سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۳۱۶
تاریخ انتشار: ۱۹:۳۶ - ۲۴ آبان ۱۳۹۵ - 14 November 2016
کمیل سوهانی، کارگردان مستند «مادر کشی» در گفت‌وگو با آیت ماندگار:
کمیل سوهانی
سرویس فرهنگی - مینا قدرتی: کمیل سوهانی متولد ۱۳۶۰ و فارغ‌التحصیل مهندسی برق است؛ اما به علت علاقه به کار در فضای فرهنگی، پس از چند سال کار در عسلویه، مهندسی را رها کرده و برای گذراندن دوره کارشناسی ارشد علوم رسانه وارد دانشگاه صداوسیما می‌شود. او اکنون به کار فیلم‌سازی مشغول است و آنچه نام او را بیش‌ازپیش بر سر زبان‌ها انداخته، مستند محیط‌زیستی «مادر کشی» است. با او درباره فعالیت‌هایش به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

فکر ساختن مستند مادر کشی از کجا آمد؟
من فیلم اولی را که ساختم راجع به فرهنگ عمومی مردم ایران بود و در آن سکانس‌هایی داخل قنات داشت، آقای شکیبانیا این فیلم را دیده بود و وقتی سفارش ساخت یک مستند راجع به آب به ایشان شد، ایشان لطف کردند و این کار را به من پیشنهاد دادند و ما هم مشغول شدیم و مادر کشی ساخته شد.

از مستند استقبال شد؟
بله خدا را شکر این فیلم زیاد دیده‌شده و تابه‌حال در بیش از ۹۰ دانشکده، مرکز پژوهشی و سازمان غیردولتی نمایش داده‌شده است و بیش از 100 هزار کلمه متن هم درباره‌اش در رسانه‌ها نوشته‌شده است و در استانداردهای دیده شدن مستند در ایران، یک مستند «خوب» دیده‌شده است.

واکنش مدیران ارشد وزارت نیرو به ساخت این کار چه بود؟
متفاوت بوده، برخی مدیران در کل فیلم را رد می‌کردند و آن را زرد و پوپولیستی می‌دانستند و برخی دیگر برعکس بخش‌های زیادی از فیلم را قبول داشتند.

یعنی به سیاه نمایی هم متهم شدید؟
بله برخی می‌گفتند این فیلم خدمات جامعه مهندسی را در حوزه سدسازی زیر سؤال برده است.

نحوه آشنایی‌تان با آقای شکیبانیا تهیه‌کننده مادر کشی به چه صورت بود؟
آقای شکیبانیا در دوران راهنمایی معلم من بودند، ایشآن‌هم آن زمان مهندسی برق می‌خواندند، آقای شکیبانیا هم کار مهندسی را کنار گذاشتند و به فیلم‌سازی مشغول شدند، من هم با یک‌فاصله ۱۵، ۱۶ ساله همین کار را کردم.

کار کردن با ایشان راحت است؟
آقای شکیبانیا چون رسانه را به‌خوبی می‌شناسند و در حوزه مستند و برنامه تلویزیونی اطلاعات و تجربیات بسیار خوب و باارزشی دارند و از طرفی هنوز هم روحیه معلمی خودشان را حفظ کرده‌اند، کار کردن با ایشان بسیار لذت‌بخش و مغتنم است.

به نظر می‌آید سخت‌گیر باشند؟
در فرهنگ ژاپنی یک اصلاحی هست به اسم «سمپایی». سمپایی درواقع همان پیشکسوت خودمان است. در فرهنگ ژاپنی، افراد هیچ کاری را بدون «سمپایی» شروع نمی‌کنند. در ژاپن این فردِ پیشکسوت همیشه پیش از شما قرار می‌گیرد. مثلاً وقتی شما وارد دانشگاه می‌شوید همیشه اول یک «سمپایی» برای شما هست؛ یعنی اول دست شما را به دست آن «سمپایی» می‌دهند که شما را پیش ببرد. این امر به‌نوعی از شیوه فکری مشرق زمین برمی‌آید که زندگی را، راه و طریقتی می‌داند که اگر کسی قدمی درراه‌ی بگذارد و تجربه مستقیم در آن رابطه داشته باشد در آن صورت به دانش و آگاهی می‌رسد. در ادبیات خودمآن‌هم هست که «بی پیر مرو تو در خرابات، هرچند سکندر زمانی». یک فیلسوف ژاپنی مثالی در رابطه با راه رفتن انسان می‌زند. او می‌گوید، زمانی که ما راه می‌رویم یک‌پایمان را جلو می‌گذاریم و یک پا در عقب قرار می‌گیرد. آن پایی که جلو قرار می‌گیرد درواقع پایی است که به آینده داریم یعنی پایی که آینده را برای ما تعریف می‌کند؛ اما پای عقبی ما درواقع اهرمی است که ما را نگه می‌دارد و آن‌همان سمپایی و همان سنت و آگاهی‌ای است که از قبل داشتیم. اگر آن محکم نباشد، نمی‌توانیم پای جلوی‌مان را هم درست برداریم. درواقع این دو تا هستند که همدیگر را پیش می‌برند و ما هرگز قادر نخواهیم بود بدون اینکه پایی درگذشته داشته باشیم، آینده را تعریف کنیم. از این بابت سخت‌گیری‌های آقای شکیبانیا به عنوایی سمپایی و پیشکسوت برای ما بسیار لذت‌بخش و مغتنم است.

آیا این نگاه و احترام به پیشکسوت تأثیری هم در فیلم‌سازی شما داشته است؟
خارج از مسائل فردی، در حوزه رویکردهای کلان یک جامعه هم من معتقدم بدون نگاه به گذشته و استفاده از تجربیات گذشتگان نمی‌توان قدمی درراه آینده برداشت. آقای دکتر «مرتضی فرهادی» در مقدمه کتاب «انسان‌شناسی یاریگری» از حرکت آونگی نام می‌برند. ایشان می‌گویند یک آونگ هرچه قدر بیشتر به عقب کشیده شود با سرعت و قدرت بیشتری به سمت جلو پر تاپ می‌شود. نگاه به گذشته به معنی توقف در آن نیست، بلکه به معنی استفاده از گنجینه تجربیات چند هزارساله و احترام به دانش انباشته ایشان برای حرکت به سمت آینده است. در مستند «مادر کشی» هم بخشی از حرف ما همین بود که چطور بدون اتکا به تجربیات چند هزارساله ایرانیان در مهندسی و مدیریت منابع آب و با استفاده از دانش غیربومی و ناهماهنگ با واقعیت زیست‌بوم در کشور دچار بحران آب‌شده‌ایم. این غفلت ازآنچه که بودیم و بی‌اهمیت دانستن آن درراه حرکت به سمت آینده مشکل بزرگی است که در مسیر توسعه کشور با آن مواجه هستیم.

مستندهایی که تابه‌حال ساختید و مستندهایی که در آینده قرار است بسازید بر روی موضوع خاصی متمرکز هست؟
بحث اصلی، مسئله توسعه است. به نظرم اگر ما توسعه را خوب بفهمیم بسیاری از مشکلاتی که امروز در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و فرهنگی داریم، از بین می‌رود؛ یعنی مشکلات محیط زیستی ما، با مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی‌مآن‌هم‌ریشه هستند و این هم به این خاطر است که ما مسئله توسعه را بد فهمیده‌ایم.

در حال حاضر مستندی در دست‌ساخت دارید؟
بله الآن یک مستند در ارتباط با رویکرد کشور ژاپن به توسعه دارم می‌سازم.

می‌توانید بیشتر توضیح دهید؟
ظاهراً ژاپنی‌ها به یک فرآیندی در توسعه‌شان اهمیت می‌دهند و آن‌هم فرآیند بومی‌سازی است. دوست داریم که نمونه‌ها و مصداق‌هایی از این بومی‌سازی مفاهیم دنیای مدرن را در صنعت، تکنولوژی و توسعه ژاپن پیدا کنیم و به تصویر بکشیم.

برای آنکه مستندهای آتی شما و همکارانتان در کشور بیشتر دیده شود چه پیشنهاداتی دارید؟
خب مستند باید در ذائقه مردم جا بیفتد. الآن مردم ما خیلی مستندبین نیستند؛ چون ذائقه‌شان باکارهای نمایشی سازگار شده است. نهادی که خیلی در این زمینه مؤثر است، صداوسیما است. چراکه جایگاه اصلی مستند در تلویزیون است، اما تلویزیون بیشتر به کارهای نمایشی اهمیت می‌دهد تا مستند؛ بنابراین ذائقه مردم خیلی با مستند جور نیست و مردم نمی‌توانند قبول کنند که می‌شود برای مستند پول داد، بلیت خرید، با خانواده وقت گذاشت و به سینما رفت تا وقتی‌که این‌گونه است خیلی نمی‌توان امیدوار بود که مستند یک ژانر رسانه‌ای پربازده باشد. به همین دلیل مستندسازان وابسته به نهادهای مختلف هستند و از آن‌ها پول می‌گیرند و نمی‌توان امیدوار بود که کسی با هزینه شخصی مستند بسازد و از محل فروشش، پولش برگردد. وقتی هم که این اتفاق نیفتد مستندها، مستندهای سفارشی می‌شوند.

مادر کشی هم مستندی سفارشی بود؟
از این لحاظ که هزینه‌های ساخت آن را مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری تقبل کرد، سفارشی بود و اگر این اتفاق نمی‌افتاد ما اصلاً هزینه ساختش را نمی‌توانستیم بدهیم.
بنابراین به‌عنوان شغل، نمی‌توان به مستندسازی نگاه کرد.
به‌عنوان شغلی که بتوان با آن زندگی را گذراند، نمی‌شود نگاه کرد؛ یعنی باید در کنار مستندسازی چند شغل دیگر داشت.

حرف آخر؟
در فضایی که الآن در کشور وجود دارد، موضوعاتی است که روی زمین‌مانده و مستندسازان می‌توانند سراغش بروند و راجع به آن‌ها فیلم بسازند، بسیار زیاد است. بحران‌های کشور مایکی دوتا نیست، خیلی زیاد است؛ مسائل فرهنگی، اقتصادی، زیست‌محیطی؛ اما متأسفانه مستندهای ما هم مستندهایی نیستند که مسائل اصلی و اساسی جامعه خودشان را بازگو کنند.

شاید به خاطر سانسور و سخت‌گیری‌ها هم باشد.
آن‌هم بخشی از سختی کار است؛ اما به نظر می‌رسد خیلی هم کسانی که وارد این حوزه می‌شوند با مسائل اساسی جامعه ارتباط ندارند. من الآن می‌توانم تعداد بسیار زیادی از مسائلی را نام ببرم که جا دارد کسانی که توانمندی ساختن مستند دارند، سراغ آن‌ها بروند و مردم و جامعه را نسبت به آن‌ها آگاه کنند؛ اما فضای غالب فیلم‌هایی که ساخته می‌شود از مسائل اساسی جامعه‌مان دور هستند.

مادر کشی هم سانسور شد؟
سانسور اساسی نشد، یعنی سفارش‌دهنده فیلم خیلی با ما همکاری کرد و بخش‌های کمی را با توافق همدیگر حذف کردیم.

شماره 19 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها