روزنامه اعتماد با احمد توکلی؛ نمیانده ادوار مجلس گفتگو کرده است. او معتقد است: امروز شرایط بهواسطه همین تراکم و انباشت هزار و یک معضل، چنان شده که هرچه بگوییم، مردم میگویند که «دروغ است»! باید بپذیریم که ما به مردم دروغ گفتیم که حالا مردم به این نتیجه رسیده و به ما میگویند «دروغگو»!
آیت ماندگار- بخشی از این گفتگو:
* باید بگویم که اصلاح وضع موجود یک راهحل مشخص ندارد و باید همه موارد را باهم دید و به اصلاح آن پرداخت ولی بهطور کلی باید گفت که این قبیل بیاعتمادیها و ایجاد چنین شرایطی، نتیجه تراکم مسائل و انباشت دلخوریهای بسیار است. امروز شرایط بهواسطه همین تراکم و انباشت هزار و یک معضل، چنان شده که هرچه بگوییم، مردم میگویند که «دروغ است»! باید بپذیریم که ما به مردم دروغ گفتیم که حالا مردم به این نتیجه رسیده و به ما میگویند «دروغگو»!
* حالا عدهای بیایند و به درستی بگویند که همه به مردم دروغ نگفتند. ولی باید توجه داشته باشیم وقتی که جمع کثیری از مسوولان یک نظام سیاسی درباره مسائل و معضلات به مردم دروغ میگویند و حقیقت را پنهان میکنند، مردم این اقدام را به کل مسوولان آن نظام سیاسی تعمیم میدهند و نمیگویند که مثلا فقط فلانفرد دروغ گفت و بقیه نگفتند. ما شدهایم چوپان دروغگو و باید بپذیریم که اعتماد مردم به ما مسوولان در قیاس با گذشته بسیار کمتر شده است.
* باید اولا این مساله را بپذیریم تا بعد بتوانیم به فکر راهحل اصلاح این وضع برویم. اگر پذیرفتیم - که به عقیده من هنوز بسیاری از مسوولان این مهم را نپذیرفتهاند- سوال اصلی این است که چه اقدامی باید انجام دهیم. برای بهبود این شرایط ۲ راهحل وجود دارد؛ اول آنکه از طریق اقدامات نرم حرکت کنیم؛ یعنی کمکم رفتار خود را اصلاح کنیم و دیگر به مردم دروغ نگوییم تا مردم رفتهرفته و پس از مشاهده صداقتمان، به ما به عنوان مسوولان نظام جمهوری اسلامی اعتماد کنند.
* این یک راهحل است که بد هم نیست ولی راهحل دومی وجود دارد که به نظر من در شرایط فعلی نظام جمهوری اسلامی که اعتماد مردم تا حد بسیار زیادی از بین رفته و شرایط خطرناکی را ایجاد کرده، باید از آن استفاده کرد که در قیاس با راهحل اول، دشوارتر است. من نام این راهحل را «شوک درمانی» گذاشتهام و به نظر من باید برای بهبود این شرایط از آن استفاده کنیم چراکه سایر موارد یا قابلیت اجرا ندارند یا برای اجرای آنها دیر شده است.
* ( درباره زمین های در اختیار بنیاد مستضعفان): گاهی به امام یا رهبری رجوع میکردند و برای اقدامی عامالمنفعه از آنان درخواست کمک میکردند. بیشتر این اجازهها، در زمینههایی بود که در دهه اول، دستگاه یا دیوانی دولتی یا به فکرش نبود یا توان تامین نداشت یا تهیهاش زمانبر و دشوار بود؛ بنابراین معمولا با این درخواستها موافقت میکردند.
* در این صورت، مال یا ملک امانت داده میشد یا سهولت در فروش یا تخفیف در فروش یا واگذاری، انواع مراتب کمک، حسب موضوع و اهمیت آن تصمیم گرفته میشد. مثلا سپاه یا ارتش برای اهداف دفاعی یا امنیتی زمین میخواستند، در دولت برخی اعضای کابینه را از استانها دعوت میکردند و خانه لازم میشد، برخی شخصیتها به الزام امنیتی، خانههای بزرگ را لازم میدیدند.
* خود من هم یک مثال از این موضوع هستم. فکر میکنم سال ۶۹ بود که به حضرت آقا نامهای نوشتم و پیشنهاد کردم با حمایت مالی، ۳۰۰ دبیرستان در کشور بنا کنیم و دانشآموزان مستعد، بهویژه از طبقات مستضعف را برای ورود به دانشگاه آماده کنیم. آقا فرمودند من توان مالی این کار را ندارم. بنده و آقای فرشیدی، وزیر اسبق آموزش و پرورش و امیریمقدم، عضو هیات علمی دانشکده علوم دانشگاه تهران تصمیم گرفتیم خودمان از کم آغاز کنیم.
* زمینی با کاربری آموزشی به مساحت کمی بیش از ۳ هزار مترمربع در سعادتآباد را شناسایی کردیم و از رهبری درخواست کردم از آنجا که موسسه وقف میشود و سهمی از ظرفیتش به خانوادههای مستضعف که آنجا هم بودند، اختصاص مییابد و هزینه ساخت را از خیرین میگیریم و با نرخ دولتی اداره میکنیم، اجازه دهند بهای آن را به قیمت روز و بدون تخفیف در ۱۰ سال بپردازیم. ایشان به همان شروط پذیرفتند. ما هم تقریبا به همه شرطها عمل کردیم. البته همین تقسیط امتیاز کمی نبود ولی یک وجب آن هم ملک کسی نیست، البته اگر امروز بخواهم نظر مشورتی بدهم، ممکن است نظر دیگری بدهم.