سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۲۰۲۳
تاریخ انتشار: ۱۹:۰۵ - ۰۷ فروردين ۱۳۹۹ - 26 March 2020
علی ششتمدی / روزنامه‌نگار
آیت ماندگار- یک قسمت از سریال جذاب «خانه ما» در مورد شهاب‌سنگی بود که قرار بود به زمین بخورد و حیات را نابود کند! این‌قدر واژه «شهاب‌سنگ» را با وحشت به‌کاربرده بودند و آن‌قدر همه ترسیده بودند که پیشنهاد کردند به‌جای «شهاب» یک واژه دیگر به کار ببرند! مثلاً بگویند «سیروس‌سنگ»! «کرونا» هم آن‌قدر واژه پرتکراری شده که بهتر است به‌جای آن از «سیروس» استفاده کنیم! اسمی عام، به‌دلایل طولانی، به یک ویروس خاص (به اصطلاحی نقد ادبی قدیم: مجازاً) اطلاق شده است!

تمام مشکلات و اتفاقات این مدت اخیر، به‌اندازه این شیوع، مردم را به تکاپو نینداخت و این‌طور جزییات زندگیِ همه ما را درگیر نکرد! برای خودم جالب بود که مردم جامعه ما که در ظاهر این‌همه افسرده هستند و امید به زندگیِ کمی دارند، در مقابل ویروس جدید -که البته زیاد هم کُشنده نیست- این‌طور به تقلا و تکاپوی زندگی و زنده ماندن افتاده‌اند! هنوز هم دلیل این «شوق زندگی» و «ترس از مرگ‌ومیر» را در جامعه‌ای که به ضرب‌المثل‌هایش افتخار می‌کند و «مرگ دسته‌جمعی را عروسی» می‌داند، نمی‌فهمم!

این چالش به کنار، مسئله جالب دیگر، شناختی است که با شیوع کرونا نسبت به جامعه خودمان پیدا کردیم! به تعبیری، کرونا، نقاط ضعف ما را به رخمان کشید! رواج و شیوع «دروغ» در فضای مجازی (که باید ابزاری برای تسریع اطلاع‌رسانی در شرایط بحران باشد)، تقلا و ترس عجیب و باورنکردنیِ کاربران، چشم‌انتظاریِ مطلق ما از «مسئولان» و انداختن بار همه انتظارها به گردن آن‌ها، بت‌سازی از مسئولان و بار حداکثری توقع‌ها، «توهم توطئه» داشتن (اینکه ویروس ساخته فلانی‌هاست یا کار خودشان است و...)، سواد پایین ما در فهم و تشخیص صحت اخبار، بازنشر اخبار بی‌منبع و حتی مضحک، عدم‌اعتماد اجتماعی، سطح بسیار پایین بهداشت فردی و اجتماعی، تعصب ما روی بعضی «سنت»ها (که اجازه نداد از بعضی اجتماع‌های سنتی و مهمانی‌ها و مراسم و... خودداری کنیم)، عدم‌همدلی و دلسوزی واقعی و... فقط مشتی از خروار شناخت‌های منفی است که در مورد خودمان به دست آوردیم! مسائل مربوط به ضعف مدیریت بحران و ناکارآمدی سازمان اداری را هم به این موارد اضافه کنید!

جالب‌ترینِ این شناخت‌ها، مسئله ماسک بود! همه تحلیل‌ها، اخبار رسیده از ایرانیان مقیم چین و حتی پیام‌های متخصصان جهانی (حتی اگر در راستای توهم توطئه، مسئولان کشور خودمان را قبول نکنیم) به ما اثبات می‌کرد که ماسک (حتی انواع حرفه‌ای و جنس اصل آن) هیچ فایده‌ای ندارد! دقیقاً هیچ! آن‌هم این ماسک‌هایی که معمولاً در کوچه و خیابان می‌بینیم و هم کنار بینی در آن‌ها آزاد است، هم جنسش طوری است که ذرات بزرگ گردوخاک نیز از آن عبور می‌کنند، چه برسد به ذراتی از جنس ویروس!

در طرف مقابل، در همه پیام‌ها تاکید روی این بود که مهم‌ترین راه برای جلوگیری از ابتلا «شست‌وشوی دقیق دست‌ها» است. حالا به این بیندیشیم: چرا ماسک که هیچ فایده‌ای ندارد نایاب می‌شود و دچار احتکار و قاچاق و... اما مایع دستشویی -به‌عنوان ماده در دسترس برای مهم‌ترین روش جلوگیری از شیوع- نه دچار قحطی می‌شود نه موضوع روز و دغدغه؟

شاید به خاطر اینکه ما آدم‌هایی سطحی شده‌ایم و وابسته به‌ظاهر! با ماسکی که فایده ندارد اما ظاهر دارد، احساس امنیت می‌کنیم ولی مایع دستشویی که نماینده یک رویه است را ضروری نمی‌پنداریم! ما دنبال «ظاهر» قضیه هستیم نه «روند»!
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها