آیت ماندگار- تقریباً تمام اعمال، رفتارها، عملکرد و سخنانی که دولتمردان و طرفداران حسن روحانی انجام میدهند، پیش از این با انتقاد و شوریدن به این روشها توانسته بودند احمدینژاد و طرفدارانش را کنار بزنند. نگاهی گذرا به عملکرد دولت کنونی نشان میدهد دولت روحانی روی احمدینژاد را سفید کرده است!
دولت روحانی امروز هیچ دستاورد و عملکردی قابل دفاع ندارد که هیچ، بلکه طرفدارانش پیشنهاد استعفای دولت و روحانی را کار اسراییل و آمریکا توصیف میکنند و با بستن این قضیه به کنارهگیری دولت لبنان و عراق میخواهند با استفاده از تئوری توطئه بگویند این پیشنهاد اسراییلیها است!
جالب است کسانی امروز مدافع باقیماندن روحانی در دولت هستند که تا دیروز سر را بر تن دولت تحمل نمیکردند و در تجمعات خود، سرنوشتی شوم در«استخر فرح» را برای روحانی آرزو داشتند! رد پای افرادی از جناح راست افراطی که تبحر ویژهای در پروندهسازی بر اساس تئوری توطئه برای مخالفان نظرات خود دارند در این فقره مشهود است، در غیراینصورت باید باور کنیم که منتقدان جدی مسلک احمدینژادی، روی بههمان شیوهها آوردند.
چرا پیشنهاد کنارهگیری روحانی اسراییلی است؟ احتمالاً به این دلیل که از دیدگاه منتقدان سابق روحانی که تبدیل به طرفدارن امروز او شدهاند، در کنار گذاشتن روحانی منافع و لذتی هست که در استعفای خود روحانی نیست و اگر خود روحانی از سمتش استعفا دهد نه تنها از آن منافع و لذایذ محروم میشوند، بلکه ورق به نفع اصلاحطلبان و میانهروها خواهد چرخید! بنابراین شاید بتوان گفت از این جهت استعفای روحانی را در حال حاضر تفکر تزریقی اسراییل مینامند تا آن را خفه کنند، زیرا امید دارند با روی کار آمدن مجلس جدید با محوریت قالیباف، دو لبه برش قیچی تکمیل شود.
تصور کنید در وضعیت اجتماعی که مردم از عملکرد دولت و اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ناراضیاند، هنوز التهاب ناشی از حوادث آبانماه و گرانی بنزین مرتفع نشده است، بلکه عوارض آن یعنی بالا رفتن قیمت همه کالاها و خدمات در شب عید شروع شده است، تریبونهای نماز جمعه علیه عملکرد دولت مشغول به سخرانیاند و مردم حاضر البته بهحق، شعار میدهند «تورم، گرانی، جواب بده روحانی!»، مجلسی با محوریت اصلاحطلبان و طرفداران روحانی کنار رفته و مجلسی با محوریت قالیباف و طرفداران ابراهیم رییسی روی کار آمده است، همه چیز برای پایان دادن به این دولت ضعیف و بدون پشتوانه مردمی مهیا است که هیچ، احتمالاً بخش وسیعی از مردم از کنار گذاشته شدن دولت خوشحال خواهند شد و عین شب اعلام پیروزی روحانی که در خیابان شادی میکردند مجدداً عدهای برای شادی و پایکوبی به خیابان خواهند آمد و چه چیز در این شرایط بهتر از این؟ گویی صحنه رقابت انتخابات ۹۶ تکرار شده است. اتحاد دو رقیب پیشین روحانی در مجلس و قوه قضاییه با وجود نارضایتی مردم، کار دولت را کاملاً قانونی و کاملاً مطابق خواست و رای اکثریت مردم که نمایندگان ناراضی خویش را به مجلس فرستادند یک سره خواهد کرد. این پیروزی و شیرینی که میتواند بهراحتی کرسی ریاستجمهوری را هم بهدست طیف قالیباف - رییسی بیندازد چرا باید با استعفای خودخواسته روحانی خراب شود؟
حقیقتاً دستاوردهای روحانی در دولت هرچه بوده، امروز هیچ است و هیچ دیده میشود. مردمی که برای مهار تورم و سقوط ارزش پول ملی و بالا رفتن نرخ ارز، حلشدن تحریمها، بهبود شرایط زندگی و آیندهای بهتر و روشنتر و شنیدن صدای ربنا بر سر سفره افطار خود و پایان عملکردها و روشهای من درآوردی غیرعلمی خلقالساعه در دولت احمدینژاد به روحانی رای دادند، اما چه حاصل شده است؟ دستاورد شش سال ریاستجمهوری و دولت روحانی در زندگی مردم چیست؟ کاملاً واضح و آشکار و شفاف میتوان گفت اوضاع در همه موارد از زمانی که روحانی دولت را از احمدینژاد تحویل گرفته است بسیار خرابتر و بحرانها عمیقتر شده است. از چه چیز باید دفاع کرد و دل به چه چیز باید بست؟ آقایان دولتی که میگویند سیاهنمایی از دولت «پروژه» است بیایند از عملکرد خود دفاع کنند و بگویند دقیقاً چه چیزهایی خراب شده و در دو سال باقیمانده میخواهند چه کنند و چه میتوانند بکنند؟ آیا با این وضعیت، آقای روحانی پس از دوران ریاستجمهوری خود سرنوشتی بهتر از احمدینژاد حتی در میان خود اصلاحطلبان خواهد داشت؟ هیچ بعید نیست که در آن موقع حتی از آقای روحانی در مورد سیاستگذاری جناحهای میانهرو و اصلاحطلب نظرخواهی هم نشود، حال بماند که دیگر اصولگرایان با ایشان چه خواهند کرد در حالی که دیگر نه میکروفن و تریبونی وجود دارد و نه مقامی!
