کوروش مانند دیگر شاهانی که در ایران بر اریکه قدرت تکیه زدهاند هم خوبیهایی دارد هم بدیهایی، اما چرا به او میگویند کبیر؟ چرا آنقدر در تاریخ، شخصیتی کاریزماتیک و عظیم است که برای اشخاصی که به دنبال رنسانسی هستند و خواهان بازگشت به شکوه و جلال ایران باستان، وی را الگوی بیعیب و نقص خود میابند؟ درست مثل یونان و روم باستان برای اومانیسمهای قرن ۱۵ میلادی اروپا. با نگاهی اجمالی به اقدامات کوروش میتوان دریافت ادعاهایی درباره کبیر بودن وی همچین بیپایه و اساس نیست، چراکه پایههای بزرگترین امپراتوری دنیا را در ایران بنا نهاد و با اقدامات خود از نظر سیاسی و اقتصادی ایران را در وضعیتی مطلوب قرار میدهد، و یا اینکه در دنیایی که بسیاری به خونریزی افتخار میورزیدند حتی قبل از وی آشوربانیپال شاه آشور در حمله به عیلام کتیبهای از خود بر جای گذاشت که تماماً جنایات خود را بازگو و افتخار هم میکند. اما کوروش در حمله به بابل و فتح بدون خونریزی آن، منشور حقوق بشری را مینویسد و دم از صلح میزند، شاید مخالفان وی بگویند از قانوننامه حمورابی کپی شده است. گیریم که درست باشد، کتیبه آشوری و قانوننامه حمورابی قبل از کوروش نگاشته شدهاند پس هردو میتوانند الگو باشند و همین که وی کتیبه جنایی آشور را کپی نکرده نشان از سطح فرهنگ و تفکر یک پادشاه میدهد، یا حتی برخورد وی با شاهان مغلوب چه جالب است، به جای تحقیر یا کشتن، آنان را نزد خود به عنوان مشاور نگه میدارد. مثل آستیاگ شاه ماد، کرزوس شاه لیدی و نبونید شاه بابل و همچنین تسامح، نوع دوستی و احترام به فرهنگ مردمان مغلوب نیز حائزاهمیت است و اصلاً همین کلنگی نبودن کوروش است که وی را با دیگر پادشاهان همعصر و بعد از خود متمایز میکند. به جای تخریب ملل قدیمتر از خود و قهر کردن، از آنان استفاده میکند و پایههای امپراتوری را روی ملل عهد قدیم بنا میگذارد. بگذریم، قصدم ستایش کوروش نیست.
اما حال حرف من همانطور که اشاره کردم دو دیدگاه است که نه فقط کوروش بلکه در بسیاری موارد دیگر هم مشهود است. یک نگاه که باستان را الگو میکند. همان ملیگراها که نمیشود این را گفت همان وطنپرستان افراطی، چراکه ملیگرایی یک مقوله فرهنگی است اما وطنپرستی یک مقوله سیاسی. این افراد گاهی دست به دامان باستان میشوند و تا میتوانند به ستایش آن میپردازند و عقبماندگیهایمان را برگردن اسلام میاندازند، اما این را لحاظ نمیکنند که نادیده گرفتن ایران اسلامی یعنی ندیدن ۱۴ قرن تاریخ ایران و باید گفت همین دوستان هستند که چه عمد یا غیرعمد تاریخ ایران و کوروش را تحریف میکنند. از طرفی باید گفت کسانی هم که دیدی منکرانه به تاریخ باستان، اساطیر و... ایران دارند گویا درک نکردهاند چه بخواهیم و چه نخواهیم، اینها جزئی نه فقط از تاریخ بلکه در تفکر و عقاید و جهان بینی، آداب و رسوم ما ریشه دواندهاند، حتی بسیاری از رسوم ما امروزه وارد دین اسلام شده، پاک کردن و نادیده گرفتن اینها از جامعه ما باعث ضعف فرهنگ و از خودباختگی یک ملت میشود. غرور ملت، تاریخ و هویت آن است و چه تاریخی پرشکوهی مثل ایران. در نهایت این خلاء فرهنگی را فرهنگ غربی پر کند؟ آیا با بینش و جهانبینی مردمان ما سازگار است؟ قطعاً باید هویت خود را حفظ کنیم و در این مسیر کوشا باشیم.
شماره 69 دوهفته نامه آیت ماندگار