عموما دولتها برای پیروزی در انتخابات و کارهای امثال آن در مورد حقوق زنان شعارهای تبلیغاتی میدهند و همواره اعلام میدارند که زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند و یا اینکه، زنان مادرانی هستند که مردان تاریخ را میسازند و یا اینکه، اولین گامهای تربیت و آموزش انسانها از دامان زنان شروع میشود و دهها شعار زیبای دیگر اما اگر به سیر تحول قوانین حقوقی زنان در جامعه نگاه کنیم درخواهیم یافت که متأسفانه دولت و دولتمردان در موضوع حق و حقوق زنان چه بسیار سخنرانیهای تبلیغاتی کرده و چه بسیاری از اینگونه سخنان شعاری به نفع خود بهرههای سیاسی برده ولی در احقاق حقوق زنان در همان گامهای ابتدایی ساکن و متوقف مانده و کاری درخور ارزش و اهمیت زنان جامعه انجام ندادهاند.
امروز حدود چهل سال از انقلاب اسلامی ایران میگذرد و بایستی دولتمردان پاسخ دهند که برای احقاق حقوق مادی و معنوی زنان ایران چه قدمهای اساسی و عملی برداشتهاند؟ آیا در طول این سالها حق زن بر مرد مشخص شده است؟ آیا در طول این سالها حقوق زنان در موضوعاتی نظیر ارث، طلاق، حضانت، تحصیل، اشتغال، بیمه، بازنشستگی، آموزش و پرورش، سلامت جسمی، سلامت روانی، امنیت اجتماعی، سرپرستی خانواده، پوشش و حجاب، درآمد و پسانداز، کار و تولید، دستمزد کار، حق رأی و کسب مناصب مدیریتی و حاکمیتی، حضور در عرصههای ورزشی، فرهنگی و اجتماعی و در یک کلام حقوق مساوی زن و مرد در امورات عمومی و اجتماعی که دنیا آن را در حقوق بشری و انسانی و اسلام آن را در حقوق اسلامی زن مطرح کرده است برآورد و محقق شده است؟ و اگر نشده است واقعا چه کسانی در کشور مسئول و مقصر این اهمال کاریها و تضییع حقوق زنان ایران هستند؟
شماره 14 دوهفته نامه آیت ماندگار