به قول مترلینگ که گفت: "من به هیچ زنی برنخورده ام که چیزی از بزرگی در او نباشد" باید اذعان کنیم که مزرعه وجود زنان سرزمین ما حاصلخیز بوده و هست و اگر از کمی حاصل شاکی هستیم باید علت را در آفات محیط اطراف جستجو کرد.
هر زمان که فرصتی برای ثمردهی زنان ایران در پهنه اجتماعی وجود داشته، تک ستاره هایی به اندازه یک کهکشان درخشیده اند، بر اساس سنگ نوشته ها و مستندات تاریخی زنان دوران ساسانیان و هخامنشیان فرصت حضور در صحنه های اجرایی، مدیریتی و حتی مهندسی داشته اند و بعد از حمله اعراب به ایران نیز در مقاطعی که امکان تاثیرگذاری داشته اند، نقش خود را به خوبی ایفا کرده اند. در این نوشتار به دنبال بیان افتخارات و بازخوانی تاریخ نیستیم و غرض نگاهی جستارگونه بر رفتار سیاسی زنان کشورمان است؛ چنانکه پیشتر گفته شد با وجود آمادگی و پتانسیل مناسب زنان ایرانی هنوز وضعیت سیاسی و اجتماعی درخور شان جامعه زنان کشورمان نیست.
مشکل نخست مشارکت سازمان نیافته و توده وار آنها است. در تجمعات و راهپیمایی های دوران انقلاب اسلامی و بعد از آن نقش زنان را نمی توان انکار کرد. همچنین بر اساس آمار اعلام شده از مراجع رسمی طی سالیان اخیر شرکت زنان در حوزه های اخذ آرا انتخاباتی به مراتب بیشتر از مردان بوده است. حضور زنان در این نوع از حرکتهای سیاسی بیشتر تحت تاثیر جو و احساسات برانگیخته شده ملی شکل گرفته و کمتر بر اساس کنکاش، مطالعات و تصمیمات تحلیلی اقدام شده است بنا بر این نمی توان این نوع تحرکات را با همه شکوه و عظمتی که دارند به حساب سهم سیاسی زنان ایران قلمداد کرد چرا که برون داد آنها یعنی تصدی کرسی های مجلس شورای اسلامی، خبرگان، شورای شهر و وزارتخانه ها توسط جامعه زنان ناچیز و اندک بوده اما نوع دوم حضور را باید در میادین اثربخش فکری و فرهنگی جستجو کرد، در این زمینه نباید شعرا، نویسندگان، روزنامه نگاران و چهره های سیاسی آزادیخواه را از یاد برد کسانی که در بحبوحه های سخت و گذرگاههای خطرناک، استقامت مثال زندنی از خود نشان دادند
به هر تقدیر بیان ایرادات و انتقادات یاد شده به معنای نادیده گرفتن پیشرفتهای قابل تقدیر در میان زنان سیاسی و اجتماعی نیست. ریشه عمده این مشکلات را باید بیش از هر چیز در جامعه استبداد زده خودمان جستجو کنیم. ملتی که قرنها تحت تاخت و تاز اعراب زن ستیز و مغولها و تاتارهای خشونت آیین بوده اند و سالهای متمادی به زن نگاه تبعیض آلود داشته اند بطور طبیعی نیاز به زمان طولانی برای قرار گرفتن در مدار شایسته دارد. از این رهگذر طیف زنان فعال و بویژه فرهیختگان سیاسی باید با مرتفع کردن ایرادات و ضعفهای خود نمادی موفق و خالی از اشکالات اساسی را به نمایش بگذارند تا ضمن تغییر در باورهای غلط نسبت به فعالیت جامعه زنان بستر مناسب و الگوی حرکتی رو به جلو را برای به صحنه کشاندن هر چه بیشتر زنان ایرانی فراهم کنند. البته پر واضح است که اصلاح قوانین و مقررات و رعایت انصاف توسط دولتمردان و سياستگذاران در سطح ملی می تواند به ایجاد اعتدال و فراهم آوردن زمینه برای رشد سیاسی و اجتماعی زنان کمک کند. همچنین سازمانهای سیاسی و احزاب و گروهها نیز می توانند با گسترده تر کردن میدان مسئولیت ها برای زنان خود پیشگام این تحول باشند.
شماره 1 دوهفته نامه آیت ماندگار