آیت ماندگار- در طول سالهای گذشته و بهویژه سی سال اخیر، واژههای رانتخوار، زمینخوار، کوهخوار، ریزخوار و درشتخوار، آدمخوار، بانکخوار و... زیاد شنیده میشود.
هر یک و هر دسته از این خوارمستان از اعتماد و حمایتهای گروهها و اصحاب قدرت و جناحهای سیاسی برخوردار بودهاند و در زمینه خوارش زمین و معدن و کوه و جنگل و... تمامی گروهها و جریانات سیاسی و دینی سهمی داشتهاند و ردپای هر یک از ایشان در پروندههای قضایی و وجدان عمومی مشاهده میشود.
اینان جملگی دارای پیشینه آلوده هستند و اگر محاکمهای هم در سطح محاکم قضایی صورت گرفته و میگیرد محاکمه متهمین نیست، بلکه محاکمه بخشی از ساختار کشور است که باعث پیدایش و تقویت مفسدان شده است و نمیتوان فساد این دست از مفسدان را خارج از بایستهها و نبایستههای قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران جستجو کرد، زیرا میانگین سنی عموم متهمان و مجرمان گویای این است که انقلاب در بخشی از خروجی خود دچار آفت بوده و محاکمه چند متهم در دادگاهها و بیاعتمادی به بسیاری از جریانات و اصحاب قدرت در افکار عمومی به معنای دادگاهی شدن بخشی از ساختار انقلاب توسط بخش راستین و پایدار انقلاب است و الا اگر برخوردها محدود به چند بانکدار و صراف و... شود، علتالعلل مشکلات در پس پرده باقی میماند.
رانتخوارها و زمینخواریها و... را میتوان با دو جلسه دادرسی و صدور احکام قضایی از بین برد و کشور را از آسیب آنها ایمن ساخت ولی مشکل رو به رشد «ایرانخواری» است که بسان موریانهای، ایران عزیزمان را از درون میجود و تهی میکند و صدای جویده شدن ایران را دلسوزان به دیروز و فردای ایران میشنوند و آثار آنرا در روابط حاکمیت و مردم و چهره نازیبای زندگی شهروندان میبینند، اما دریغ از هیئت حاکمه که نیمنگاهی به دلایل بروز این همه زشتیها ندارد و با طبیعی خواندن اختلاس و سایرجرائم، نمیخواهد قبول کند که باید خویشتن را از درون محاکمه کند و به اصلاح امور بپردازد و با جدیت راه را برای سالمسازی و درمان کجیها و سستیها که این همه هزینه برای کشور بهوجود آورده میسر کند.
اگر خورندگان فقط به خوردن زمین و پول و کوه و... اکتفا میکردند غصه چندانی نبود، بلکه ایران و ایرانی در این یورش ناجوانمردانه مورد حمله گرگان قرارگرفته است. بیاعتمادی به رسانه ملی، عموم گزارشات منتشره از سوی مسئولان، فاصله گرفتن از اخلاق ملی و اسلامی، از دست رفتن پایههای دوستی بین حاکمیت و مردم، کاهش رغبت و علاقه به حضور ملی در بحرانها و سختیها، گسترش روزافزون مهاجرت و پناهندگی و دهها مورد دیگر که از یادآوری آن اجتناب میکنم، نشانههای وحشتناکی از ایرانخواری دارد که اگر بیش از این بیتوجهی شود و اصلاح ساختارهای پایهای به تاخیر بیفتد، سرنوشت سیاهی در انتظار ایران عزیزمان است که در چنین موقعی، حسرت از دست دادن فرصتهای اصلاحی بر دل خواهد ماند.
قطعاً خوانندگان این سطور انتظار داشتند از «دینخواری» هم بهعنوان یک خطر بزرگ یاد میشد لذا از آنجایی که باور دارم «خورشید دین هرگز غروب نمیکند» دل نگران افول دین نیستم، زیرا از جمله کجیهای برجای مانده از روزهای اول پیروزی انقلاب، گره زدن بقای اسلام به پایداری قدرت حاکمه است، در حالیکه چنین ادعایی، توهمی بیش نیست و با وجود مفاسدی چون ربا، رشوه، دروغ و... بین ادعا و واقعیت، تفاوت از زمین تا آسمان است. دین و مسلمانی میماند، دل نگران ایران و ایرانی باشیم.
شماره ۸۳ دوهفته نامه آیت ماندگار