افرادی که اکنون در دولت هستند، حتی عملکرد امنیتی دولت احمدینژاد را سلیقهای توصیف میکردند و از سیاست اقتصاد دستوری و رانتیزهشدن و فساد موجود بهشدت انتقاد میکردند و عملکرد دولت در زمینه اتمی و مذاکرات هستهای و تحریمها را نافی امنیت ملی میدانستند و مدام تکرار میکردند که تیم آقای احمدینژاد کشور را تا لبه پرتگاه و درگیری نظامی برده است! حال خودشان دهها برابر در وضعیت و عملکردی بدتر از دولت احمدینژاد هستند، آیا دولتمردان و خود روحانی عقیده دارند طیف طرفدار قالیباف - رییسی این فرصت را از دست خواهند داد؟ حقیقت این است که روحانی باید بپذیرد که عملکرد خود او و حامیانش در دولت و مجلس کار را به اینجا کشانده و باعث ریزش پشتوانه مردمی ایشان شده است که خودشان روزی به روحانی و هم قطارانش رای داده بودند. اگر دولت این گفته را خلاف واقع و سیاهنمایی میداند راهحل ساده است، دولت در یک نظرسنجی آزاد و رایگیری از مردم، میزان محبوبیت خود را دریابد و اعلام کند و خلاف این ادعا را ثابت کند وگرنه برای فهمیدن اینکه دولت دیگر پشتوانه مردمی سال ۹۶ را ندارد یک روز، دو روز گشتن در سطح شهرها در هر منطقهای از شمال، جنوب، شرق و غرب کافی است.
بحث کنار رفتن روحانی از ریاستجمهوری بحث تازهای هم نیست، نزدیک به یکسال پیش منابعی خبر از این دادند که رییس دولت اصلاحات به روحانی پیشنهاد کرده است اگر نمیتواند کاری کند، استعفا دهد.
امروز همین مردم و ناظرانشان همین دولت روحانی را متهم به ناکارآمدی و ناتوانی و برخوردهای امنیتی در خاموشکردن منتقدان خود میکنند. طیف میانهرو و اصلاحطلب مجدداً فرصت تاریخی بهدست آمده در سپهر سیاسی را از دست دادند، اما مطمئناً طیف مقابل که انتخابات ریاستجمهوری پیشین را لب به لب به روحانی باخت، هرگز این فرصت را از دست نخواهد داد. شاید حقیقتاً در وضعیتی که دولت در کناری مانده است، روحانی در تلاطم ایجاد شده ناشی از گرانی بنزین میخندد و میگوید من خبر نداشتم! وزیر کشور بیانیه میدهد که وظیفه اقناع افکار عمومی در مورد گرانی بنزین با صداوسیما بوده و این کار را نکرده است و این وزارتخانه که اولین مسئول در برقراری نظم و امنیت کشور است وظیفه اقناع افکار عمومی را به گردن نهادی میگذارد که به وزارت کشور پاسخگو نخواهد بود! وزیر علومی که در برابر فاجعه پیدا شدن چهارمین جسد دانشجویان در دانشگاه اهواز منفعل است، وزیر آموزش و پرورشی که کیکهای مسموم در مدارسش است، وزیر بهداشتی که نمیتواند پخشکننده خوبی برای واکسن آنفولانزا باشد یا وزیر صمتی که عاجز از کنترل قیمت ارز، خودرو و کالاهاست و...! این دولت باید بماند که چه شود؟ که چه کند؟ چه میتواند انجام دهد؟ دولتی که فشلشده و کنار مانده است آیا بحث در مورد کنار گرفتن یا نگرفتنش موضوعیت دارد؟ این دولت با این وضعیت چه کاری میتواند انجام دهد که مثلاً آمریکا و اسراییل از آن میترسند که چنین توطئهای علیهاش بهکار ببرند؟ در پاسخ به اینکه اگر دولت کنار رود مانند لبنان و عراق آشوبها شروع خواهد شد باید گفت اولاً ایران نه لبنان است و نه عراق، دوماً دستگاههای امنیتی که مدام در حال رصد جامعه هستند احتمالاً خوب میدانند که قاطبه رایدهندگان به روحانی در سال ۹۶ اگر امروز از آنان رای مجدد خواسته شود نه فقط به روحانی، بلکه به جهانگیری نیز رای نخواهند داد و احتمالاً کنارهگیری دولت نه تنها نیمهآبروی باقیمانده از یک جناح فراگیر سیاسی کشور را برای روز مبادا حفظ میکند، بلکه بسیاری از مردم را برای شادی به خیابان خواهد کشاند نه آشوب! سوماً با کنار گذاشتن دولت فعلی و بستن میکروفن وی و دیگر افراد حاضر در آن بهراحتی میتوان تمام مصیبتها را به گردن آنها انداخت و چه چیز بهتر از این؟ حال شاید بد نباشد که روحانی نگاه کند و ببیند بین کنار ماندن و کنار رفتن کدامیک به صلاح کشور، مردم و در نهایت خود و هم قطارانش است.