سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۲۴۸
تاریخ انتشار: ۱۹:۳۶ - ۰۲ آبان ۱۳۹۵ - 23 October 2016
میراث کودتای ۲۸ مرداد
علی شاملو / دبیر تحریریه
درست است که در عالم سیاست و واقع فرض و خیال باطل است اما در این مقال می‌خواهم این فرض را بررسی کنم که اگر کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت مرحوم دکتر مصدق رخ نمی‌داد آینده ایران چگونه بود. اگر کودتا به وقوع نمی‌پیوست شاه یا می‌ماند یا می‌رفت. اگر شاه می‌ماند لاجرم باید در مقابل جنبش ملی ایران تسلیم می‌شد و معنایش این بود که بقایای نفوذ انگلیسی‌ها از دربار کنده می‌شد و شاهی بر اریکه قدرت باقی می‌ماند که قدرتش را ازدست‌داده بود و هیچ اقدامی علیه دولت ملی و مردم نمی‌توانست صورت دهد و به‌واقع یک شاه مشروطه باقی می‌ماند؛ اما اگر باقی نمی‌ماند و فرار کرده بود و بازنمی‌گشت، به‌احتمال‌زیاد سلطنت از بین نمی‌رفت، بلکه شاه جدیدی بر سر کار می‌آمد. دکتر مصدق در پی اعلام جمهوریت نبود و بر اساس آن انسجام فکری که داشت نظام سلطنتی حفظ می‌شد (مشروطه سلطنتی) ولی امکان داشت رفراندومی بگذارد و سلطنت پهلوی را تغییر دهد. مثل‌اینکه در آن زمان این بحث در میان جریان‌های ملی مطرح بوده که شورای نیابت سلطنت به ریاست دهخدا تشکیل شود. علی‌اکبر دهخدا که به دکتر مصدق خیلی نزدیک بود و از رهبران و فعالان انقلاب مشروطه بود پس از کودتای ۲۸ مرداد در نهضت مقاومت ملی هم فعالانه شرکت کرد و در جریان انتخابات دوره هجدهم مجلس شورای ملی خانه وی مرکز فعالیت‌ها بود. علاوه بر این در صورت عدم موفقیت کودتا، حزب توده با توجه به آن شرایط، سیستم حزبی‌اش به هم می‌خورد و نهایتاً توده نفتی‌ها مضمحل می‌شدند و با پیروزی جنبش ملی خطری از جانب کمونیست‌ها ایران را تهدید نمی‌نمود و آمریکایی‌ها هم سیاست و روش خود را نسبت به دکتر مصدق تغییر می‌دادند و یک دولت ملی در ایران شکل می‌گرفت و ایران وارد مرحله جدیدی از مردم‌سالاری می‌شد.
اما کودتای ۱۹۵۳ (۱۳۳۲) و شکست و برکناری دولت ملی مصدق امری غیرقابل‌اجتناب بوده است. چون تقریباً یک سال قبل از آن و درست بعد از قیام سی تیر، آمریکا و انگلیس تصمیم به برکناری مصدق به هر وسیله‌ای و با هر هزینه‌ای می‌گیرند. حتی به قیمت تکه‌پاره کردن ایران. بسیاری از ایرانی‌ها و حتی برخی مردم خاورمیانه پس از ۶۳ سال که از کودتا گذشته در تأسف این هستند که چرا مصدق شکست خورد و در این فکر هستند که اگر واقعاً مصدق شکست نخورده بود، اوضاع ایران و خاورمیانه و حتی جهان سوم چه می‌شد؟ اگر احزاب آن زمان و به‌ویژه حزب توده به پشتوانه مردم و ملت ایران از دولت مصدق بیشتر پشتیبانی می‌کرد. اگر بقایی، حائری زاده، مکی و آیت‌ا... کاشانی از مصدق جدا نشده بودند؛ شاید اگر مصدق به حرف فاطمی گوش‌داده بود و همان شب ۲۵ مرداد سرهنگ نصیری و سرلشگر زاهدی را اعدام کرده بود، شاید اگر روز ۲۶ مرداد اعلام حکومت جمهوری کرده و شاه را از سلطنت خلع نموده بود؛ شاید اگر همان صبح روز ۲۸ مرداد دستور پخش اسلحه بین مردم داده بود؛ شاید اگر سرتیپ دفتری را رئیس پلیس و فرمانده حکومت‌نظامی تهران نکرده بود؛ و ده‌ها شاید دیگر امکان داشت که حکومت مصدق و به همراه آن ایران و خاورمیانه در جنگ اقتصادی و استقلال ملی با غرب به سرکردگی آمریکا و انگلیس پیروز می‌شد. این شایدها در طول بیش از نیم‌قرن است ذهن مردم ما و بسیاری از وطن دوستان کشور را آزرده است؛ اما آیا تمام‌کارهای فوق را مصدق بدون هیچ هزینه‌ای و آیا اصلاً می‌توانست انجام دهد؟ آیا این کارها و اقدامات به ذهن خود مرحوم دکتر مصدق که سیاست‌مدار ورزیده‌ای بود نرسیده بود؟ اگر دکتر مصدق اعلام جمهوری می‌کرد یا سرکردگان کودتای اول را اعدام می‌کرد، آیا انگلستان نمی‌توانست خوزستان را عربستان کند و آمریکا سنندج را کردستان کند و روسیه سهم خود را از شمال بردارد. اگر مصدق اسلحه به دست مردم می‌داد، آیا انگلستان ساکت می‌نشست و تمام خوزستان را مسلح نمی‌کرد. فکر کنید در چنین شرایطی بعد از کشت و کشتار صدها هزار نفر نتیجه چه می‌شد. آمریکا و انگلیس برنامه رسیدن به اهداف خود را، بدون در نظر گرفتن هزینه آن، طرح‌ریزی کرده بودند، به عبارت «بدون توجه به هزینه آن» دقت کنید آن روزها هیچ‌چیز، نه افکار عمومی، نه خطر جنگ و نه هیچ‌چیز دیگر جلودار آن‌ها نبود زیرا معنای پیروزی مصدق این بود که کنترل نفت که به‌منزله خون شریان غرب بود، به دست مردم خاورمیانه می‌افتاد و چه‌بسا که این امر به آفریقای شمالی و آمریکای لاتین و کشورهای دیگر خاورمیانه سرایت می‌کرد. این خطری بود که غرب و سرمایه‌داران آن روزش به‌هیچ‌عنوان حاضر به پذیرفتن آن نبودند. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ برای ایران و حکومت‌های کشورهای مختلف دنیا نتایجی داشت. اول‌ازهمه سیاست‌گذاران آمریکایی که خود عامل کودتا بودند را متقاعد ساخت که به این نتیجه برسند، دولت‌های مشکل‌ساز و ناهمگون با کشور آمریکا را درجاهای دیگر را نیز می‌توان به‌راحتی سرنگون کرد. کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ چند میراث مهم بجا گذاشت. ۱- غیر ملی‌ سازی صنعت نفت ۲- برچیدن و از بین بردن مخالفان مذهبی و غیرمذهبی ۳- ناموجه سازی نظام سلطنتی و غیر مشروع بودن حکومت شاه ۴- شدت بخشیدن به بدبینی متداول در سیاست ایرانی‌ها و به‌عبارت‌دیگر، کودتا یک نقشی بزرگ و عمیقی بر کشور گذاشت و آن نقش فقط بر روی سیاست و اقتصاد نبود، بلکه بر روی فرهنگ عام کشور و مسئله‌ای که عده‌ای آن را قوای ذهنی می‌خوانند. پایدارترین و ماندگارترین اثر کودتا تابه‌حال نیز که ۶۳ سال از کودتا گذشته بر روی حافظه ملت ایران باقی‌مانده است و آن گرایش بدبینانه مردم نسبت به فرهنگ سیاسی که از قبل از کودتا هم بود شدت بیشتری یافت و بخشی از مردم ایران قدرت تصمیم‌گیری را فراتر از داخل حکومت و کشور می‌دانند. آن بخش از مردم ایران بعد از کودتای ۲۸ مرداد معتقد شدند که قدرت واقعی در دست‌های مخفی است و اشخاصی که درصحنه ملی قابل‌رؤیت بودند، صرفاً عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی بودند که با ریسمان خارجی کنترل می‌شدند. پس از کودتا، سفیر انگلیس به اداره امور خارجه انگلیس گزارش داد که ایرانی‌ها هنوز توسط این هراس که نفوذ خارجی‌ها مخصوصاً انگلیس، در هر دهکده‌ای و دره‌ای از ایران حضور دارد، محصورشده‌اند. قاموس سیاسی ایران از واژه‌هایی مانند توطئه، جاسوس، خیانت، دست‌های پنهان، پشت پرده، پشت‌صحنه، عوامل خارجی، عمال خارجی، نفوذ بیگانه، نوکر خارجی، نقشه، عروسک، وابسته، ستون پنجم و خطر خارجی اشباع‌شده و تا امروز نیز چنین باقی‌مانده است.
کودتاگران در کودتای ۲۸ مرداد دو هدف داشتند: یک هدف کوتاه‌مدت که عبارت بود از:
۱- سرنگون ساختن حکومت ملی دکتر مصدق ۲- بازگرداندن شاه و استقرار استبداد سلطنتی ۳- بازگرداندن قدرت و سلطه استعمار انگلیس و امریکا ۴- جریان نفت ایران به غرب ۵- الحاق به پیمان نظامی بغداد. در این هدف‌ها، بدون شک کودتای ۲۸ مرداد موفق گردید اما در اهداف درازمدت که عبارت بود از نابودی حرکت ملی و ریشه‌کن ساختن آن در تمامی ابعاد و زمینه‌ها و یا حداقل مخدوش نمودن آن؛ که خوشبختانه به این هدف‌ها هرگز نرسیدند. کودتای ۲۸ مرداد از جهاتی به کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شباهت داشته است؛ اما در کودتای سوم اسفند، طراح و اجراکننده آن تقریباً به بسیاری از اهداف کوتاه‌مدت و درازمدت (اگر نگوییم تمام اهداف) رسید، نه‌تنها یک حکومت‌نظامی قدرتمند موردنظر خود را به وجود آورد، بلکه بسیاری از آزادیخواهان دوران مشروطه را از بین برد، دستاوردهای انقلاب مشروطه در مقیاس وسیعی نابود شد. به‌طوری‌که نسل پرورش‌یافتهٔ این دوران، نسبت به آنچه ملت در انقلاب مشروطه انجام داد و به دست آورد، بیگانه و ناآشنا ماند.
کودتای ۲۸ مرداد نتوانست به هدف‌های درازمدت خود درزمینهٔ مخدوش ساختن درک و آگاهی ملی برسد؛ و هویت ملی جدیدی که در جنبش ملی شدن صنعت نفت برای ملت ایران به وجود آمده بود استوار برجای ماند؛ و جنبش ملی نوعی بازگشت به خویشتن خویش ملت ایران محسوب می‌گردد و جنبش ملی ایران تا اکنون‌که بیش از شش دهه از این جنبش می‌گذرد پابرجاست و کودتای ۲۸ مرداد نتوانست این دستاورد را از ملت ایران بازستاند و کودتای ۲۸ مرداد سبب تکامل و توسعه مبارزه ضد استعماری به ضد استبدادی بود.
شاید اگر این کودتا انجام نگرفته بود منطقه خاورمیانه سرنوشتی کاملاً متفاوت با سرنوشتی که امروز دارد را داشت و کودتاگران با برنامه‌ریزی منسجم توانستند سرنوشت کشورمان را که در پرتو دولت ملی دکتر مصدق پله‌های ترقی را طی می‌کرد تغییر دهند و چه‌بسا ایران امروز با تداوم دولت دکتر مصدق تبدیل به کشور پیشرفته‌ای مانند ژاپن می‌شد و اثرات بهتر و مطلوب‌تری نیز برای کشورهای منطقه داشت.

شماره 17 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها