانات می دانید؟ چه تفاوتهایی بین دامپزشکان ایران و خارج از کشور برای حقوق حیوانات میبینید؟
اکنون در حالت کلی پیشهٔ دامپزشکی دامها بیشتر از آنکه حامی حقوق حیوانات باشد، تضمین کنندهٔ سود صنایع دامی است. چیزی که در مورد دامپزشکی دامی عجیب است این است که برخلاف پزشکی که در آن اولویت نجات جان و سلامت بیماری است، در دامپزشکی حیوانات دامی اولویت بهرهٔ بشر از حیوان مورد نظر است. این الگو باید در نهایت عوض شود و در آن صورت دامپزشکان میتوانند حامیان اصلی حیوانات باشند و در کنار حامیان حقوق حیوانات جزیی مؤثر از ساختن دنیایی پر از صلح و شفقت باشند. در این میان، دامپزشکانی که در کلینیکهای دامپزشکی به درمان حیوانات میپردازند مسلماً هم اکنون در راستای حقوق حیوانات قدم بر میدارند چرا که اولویتشان کمک به خود حیوانات است.
در پایان اگر حرفی دارید برای کسانی که وگن هستند و کسانی که علاقمندند تا به سبک زندگی مهربان و وگن گلاره بپیوندد در میان بگذارید.
از تمامی عزیزان دعوت میکنم که فراتر از خوراک و بشقاب پر رنگ و لعابی که پیش روی ماست، به ماهیت و تاریخچهٔ تهیه و رنج بی دلیلی که سالانه میلیاردها گونه متحمل میشوند بیاندیشند و اطمینان داشته باشند که با یک تغذیهٔ اصولی صد در صد گیاهی، سلامت خود، محیط زیست و کرهٔ عزیزمان زمین را در دراز مدت ضامن خواهند شد. با آگاهانه انتخاب کردن و مسئولانه مصرف کردن به آرامشی عمیقتر خواهیم رسید و با کشف دنیای جذاب و متنوع خوراکیهای گیاهی به حس چشایی و بویایی و بینایی خود لذتی جدید اهدا خواهیم کرد و روز به روز افراد بیشتری را به این سبک سالم و مسئولانه علاقمند میکنیم. ویدیوهای انارسبز در شبکههای اجتماعی با عشق به این فرهنگ سازی و کمک به آسانتر کردن اصولی و علمی این راه ساخته شدند و امیدواریم راه گشا باشند. تغییر را از خودمان و از همین امروز آغاز کنیم و به دنیایی عاری از خشونت و سرشار از صلح بیاندیشیم.
شماره 64 دوهفته نامه آیت ماندگار