در آستانه انتخاب رئیس جدید برای مجلس دهم بود که رسانههای اصولگرا از حضور و سخنرانی سردار سلیمانی در جمع اعضای فراکسیون ولایت خبر به میان آوردند آنهم یک روز قبل از رقابت علی لاریجانی کاندیدای مطلوب این فراکسیون با محمدرضا عارف سر لیست جریان امید برای کسب ریاست قوه مقننه، البته سردار سلیمانی در آن گردهمایی با سخنانی کاملاً غیر جناحی و بدون موضعگیری در قبال مسائل مورد بحثوجدل در مجلس به تشریح وضعیت منطقه و محور مقاومت پرداخت اما همین سخنرانی کافی بود تا برخی از کنشگران و نظریهپردازان با توجه به زمزمههای پیشازاین صحبت از احتمال کاندیداتوری سردار سلیمانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ را مطرح کنند که بهعنوان کاندیدای موردحمایت اصولگرایان در مقابل حسن روحانی به رقابت خواهد پرداخت! خاصه آنکه فردای آن روز نیز علی لاریجانی با خلف وعده برخی از اعضای فراکسیون امید پیروز نبرد با عارف شد تا اصولگرایان با کنایه به اصلاحطلبان نام فراکسیون ولایت را بهعنوان اکثریت مجلس دهم در رسانهها تکرار کنند. فارغ از اشتباه استراتژیک برخی از اصلاحطلبان در دوقطبی کردن ماجرای انتخاب رئیس جدید مجلس با حمایت از کاندیداتوری عارف بجای حمایت از چهرهای معتدل و حامی دولت مثل لاریجانی که باعث اتحاد اصولگرایان میانهرو با اعضای جبهه پایداری در مجلس دهم شد نمیتوان از جنبه روحی و روانی حضور سردار سلیمانی در گردهمایی فراکسیون ولایت در اتحاد آنان برای غلبه بر فراکسیون امید برای به دست گرفتن اکثریت مجلس چشمپوشی کرد، هرچند بهصورت کاذب و مقطعی! اما در این میان این سؤال به ذهن کارشناسان امر متبادر میشود که چرا سردار سلیمانی بهعنوان چهرهای ملی و محبوب در جامعه و همچنین مقبول در لایههای مختلف حاکمیت، بجای سخنرانی در جمع تمامی اعضای مجلس دهم با حضور همه سلایق و گرایشهای سیاسی تنها در محفل یک جناح خاص حاضر شد و به ایراد سخن پرداخت؟ آیا همین موضوع باعث برخی شائبهها و واکنشها در محافل رسانهای پیرامون ورود احتمالی سردار سلیمانی به عرصه تأثیرگذاری بر فضای سیاسی کشور به نفع اصولگرایان آنهم کمتر از یک سال به برگزاری دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری نمیشود؟ خاصه آنکه تمام این تحلیلها و گمانهزنیها برخلاف خط و مشی و همچنین مواضع شفاف این سردار سپاه است که همواره بر غیر حزبی و جناحی بودن خویش و عملکردش سخن گفته.
بیگمان سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس سپاه یکی از مطرحترین چهرههای چند سال اخیر کشورمان است که در نظرسنجیهای مختلف محبوبیت وی هم پای محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه دولت تدبیر و امید چشمنوازی میکند، چراکه از یکسو در میان تودههای مردم از او بهعنوان پاسدار عتبات عالیات در نجف و کربلا و همینطور زینبیه یاد میشود در مقابل حملات گروههای تکفیری و از سوی دیگر آرامش و ثبات ایران بعد از ظهور و بروز داعش و ناامنیهای موجود در خاورمیانه بخصوص در کشورهای هممرزمان نیز مزید بر علت شد تا سردار سلیمانی بهعنوان نماد دفاع از تمامیت ارضی کشور در میان دیگر طبقات جامعه ازجمله جوانان هم از محبوبیت بالایی برخوردار باشد، حتی باآنکه او یکی از فرماندهانی بود که پس از ماجرای کوی دانشگاه در سال ۷۸ نامهای هشدارآمیز خطاب به رئیس دولت اصلاحات را به امضا رساند اما عدم موضعگیری یکجانبه و غیرمنصفانه از سوی ایشان در قبال حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ سردار سلیمانی را در میان اصلاحطلبان هم به چهرهای غیر جناحی و منصف بدل کرده است، در این میان تبلیغات گسترده و حمایتهای بیشمار از وی چه در رسانههای رسمی نظر صداوسیما و بیلبوردهای سطح شهر و چه در رسانههای غیررسمی مانند فضای مجازی و شبکههای اجتماعی که خودجوش عکسها و اخبار رشادتهای این سردار سپاه در مبارزه با تروریستها با اغراق و بیاغراق در میان کاربران دستبهدست میشود (که گه گاه با واکنش منفی او نیز مواجه میشود مانند مخالفتش با ساخت فیلمی درباره زندگیاش) هم از دیگر دلایل مطرح بودن ایشان طی چند سال اخیر در صف اول اخبار و جراید بوده است، در این مدت هرز گاهی از سوی اصولگرایان شنیده میشد که او از حامیان کاندیداتوری محمدباقر قالیباف در انتخابات پیشین بوده است یا از طرفی انتشار عکس سلفی با سردار سلیمانی توسط صادق خرازی از نزدیکان رئیس دولت اصلاحات که برخی به روابط نزدیک و حسنه وی با اصلاحطلبان تعبیر میکردند ازجمله تلاشهایی بود که این چهره محبوب در جامعه را وارد مناقشات و منازعات حزبی و جناحی کند اما مواضع قاطعانه ایشان دراینباره آب پاکی را روی دست تمام سوءاستفادههای سیاسی از جایگاه ایشان ریخته است ازجمله آنکه در بخشی از کتاب «حاج قاسم» که جستاری در خاطرات و سخنرانیهای فرمانده نیروی قدس است آمده: «مردم! از من قبول کنید، من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت میکند به اسلام و انقلاب تمایل ندارم.»
بااینهمه تجربه ثابت کرده که رخت سیاست به تن کردن توسط نظامیان طی دو دهه اخیر امری دور از انتظار نبوده و بازهم تجربه ثابت کرده که عدم موفقیت نظامیان سابق در قامت سیاستمدار باعث آن شده تا در انتخابات مختلف مردم اقبالی به آنان نشان ندهند، حال باید منتظر ماند و دید که در هیاهوی به وجود آمده سردار سلیمانی به راهی که پیشازاین امثال قالیباف و رضایی رفتهاند قدم میگذارد یا آنکه بهعنوان یک شهید زنده همچنان یاد و خاطره همتها و باکریها را زنده خواهد نگه داشت.
شماره 13 دوهفته نامه آیت ماندگار