سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۳۲۵
تاریخ انتشار: ۲۰:۱۵ - ۲۵ آبان ۱۳۹۵ - 15 November 2016
ابوالفضل زاهدی‎پور / روزنامه‌نگار
همواره هر نظام سیاسی دارای یک متد، منش و منشوری از چگونگی کارکرد اجرایی در سطوح مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... است و بر اساس راهبردهای تعریف‌شده در این سطوح است که بنیان اصلی حکومت‌داری خود را شکل می‌دهد. طبیعتاً پیاده‌سازی این منشور راهبردی توسط حاکمان، همزاد تجربه و سعی و خطا و مواجهه با کنش‌ها و واکنش‌های پیش‌بینی‌نشده‌ای است که ممکن است باعث تقصیر و بی‌مبالاتی در شیوه اجرای سیاست‌های راهبردی شود. ایران بیش از یک‌صد سال است که در مسیر دموکراسی خرق عادت کرده و ۳۷ سال است که نظامی مبتنی بر مردم‌سالاری دینی نقشه راه حاکمانش شده تا بر اساس آموزه‌های اسلامی مسیر تعالی و پیشرفت را در پیش گیرد. این مسیر همواره با موانع و پیچ‌وخم‌های معتنابه‌ای مواجه بوده است. وجود بدخواهان داخلی و خارجی، عدم بلوغ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، عدم تجربه کافی و بروز بحران‌های تحمیلی متعدد، همواره پیکره سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی این کشور را مورد هجمه قرار داده است؛ اما آنچه که در کنار این تهدیدها کشور را دچار مخاطره می‌کرد بعضاً کمبود منابع مادی و انسانی بود و چه‌بسا که نبود منابع انسانی متخصص خود عامل تکمیلی در کمبود منابع مادی و عدم استفاده صحیح از منابع مادی می‌شد؛ یعنی وقتی مدیران لایق، کارآزموده، متخصص و فنی در جایگاه اصلی خود نبودند، شخصیت مدیریتی کشور دچار تزلزل شده و تصمیمات غیر کارشناسی و غیراصولی جای خود را به تصمیمات احساسی، سلیقه‌ای، سیاسی و جناحی داد. نمونه این مسئله را به‌وضوح در دولت‌های نهم و دهم شاهد بودیم، به‌طوری‌که اکثر عناصر در جای اصلی خود نبود. بسیاری از سیاستمداران و تئوری پردازان و فعالان سیاسی بر کرسی‌های مدیریتی تکیه زدند و برعکس برخی مدیران، درگیر تحلیل و تبیین مسائل سیاسی شدند و یا از دایره مدیریتی خارج شدند و در سویی دیگر رسانه‌ها که وظیفه اطلاع‌رسانی و تحلیل اخبار را داشتند نقش احزاب و درگیری در مخاطرات سیاسی را پیشه خود کردند و چنین بود که کشور از مسیر کارشناسی و عقلانیت به محملی باندی، رانتی و مستعد سقوط و افول بدل شد. از دیگر سو وقوع جنگ‌های سخت دهه شصت و تداوم آن در قالب جنگ نرم در مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی باعث شد تا کشور خصوصاً در زمینه اقتصادی به بحران‌های بلندمدت دچار شود، به‌طوری‌که نجات اقتصادی کشور همه ارکان نظام را تحت تأثیر خود قرار داد و حتی صاحبان نحله‌های سیاسی، تئوری پردازان فکری و مدیران و مجریان به تحمل و ترمیم اوضاع اقتصادی که مطالبه اصلی مردم هم شده بود متمرکز شدند و این خود شرایط کشور را از حالت کلاسیک و عادی به حالت ویژه و غیرعادی بدل کرده بود، به‌طوری‌که بیشتر سال‌ها توجهات اقتصادی کشور از سوی مقام معظم رهبری در قالب شعار سال، توصیه و تأکید می‌شده است. سال اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی، سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل و... مستند این بحث است. در چنین شرایطی سیاست جایگاهش به تمرکز به حوزه اقتصاد تقلیل یافته و بعضاً سیاستمداران، مدیران و فعالین اقتصادی را جز در حد یک کارشناس به رسمیت نمی‌شناختند و به‌این‌ترتیب، سیاست از جایگاه اصلی خود افول و وارد مداخلات اجرایی ازجمله اقتصادی شد و نظام مدیریتی جایگاهش متزلزل شده بود. آنچه که خوشبختانه در سال‌های جدید و پس از پیروزی دولت دکتر روحانی شاهد بودیم برگشت حقیقی برخی از عنصر مادی و انسانی به جایگاه اصلی خود بوده است. گویی سبکی از تیلوریسم که معتقد به تخصصی بودن کارها و تقسیم‌کار بین نیروهای عمل‌گرا در سال‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در غرب بود در اینجا خودنمایی می‌کند. نمونه آن را در به‌کارگیری نیروهای تکنوکرات و متخصص و عمل‌گرا فارغ از نگاه سیاسی و البته وفاداری می‌بینیم که درصحنه اجرایی و مدیریتی کشور به کار گرفته شدند و رفتار سازمانی صحیح را که خود یک فرهنگ‌سازمانی و یک امر مدیریت پذیر است را پیشه خود کردند. در همین راستا نیز تفکر و تأمل کارشناسی، از رأس دولت تا سطوح پایین، جایگزین رفتار و اقدامات سلیقه‌ای و نامتعارف قبل شد و قطار مدیریتی کشور در مسیر عقلانیت و تخصص قرار گرفت. بااین‌وجود، آنچه که در این شرایط بیش از هر زمان می‌تواند مدیریت کشور را بیش‌ازپیش بهبود بخشد به‌کارگیری عناصر معنوی متعددی همچون مدیریت جهادی که مورد تأکید مقام معظم رهبری نیز بود، پیاده‌سازی صحیح اقتصاد مقاومتی، افزایش عوامل تولید، بالا بردن راندمان نیروی کار، افزایش بهره‌وری و آموزش نیروی انسانی است. مهم‌تر از این‌ها، به‌کارگیری الگوی صحیح مدیریتی از کشورهای توسعه‌یافته نظیر ژاپن، آلمان و... و تبدیل این الگوی خارجی به الگوی بومی و به کاربست آن به‌عنوان نسخه شفابخش ممتحن شده می‌باشد. در اینجا جالب است اشاره‌ای به شعار ژاپنی‌ها بشود: «اگر می‌خواهید نیروی کار با بهره‌وری بالا داشته باشید باید به آموزش روی‌آورید». همچنین ژاپنی‌ها معتقدند: «ضعیف بودن و عدم توسعه اقتصادی، زمینه را برای تسلط و نفوذ استعمار فراهم می‌کند». این اعتقادات راسخ در کشورهایی که حرف اول را در شیوه مدیریتی و اخلاق و تعصب کاری می‌زنند خود نشان از آن دارد که حتی با دست‌خالی هم می‌توان به اوج توسعه و پیشرفت رسید به آن شرط که مردم و مسئولین همه باهم اراده کنند و برای این مطالبه، خود را هزینه کنند. فراموش نکنیم که ژاپن کشوری دورافتاده در شرق با طوفان‌های سهمگین و آتش‌فشان‌های همیشه فعال و بدون هیچ ظرفیت اقتصادی بود که اکنون در کنار آمریکا به ابرقدرت اقتصادی جهان تبدیل‌شده و این دستاورد حاصل مدیریتی تخصصی و مطالبه عمومی مردم این کشور بوده است. امید است که این احساس در کشورمان ایران بیش‌ازپیش بروز و ظهور نماید تا در سایه مدیریت صحیح، عقلانیت و تدبیر، تعالی و ترقی کشور شتاب بیشتری گیرد.

شماره 20 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها