از برند و برند سازی سوءبرداشتهای فراوانی در حوزه تجارت شده است. برای برخی از افراد این معنا بهاندازهای پررمزوراز است که آن را فقط برای مدیران اجرایی تحصیلکرده شرکتهای بزرگ، قابلفهم میدانند. برای برخی دیگر از افراد، برند و برند سازی کلماتی جداییناپذیر از دیگر جنبههای خاص بازاریابی مانند تبلیغات؛ لوگوها و شعارها هستند؛ اما عده دیگری نیز وجود دارند که برند سازی را یک تردستی پیچیده؛ تاریک و رازآلود میانگارند که ترغیبکنندگان پنهان دنیای سرمایهداری دست به انجام آن میزنند.
برند یکی از شاخههای تبلیغات نبوده، بلکه بسیار مهمتر از آن است. برند، یک نشان یا علامت صرف نیست و لزوماً نباید پیچیده یا رازآلود باشد.
برند برای هر کسبوکاری یک امر جدید و مهم است و باید دارای جوهر و سادگی نیز باشد. برند درباره معنا است، بهطور خلاصه برند همه آن چیزهایی است که مشتریان شما درباره محصولات، خدمات و یا سازمانها شما فکر میکنند؛ احساس میکنند، میگویند، میشنوند، میبینند، تصور میکنند و حتی به آن امید میبندند.
اما برند برای مشتریانی که تصمیم خرید دارند، بهعنوان یک ابزار نیز عمل میکند. هنگامیکه تصمیم به خرید کالایی میگیریم، این انتخاب را بر پایه عقل و منطق انجام نمیدهیم و یا حداقل اینکه کاملاً عقلانی رفتار نمیکنیم.
آیا ما واقعاً وقت آن راداریم که تمام مشخصهها و مزایای هر کالای موجود را با یکدیگر مقایسه کنیم؟ اطلاعات دیگری نظیر قیمت، ضمانت و پیشنهاد ویژه، هزینه حملونقل را فعلاً مدنظر نمیگیریم.
واقعیت این است که ما وقت؛ حوصله و یا حتی ظرفیت پردازش اطلاعات برای اخذ منطقی اینگونه تصمیمات پر گزینه و چالشی را نداریم؛ بنابراین، بهجای آن، از نظامی از علائم و معانی که به آن «برند» میگویند، بهره میجوییم.
اگر ما یک فروشگاه یا تولیدکننده را در نظام درونی خود بهعنوان یک برند مورد اعتماد ثبت کرده باشیم که به ما کیفیت خدمت و ارزش میبخشد پس لازم نیست که اصلاً تصمیمات سخت را بگیریم.
و البته درباره شعار این فروشگاه یا تولیدکننده، یک مطلب جالب نیز وجود دارد. وقتی ما به یک برند اعتماد داریم شعار آن را نیز باور میکنیم. تهیه یک لیست از برندهایی که همین ادعاها را میکنند، اما ما باورشان نداریم، کار سختی نیست.
در ابتدای مفاهیم برند، یک موضوع بسیار مهم دیگر نیز وجود دارد و آن تعداد و اندازه است.
ممکن است که یک برند، مشتریان محدود وفاداری داشته باشد. درواقع تعداد مطلق افرادی که آن را میشناسند باعث ساختهشدن یک برند نمیشود، بلکه عامل اصلی، وجود وحدت نسبی در آنچه مردم درباره آن میاندیشند، احساس میکنند و باور دارند است.
اگر شما ۱۰۰ مشتری داشته باشید که در مجموعهای از مفاهیم درباره کسبوکار شما اتفاقنظر داشته باشد، شما یک برند قوی هستید. اگر شما ۰/۱۰ مشتری داشته باشید که در مجموعهای از مفاهیم درباره کسبوکار شما اتفاقنظر نداشته باشد، شما یک برند ضعیف هستید.
این ده هزار نفر ممکن است این هفته یا این ماه از شما خرید کنند، اما اگر شما آنها را درگیر برند خود نسازید (معنایی برای این افراد خلق نکنید) هیچ دلیل خاصی برای این مشتریان وجود ندارد که بازهم از شما خرید کنند. اما اگر دارای یک برند قوی باشید، ۱۰۰ مشتری بارها و بارها به شما مراجعه نموده و خرید میکنند.
شماره 8 دوهفته نامه آیت ماندگار