سرمقاله
ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

ایران ۱۴۰۰، کمی تا قسمتی ابری!

مهدی آیتی / نماینده مجلس ششم
یادداشت
اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

اتحاد شوم دلواپسان و براندازان!

علی شاملو / روزنامه‌نگار
به خودمان باختیم!

به خودمان باختیم!

محمد فتحی‌زاد / روزنامه‌نگار
«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

«آیت ماندگار» رسانه‌ای همراه با زمان

مهدی آیتی / نماینده ادوار مجلس
گزارش
فايده باوری چيست؟

فايده باوری چيست؟

گروه فرهنگ و اندیشه
چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

چرا رویای 92 بدل به کابوس 99 شد؟

امیرحسین امیرفیض / روزنامه‌نگار
همدستی ترامپ و کرونا!

همدستی ترامپ و کرونا!

جهانگیر مصلی / خبرنگار
کد خبر: ۷۲
تاریخ انتشار: ۲۱:۲۹ - ۱۹ شهريور ۱۳۹۵ - 09 September 2016
حسین احمدی / نویسنده
بارها و بارها درباره اهمیت آموزش سیاسی سخن رفته است. تا جایی که بسیاری از اتفاقات و مسائلی همچون؛ بی‌هویتی سیاسی، بی‌اخلاقی سیاسی، بی‌تدبیری سیاسی و ... را معلول نبود آموزش سیاسی دانسته‌اند؛ اما چرا بااین‌همه اهمیت که سال‌هاست گفته می‌شود، بدان هرگز عمل‌ نکرده‌ایم. آیا ریشه آن را باید در نبود ظرفیت سیاسی کشور جستجو کرد و یا اینکه ریشه در الگوی رفتاری ما ایرانیان در زندگی اجتماعی دارد.
در ابتدایی‌ترین کشف مسئله، به نبود یک تشکیلات منسجم و سودمند برخورد می‌کنیم، به عبارتی برخی شکل‌گیری آموزش سیاسی را در سایه داشتن یک تشکیلات قدرتمند و منسجم امکان‌پذیر می‌دانند، به‌طوری‌که اگر تشکیلات ضعیف عمل کند، آموزش سیاسی مقدور نیست. پس در وهله‌ای اول به این نتیجه می‌رسیم که تابه‌حال تشکیلات منسجمی وجود نداشته که در کنار آن آموزش سیاسی در کشور صورت بپذیرد.
باید گفت آموزش سیاسی ریشه در بسیاری از مسائل دیگر هم دارد. به‌طور مثال می‌توان آن را در عدم فهم مسئلهٔ انتقال تجربه دانست که همیشه یکی از مشکلات اصلی الگوی رفتاری ما ایرانیان بوده و است.
واقعیت این است که آموزش سیاسی برخلاف آنچه در ابتدا ساده به نظر می‌رسد، داری پیچیدگی‌های فراوانی است و به ازایِ هر آنچه شما در آن ورود پیدا می‌کنید، متوجه ابعاد بیشتری از مسئله می‌گردید که بر پیچیدگی آن می‌افزاید؛ و زمانی که شما هیچ تجربه روشنی هم از دیگر احزاب گذشته نداشته باشید، سختی و مشکلات آن دوچندان خواهد شد. وقتی با اساتید و فعالان سیاسی در مورد نحوه آموزش سیاسی گفت‌وگو می‌کنید، همه آن‌ها از اهمیت آموزش سیاسی صحبت می‌کنند، اما هیچ‌کدام راهکار و یا الگوی آموزشی روشنی را برای شما ترسیم نمی‌کنند، به‌عبارتی‌دیگر، سند تجربی خاصی برای ارائه ندارند و هر کس تحلیل خود را از تجربه آموزش سیاسی گذشته عنوان می‌کند.
در نهایت در مقابل این سؤال که چه باید کرد، می‌توان گفت؛ ایجاد آموزش سیاسی در کشور معلول اصلاح ساختار حزبی کشور، فرهنگ‌سازی و پرداخت هزینه است. به این معنا؛ تا زمانی که احزاب به نقش پرورشی حزب وقعی ننهند و فقط حزب را جای برای پیشبرد مسئلهٔ انتخابات بدانند که در نزدیکی انتخابات شکل می‌گیرد و به فعالیت می‌پردازد و تا نیز توجهمان بر کمیت نیروی انسانی باشد تا کیفیت آن، اصلاح ساختار حزبی امکان‌پذیر نیست. مشکل دیگر عدم آینده‌نگری است. غالباً احزاب برای سال‌های بعد خود برنامهٔ خاص و روشنی ندارند؛ و همیشه در لحظات حساس و آخر است که به فکر چاره می‌افتند. همین مسئله در نیروی انسانی نیز وجود دارد، قاطبهٔ جوانانی که فعالیت می‌کنند برای مدت اندکی است و آن‌ها هم آینده روشنی از زندگی سیاسی خود نمی‌بینند. به عبارتی این بی‌اعتمادی دوسویه است. درصورتی‌که اگر بر آموزش سیاسی اهمیت داده شود، نه‌تنها باعث تقویت بدنه حزب در آینده می‌گردد، بلکه در نیروی انسانی هم انگیزه بیشتری برای ادامه فعالیت ایجاد می‌کند.
نکته دیگر هم این است که نباید نیروی انسانی صرفاً برای پست‌ها و رقابت‌های انتخاباتی پرورش بیابند. بلکه باید به دیگر جایگاه‌های مهم و تصمیم‌ساز نیز توجه کرد. حزب بایستی تلاش کند نیروهای خود را برای زمینه‌های مختلف آماده و در آن وارد کند؛ و وقتی این تقاضا و توقع از سوی دولت هم‌شکل بگیرد، اهمیت آموزش سیاسی نیز بیشتر می‌گردد.

شماره 7 دوهفته نامه آیت ماندگار
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر:
شعرخوانی
کارتون
بدون شرح!

بدون شرح!

معمر اولچای
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها