سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۷
تاریخ انتشار: ۰۲:۲۷ - ۰۳ شهريور ۱۳۹۵ - 24 August 2016
نگاهی به جایگاه زن در احزاب سیاسی
علیرضا آقائی راد / روزنامه نگار
احزاب سیاسی در واقع تشکل هایی مدنی هستند که هدف اصلی شان سهیم کردن افراد در قدرت سیاسی و به کرسی نشاندن نظر اکثریت جامعه است. پس بی راه نیست که ادعا شود کشورهایی را می توان دموکرات تر دانست که در سپهر سیاسی آنها، احزابی قوی و پر تعداد که در برگیرنده طیف ها، جریانات و تفکرات متعدد و متنوع تری هستند فعالیت داشته باشند. در واقع در جامعه شناسی سیاسی، کشورهایی با این مشخصات هم کشورهایی دموکرات تر و هم مدرن تر به حساب می آیند.
در این بین حضور زنان و ایفای نقش آنان نیز یکی دیگر از نشانه های دموکراتیزه و مدرنیزه شدن هر کشور است. در واقع جامعه ای که در آن زن نقشی پر رنگ و فراتر از تصویرهای سنتی خود در آن بازی کند، چه از لحاظ اجتماعی و چه به سبب سیاسی، جامعه ای زنده و پویا تر است.
این که نقش زنان در تمام جهان در مصادر سیاسی و احزاب، نقشی کمرنگ است، واقعیتی است کتمان ناپذیر. در واقع زنان علی رغم دستاوردهایی که در سال های پیش در عرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برای خود دست و پا کرده اند، هنوز هم در عالم سیاست و  به خصوص در رده های بالای آن، جایگاهی به مراتب کمرنگ تر و کمتر از مردان دارند. و شاید به همین دلیل است که بسیاری از فیلسوفان جامعه شناسی سیاست، هنوز هیچ یک از کشورهای جهان را، کشورهایی آزاد و دموکراتیک نمی دانند.
جامعه ایران به عنوان کشوری با پیشینه فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و سیاسی پربار، کهن و پرافتخار، چه پیش و چه پس از انقلاب همواره در سطح جهان به عنوان یکی از بازیگران اصلی معادلات سیاسی حضوری پر رنگ و مثمرثمر داشته است. اما در این بین فرهنگ و ساختار مردسالار کشورمان، باعث شده که زنان در تمام اعصار و برهه های تاریخی در مشارکت های اجتماعی و سیاسی که یکی از نشانه های آن حضور فعال در احزاب و تصدی مناصب بالای سیاسی است، از جایگاه در خوری برخوردار نباشند. بررسی اعضای هیئت موسس گروه های سیاسی نشان می دهد که در بین گروه های سیاسی که مجموع تعداد هیئت موسس آنها بالغ بر ۵۸۰ نفر است، تنها ۲۲ نفر زن شرکت دارند یعنی حدود 3.8 درصد که از این تعداد محدود تقریبا ۲۳ درصد آنان زناني هستند که در مجلس شورای اسلامی شرکت داشته و یا دارند و یا آنکه جزء هیئت موسس آن تشکل سیاسی زنانه مي باشند. این ارقام نشان دهنده یک نکته اساسی است و آن این که جامعه سیاسی ایران علی رغم جهش مناسب در این زمینه، هنوز آن چنان که باید و شاید از توانمندی ها و  استعدادهای زن به عنوان بخش اعظمی از جامعه، به هر دلیل نتوانسته سود ببرد و بهره لازم را کسب نماید.
البته در این میان بر هیچ ناظر بی طرفی پوشیده نیست که زنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57، در این بخش از فعالیت های اجتماعی، وضع و اوضاع بهتری نسبت به قبل از انقلاب داشته و علی رغم مشکلات بسیار در سایر شئون و مراتب، در بخش سیاسی حضوری چشمگیر و تاثیر گذارتر دارند. حضوری که با آن که هنوز و همچنان با ایده آل های مدنظر فاصله بسیاری دارد اما به نسبت دوران پیش از خود، با رشدی چشمگیر مواجه بوده است. در این میان و برای بررسی دقیق تر این موضوع، بد ندیدیم که با کنکاشی در احزاب پیش از انقلاب و تاثیر و حضور زنان در آن ها، دورنمایی دقیق تر از این مدعی به تصویر بکشیم.
نقش زنان در احزاب پیش از انقلاب
به جز حزب رستاخیز که در واقع تلفیقی از احزاب طرفدار سلطنت «ایران نوین»، «پان ایرانیسم»، «حزب مردم» و «حزب ایرانیان» بود در واقع تنها حزب قانونی و مورد حمایت حکومت به شمار می رفت. حزبی که بیشتر ماکتی کمدی از یک حزب حقیقی بود و صرفا برای نشان دادن چهره ای دموکراتیک به حکومت تک صدایی پهلوی طراحی شده بود. در این میان مابقی احزاب فعال پیش از انقلاب هم به واسطه ممنوعیت فعالیت هایشان، نه تنها در معنای حزب قرار نمی گرفتند، بلکه به نوعی بیشتر اپوزیسیون بودند تا حزب. جامعه تک حزبی آن زمان ایران، اجازه فعالیت به هیچ گروه و دسته ای نمی داد و تنها همانطور که در بالا آمد حزب رستاخیز بود که در معادلات سیاسی جایگاهی داشت. نکته جالب توجه در این حزب هم این است که تعداد زنان فعال در آن آن قدر محدود و کم تعداد بود که در میان خیل مردان اصلا به چشم نمی آمد. ضمن این که حضور این تعداد زن نیز بیشتر ژستی بود برای نشان دادن جایگاه زن در نزد حکومت پهلوی. ژستی که البته با توجه به تعداد زیاد زندانیان سیاسی زن محصور در زندان های آن دوران، چندان به خصوص برای مردم ایران باور پذیر نبود. در این میان تنها زن فعال و سرشناس که می توان از او نام برد «مهرانگیز دولت شاهی» بود. وی که خواهر زاده صادق هدایت نویسنده نامی ایران هم بود، به جز سه دوره نمایندگی مجلس، سفیر ایران در کشور دانمارک نیز بوده است. جز او تنها نام هفت زن دیگر را در میان نمایندگان مجلس شورای ملی و یا مناسب بالای سیاسی زمان شاه می توان یافت.
اوضاع اما در میان احزاب به اصطلاح غیرقانونی آن دوران که جملگی در مبارزه بر علیه حکومت ستم شاهی نقش داشتند، تنها اندکی متفاوت تر بود. هرچند که در این احزاب نیز زنان بیشتر در رده های میانی و مناسب عملیاتی حضور داشتند تا رده های بالای مدیریتی. که این را می توان از تعداد بالای زنان زندانی سیاسی در دوران پهلوی و جایگاه شان در احزاب مختلف به خوبی فهمید.
در واقع می توان گفت در احزاب دیگر نیز نقش زن کمتر از آنی بود که باید. حزب های متعدد آن زمان هرچه در بدنه میانی و پایین دست خود از زنان استفاده می کردند، در بخش مدیریتی و رده های بالای خود به آن ها مجال عرض اندام نمی دادند. این نکته ای است که با بررسی لیست اسامی رده بالای این احزاب می توان به خوبی آن را درک کرد.
به عنوان مثال «سلمان میرزا اسکندرى» از بنیانگذاران اصلى حزب توده، از پذیرش زنان در این حزب خوددارى مى کرد. و با آن که در این بین عده اى فعال حقوق زنان بوده اند که هدف هایى مبنى بر تساوى طلبى حقوق زن و مرد را دنبال مى کردند  اما همواره به سد نگاه های متعصبانه ی مردسالار خورده و حرکت هاشان عقیم می ماند.
زنان در مجموع در احزاب سیاسی پیش از انقلاب بیشتر نقش آموزشی و یا عملیاتی داشتند. در تصمیم گیری های سیاسی نقشی نداشتند و در رده های بالایی حزب نیز جایگاهی برایشان متصور نبودند. آنها تنها در رده های پایین به شکلی پادوی سیاسی و بله قربان گوی ارشدهای حزبی بودند. و به قول معروف خط مقدم خطرها تنها جایی بود که در برخی احزاب زن ها در آن جایی ثابت داشتند. این نگاه به زن و جایگاه او در احزاب سیاسی به حدی بود که حتی برخی مواقع شاهد مقالات و یا سخنرانی های انتقادی از سوی مردان در نقد نقش و جایگاه زنان در تشکل های سیاسی بودیم. از آن جمله می توان به مقاله «نقدی بر جایگاه زن در عرصه سیاست» اشاره کرد که به صراحت از نگاه موجود در احزاب سیاسی آن دوران به زنان انتقاد کرده و خواستار حضور بیشتر و پررنگ تر زنان در معادلات سیاسی و رده های بالای حزبی شده است. انتقادی که البته به جایی نرسید و حتی بعد از پیروزی انقلاب نیز زنان جایگاه ویژه ای در احزاب سیاسی نیافتند.
کار در این وادی به جایی رسید که زنان عاصی از این نگاه مردسالارانه، در اقداماتی کور و بی برنامه و صرفا با الگو برداری از مشابه های غربی، دست به تاسیس احزابی زنانه نیز زدند. كه البته مصون از نفوذ پدرخوانده ها و حضور نامحسوس آنها نبوده. هرچند كه حضور احزاب زنانه در برخی از كشورها مانند ایرلند شمالی، ایسلند و یونان دیده می شود، اما آنچه كه در خصوص كشور ما حائز اهمیت است و باید بدان تامل كرد و از طرح و نقد آن فرار نكرد، همان برقراری شیوه های دموكراتیك در انجام كار حزبی است. مردان سیاسی شاید روزگاری زنان را به دلیل كم سوادی، حضور اندك اجتماعی و فعالیت كم سیاسی مجبور به تبعیت از خود می كردند. اما به مرور زنان توانستند خود را نشان داده و کم کم مردان را وادار به پذیرش جایگاه و نقش آنان در فعالیت های سیاسی و احزاب کنند.
در مجموع آن چه می توان گفت این است که زنان در احزاب پیش و حتی ابتدای انقلاب، نقشی را که باید و در توانشان بود به واسطه نگاه مردسالارانه حاکم بر سپهر سیاسی ایران نتوانستند ایفا کنند. این روند در سال های بعد از انقلاب و به خصوص دوران اصلاحات بهتر شد. اما واضح است که هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله بسیار مانده است. فاصله ای که ریشه در نگاه تاریخی به زن و جایگاه او دارد.

شماره 1 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار