سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۲۴۹
تاریخ انتشار: ۱۹:۴۲ - ۰۲ آبان ۱۳۹۵ - 23 October 2016
چرا باید بپرسیم ۲۸ مرداد با ما چه کرد و چه می‌کند؟
مسعود رفیعی طالقانی / روزنامه‌نگار
اول؛ اگر در ۲۸ مرداد کودتایی چنان‌که رخ داد، نمی‌شد، چه می‌شد؟ پاسخ به این پرسش، نخست مستلزم نقد آن است! یقیناً هیچ کجای تاریخ را نمی‌توان با «اما» و «اگر» نگریست، اصلاً تاریخ برای این تاریخ است که نمی‌شود در کار آن اماواگری گذاشت. در نگاه کلان‌تر، هر آن چیزی که تاریخیت پیدا می‌کند را نباید با این دو واژه به سراغش رفت؛ حتی رخدادی که همین دیروز رخ‌داده! مشتی که بر فک ما فرود آمده باشد را هیچ قدرتی نمی‌تواند بر جای اولش بازگرداند. با این وصف نگاه به کودتای سیاه ۲۸ مرداد - که در پی آن دولت ملی محمد مصدق برافتاد - به هیچ‌وجهی از وجوه نباید با رؤیایی از جنس اما و سودایی با بوی اگر توأمان گردد و به دیده آید. لیکن شاید دل‌خوش‌کنکی در این نگاه «اما» یی و رویکرد «اگر» ی به کودتای مرداد سیاه مستتر است که ناظران امروزی را بر آن می‌دارد تا به آن تشبث جویند و خیال آزرده خود را اندکی، تیمار کنند! آن‌چنان‌که من خود، مرداد سیاه را سرچشمه نگون‌بختی تاریخی خویش و دیگرانم می‌شمارم. چه آنکه همین کودتا بود که هزار آرزوی دیرپا را یکسره نقش سراب زد و سرآغاز انحراف حداکثری از آرمان‌های نهضت مشروطیت شد.
دوم؛ چند سال پیش در سفارت ایالات‌متحده در دوبی- شهر برج‌های سر به فلک کشیده و رقابت نفس‌گیر مجنونان ثروت افسارگسیخته – وقتی مسئول مصاحبه یادآورم شد که به دلیل عدم اثبات و آوردن شواهد و مدارک کافی بازگشت به وطن، دولت آمریکا حاضر به دادن ویزای مطالعاتی به من نیست، جمله‌ای کوتاه در ذهنم نقش‌بست که به‌سرعت آن را برای مسئول مربوطه بازگو کردم؛ این شما بودید که با کودتایی سیاه تاریخ مملکت ما را سیاه‌تر کردید و حالا همین شما به ما جواز ورود به کشور خود را نمی‌دهید چراکه بیم دارید به میهن خود بازنگردیم؟! اینجا مملو از مردم افغانستانی و هندو و ... است و همه بی‌درنگ ویزای طویل‌المدت می‌گیرند اما ظاهراً شما ما را تروریست می‌دانید و فقط به‌واسطه ایرانی بودن، ما را از حضور در کشور خود منع می‌کنید! این جمله واجد آن معنا بود که مصدق و بلایی که بر سرش رفت، در حافظه تاریخی من ایرانی، بدجور نقش بسته است؛ آن‌چنان بسیار و پررنگ که گاهی دست‌کم یک‌رشته از همه دردهای فرهنگی و سیاسی و ذهنی و روان‌شناختی و ... که امروز گریبان گیرمان است را در آن کودتای سیاه و عواقب ناگوارش می‌بینم. کودتایی که حتی عشق را قربانی کرد! مصدق و تیره‌روزی سیاسی‌اش، در ضمیر هر ایرانی نقش بسته است حتی اگر ایرانی‌ای باشد که او را نشناسد. نام مصدق در زیر بستر جامعه‌ای جاری است که به هزار سبب، مصدق کش است و مصدق آزار!
سوم؛ کودتا، فارغ ازآنچه در کجا باشد و علیه کی باشد و چطور رخ‌داده و سازمان‌دهی شده باشد، بار حقوقی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی سخت و سنگینی دارد؛ و ۲۸ مرداد با اندکی اغماض، تلخ‌ترین و سهمگین‌ترین و سنگین‌ترین بار تاریخ معاصر ایرانیان است؛ توگویی رخدادهای در پس‌وپیش آن، یکسره یا به‌سوی آن بوده‌اند یا منشعب و برخاسته و برگرفته از آن! تاریخ ما گویا به دو دوران پیش و پس از مصدق و آن کودتای دردآلود تقسیم‌شده باشد. بار آن کودتا، هنوز هم که هنوز است، بر گرده نحیف ملت ایران سنگینی می‌کند؛ فارغ از آنکه این ملت امروز در میان اعتدالی گری و دلواپسی و چیزهای دیگر غوطه‌ور باشد و نداند دقیقاً در کجای جهان و کدام نقطه از تاریخ و جغرافیا ایستاده است.
چهارم؛ بگذارید پرسشی که بهانه این نوشتار است را به‌گونه‌ای دیگر و احتمالاً به‌گونه‌ای بهتر طرح کنم تا شاید دستمایه نوشتارهای بسیار دیگری باشد؛ به‌جای آنکه بپرسیم «اگر در ۲۸ مرداد، کودتا نمی‌شد، چه می‌شد؟» بپرسیم «با کودتا چه شد؟ با کودتا چه می‌شود؟» این‌چنین است که از رخداد به وقوع پیوسته، پرسش نمی‌کنیم بلکه آن را با سیالیتی اجتماعی و فرهنگی، به زمان حال، احضار روح می‌کنیم و مورد پرسش قرار می‌دهیم. مسئله ما باید پرسش از کودتا باشد و نه از «آن» کودتا! مسئله ما دست بر قضا باید پرسش از دهه‌ها بعد از یک رخداد باشد و نه از لحظهٔ وقوع و قبل از آن. این‌که چه شد کودتا شد و اگر نمی‌شد، چه می‌شد را باید به کناری بگذاریم و بپرسیم، کودتا با ما چه کرد و با ما چه می‌کند؟ واقعه‌ای چنان عظیم و هولناک، بی‌تردید در زندگی مردمان در دهه‌های بعدتر نیز تأثیری شگرف گذاشت تا جایی که گمان می‌کنم نسل‌های نیامده ایرانی نیز که شاید هیچ‌گاه حتی نام مصدق را نشنوند هم از کودتای علیه او تأثیرات بد بپذیرند.
«با کودتا چه شد؟» پرسشی به گمان من، اساسی و ریشه‌ای است چندان‌که بر ماست تا کودتا را برای نسل‌های نیامده، روشن کنیم؛ ابعادش را، اندیشه‌اش را، ایدئولوژی‌اش را، اوباش‌هایش را، چهره‌هایش را، زهرهایش را و ضربه‌هایش را. شاید نیامد ما، رنج گذشتگانشان را به عاریت نبرند!

شماره 17 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها