سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۴۷۷
تاریخ انتشار: ۱۹:۴۰ - ۱۲ اسفند ۱۳۹۵ - 02 March 2017
علیرضا آقائی راد / روزنامه‌نگار
نبود بازار کار پس از فارغ‌التحصیلی، مشکل اکثر رشته‌های دانشگاهی است. کمتر رشته‌ای را می‌توان یافت که دانشجو یا فارغ‌التحصیلانش دغدغه ورود به بازار کار را نداشته باشند. اما در این میان احتمالاً اوضاع در رشته تئاتر و گرایش ادبیات نمایشی‌اش بدتر از سایر رشته‌ها باشد. تقریباً نیم بیشتر دانشجویان رشته تئاتر حتی پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد نیز جایی در بازار کار مرتبط نمی‌یابند. این وضع آن‌هم به‌خصوص در گرایش ادبیات نمایشی که موضوع بحث این گفتار است کمی عجیب به نظر می‌رسد. چه، وقتی پای صحبت اکثر فعالان عرصه تئاتر می‌نشینیم اولین نقطه‌ضعف تئاتر ایران را نبود متن خوب می‌دانند. بعد کمترین میزان جذب فارغ‌التحصیلان تئاتر به بازار کار مرتبط هم به دانشجویان ادبیات نمایشی تعلق می‌گیرد. این تناقض از کجا شکل می‌گیرد؟ ریشه‌های این وضع در چه نوع تفکراتی لانه دارد؟ چرا فارغ‌التحصیلان ادبیات نمایشی پایین‌ترین آمار جذب به بازار کار مرتبط را در میان رشته‌های مرتبط با تئاتر دارند؟ در این مقال سعی می‌کنیم در حد توان به بررسی عوامل این وضع بپردازیم.

۱. نگاه منفی به متون فارسی در دانشگاه‌ها
آشناترین جمله برای دانشجویان گرایش کارگردانی رشته تئاتر به‌خصوص در ترم‌های اول ورودشان به دانشگاه، که از اکثر اساتیدشان می‌شنوند، به‌نوعی مخالفت با استفاده از متون فارسی است. اکثر اساتید کارگردانی دانشگاه‌ها آن‌قدر در برابر استفاده دانشجویانشان از متون فارسی حساسیت دارند که برای جلوگیری از وقوع این اتفاق، حتی دست به حربه سقف نمره زده و برای متون فارسی ادبیات نمایشی سقف نمره‌ای در حدود ۱۳ یا ۱۴ تعیین می‌کنند. این نگرش دو آفت اصلی در پی دارد. اول این‌که ارتباط دانشجویان کارگردانی و نمایشنامه‌نویسی را خیلی زود و از همان دوران دانشگاه از بین می‌برد و دوم آن‌که واضح است دانشجویی که در این فضا پرورش پیدا کند، پس از فارغ‌التحصیلی و ورود احتمالی به بازار کار نیز دیدگاهی منفی نسبت به متون فارسی خواهد داشت.

۲. نبود حق مالکیت
نبود حق مالکیت معنوی به‌خصوص در عرصه هنر و فرهنگ همواره لطمات زیادی در پی داشته و هنوز هم چاره‌ای برای این موضوع اندیشیده نشده است. این نبود حق مالکیت یا کپی‌رایت، اثرات خود را در تئاتر و به‌خصوص بیکاری فارغ‌التحصیلان گرایش ادبیات نمایشی نیز نشان می‌دهد. واضح است وقتی کارگردانی بتواند نمایشنامه ترجمه‌شده‌ای را با مبلغی اندک از کتاب‌فروشی‌های خیابان انقلاب تهیه کند، هیچ‌گاه لازم نمی‌داند برای داشتن یک متن فارسی، مبلغی بیش از قیمت آن کتاب به نمایشنامه‌نویس ایرانی بدهد. چراکه قطعاً دستمزد یک نمایشنامه‌نویس از قیمت پشت جلد یک کتاب بیشتر است. این در حالی است که اگر حق مالکیت معنوی حداقل در چهارچوب بوم سرزمینی ایران رعایت می‌شد و مترجم به‌عنوان مالک اثر ترجمه‌شده از حقوق مناسب برخوردار می‌شد، آن‌وقت کارگردان برای داشتن یک متن ترجمه مبلغی بیش از قیمت پشت جلد کتاب باید پرداخت می‌کرد و واضح است که آنگاه شاید به‌جای هزینه آن برای متون ترجمه‌شده، متنی ایرانی از نمایشنامه‌نویسی وطنی تهیه می‌کرد.

۳. عدم‌حمایت مسئولین
در فضای بیمار تئاتر ایران، بی‌شک نقش حمایتی مسئولان وزارت ارشاد و خانه تئاتر را نمی‌توان نادیده گرفت. این نقش به‌خصوص برای نمایشنامه‌نویسان کشورمان می‌تواند حیاتی و ضامن بقای آنان باشد. مسئولین ذی‌ربط می‌توانند به طرق مختلف از نمایشنامه‌نویسی کشورمان حمایت کنند. این حمایت‌ها هم می‌تواند به‌طور مستقیم باشد و هم می‌تواند با ارائه بسته‌های مشوق شکل گیرد. چند سال پیش‌طرحی ارائه شد که سعی داشت درصدی از متون ارائه‌شده به جشنواره‌ها را به متون ایرانی اختصاص دهد و به کارگردانانی که متن ایرانی برای اجرا ارائه می‌دهند، مشوق‌هایی در نظر بگیرند. این طرح هرچند در زمان ارائه ایرادات زیادی داشت که منجر شد درنهایت عملی نشود، اما می‌تواند طرحی برای نجابت نمایشنامه‌نویسی ایران باشد. جداسازی بخش‌های ایرانی و ترجمه از جشنواره تئاتر فجر، خرید نمایشنامه‌های قوی ایرانی و مواردی ازاین‌دست نیز می‌تواند از دیگر راه‌های حمایتی باشد.

۴. سطح پایین آموزش در دانشگاه‌ها
تمام آنچه در بالا ذکر شد به این معنا نیست که مقصر ناکامی ادبیات نمایشی کشورمان تنها در بیرون این فضاست. واقعیت دردناک این است که متأسفانه نمایشنامه‌نویس نه حتی قوی، که معمولی نیز از پس سطح پایین آموزش دانشگاه‌های کشورمان آن‌قدر کم تعداد است که با مروری گذرا بر بخش اعظمی از متون ایرانی، انسان عادل به فعالان تئاتر برای روی‌گردانی از چنین متونی کاملاً حق می‌دهد. تعداد کم نمایشنامه‌نویس خوب و به دنبال آن متن خوب، سطح پایین آموزش و متأسفانه سطح پایین دانش برخی از اساتید فعال در دانشگاه‌های تئاتر و معضلاتی مانند نبود دغدغه، درگیری بافرم و فدا کردن محتوی و تعدد متون اقتباسی ضعیف، ازجمله مشکلات درونی‌ای است که ادبیات نمایشی ایران از آن رنج می‌برد.
جمیع این مشکلات کار را به آن نقطه‌ای رسانده است که امروز در میان فارغ‌التحصیلان تئاتر کشورمان، فارغ‌التحصیلان ادبیات نمایشی کمترین درصد ورود به بازار کار مرتبط را دارند. و این امر لطمات جبران‌ناپذیری به تئاتر این روزهای کشورمان وارد کرده است که رفع آن همتی عالی می‌طلبد.

شماره 27 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها