درست بعد از ۲۴ خرداد ۹۲ که «هوا معتدل شد» و شیخ اعتدال راه پاستور در پیش گرفت، فصل جدیدی نیز در تاریخ خودسری تندروها رقم خورد. تندروهایی که روزگاری پیشازاین وزرای کابینه اصلاحات را کتک زده بودند، در همین سالهای اخیر در قم حسابی از علی لاریجانی پذیرایی کرده بودند، در مراسم سالگرد ارتحال امام (ره) شعار نواده روحالله سید حسن نصرالله را تقدیم حضور سید حسن خمینی کردند و حتی رئیس دولت مهرورز را نیز از مهرورزیهایشان بینصیب نگذاشته بودند. با این اوصاف روی کار آمدن دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی نیز شاید برای تندروها معنایی غیر از بازگشت به حرکاتی از جنس تحرکات تند دوران اصلاحات و حتی تندتر از آن را در پی نداشت.
یک: مهرماه سال ۱۳۹۲ رئیسجمهور روحانی به نیویورک رفته است تا در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کند. امسال کسی بهعنوان نماینده مردم ایران در سازمان ملل سخن میگوید که برخلاف نفر قبلی نه ادعای مدیریت جهانی دارد و نه اهل رجز خواندن است. رئیسجمهور ایران این بار با دستپر به سازمان ملل رفته است تا طرح «جهان علیه خشونت و افراطگرایی» را بهعنوان سندی بر صلحدوستی ایرانیان به دنیا نشان دهد. وی همچنین در این سفر میزبان شماره باراک اوباما روی صفحه تلفن همراهش بود! در بازگشت به ایران اما تندروها با کفش و گوجهفرنگی به استقبال او میروند.
دو: خبر توافق ژنو خبری است که موجب شادی همه مردم ایران و جهان میشود. در این میان اما صهیونیستها، سران آل سعود، گروههای مختلف برانداز و اپوزیسیون و نیز تندروهای داخلی برخلاف همگان سخت ناراحتاند. تندروهای ایران ضمن نهادن نام «هولوکاست هستهای» بر توافق ژنو تا میتوانند شروع به تخریب دولت و دستگاه دیپلماسی میکنند.
سه: توپ تحویل سال نو شلیک میشود؛ اما انگار دعای «حول حالنا الی احسن الحال» حسن روحانی مستجاب نشده است؛ و روحانی سالی بس سخت را پیش رو خواهد داشت. سالی که تندروها حسابی بر وی و مردم خواهند تاخت. اولین اتفاق سال جدید برای دولت روحانی اتفاقی مطبوعاتی-فرهنگی است. اتفاقی که با بازگشت نشریاتی چون «زنان» و «ایران فردا» به پیشخوان روزنامهفروشیها رخ میدهد. باری انتشار مجدد این دو مجله کافی است تا دولت روحانی دوباره مورد هجمه تندروها قرار بگیرد.
چهار: اتفاق بعدی چنین است: حسن روحانی در پشت میکروفون ظاهر میشود. در سخنانی طالقانی وار از نفی اجبار میگوید و بانگ «نمیشود مردم را بهزور بهشتی کرد» سر میدهد. تندروها اما دقیقاً وظیفه دولت را بهشتی کردن مردم میدانند آنهم به هر قیمت و با هر روشی که شده است. حسن روحانی این بار در سخنانی نهچندان آرام و لطیف پاسخ تندروها را چنین میدهد: «برخی بیکار و دچار توهمات هستند و مدام غصه دین و آخرت مردم را میخورند، نه دین را میدانند چیست و نه میدانند آخرت چیست اما همیشه غصه آخرت را میخورند». به طرزی عجیب اما جوابی از اردوگاه تندروها نمیرسد.
پنج: فرارسیدن پاییز سال ۹۳ خبر تلخ اسید باشی بر چهره دخترکان نصف جهان همه را محزون و مغموم می کند و انگشت اتهام افکار عمومی به سمت نیروهای خودسر می رود اما این لحظه این پرونده به نتیجه ای نرسیده است تا کماکان تحلیل ها در حد گمانه زنی باقی بماند.
شش: چندی بعد تندرویها به سمت مناطق جنوبیتر کشور رفت و شیراز که میزبان علی مطهری بود باز میدان جولان تندروها می شود تا حداقل سود چنین اتفاقی این باشد که همگان بدانند این جماعت تندرو برخلاف تمام ادعاهایشان نه تعلقخاطری به شهدا دارند و نه حرمت خاصی برای خانوادههای آنان قائلاند.
هفت: مذاکرات هستهای همچنان ادامه دارد. ظریف و کری در طول مذاکرات باهم قدم میزنند. خبر این قدم زدن در همه رسانههای جهان میپیچد. تندروها در ایران همین خبر را دستمایه حمله به دولت میکنند و چنان بیانصافی پیشه میکنند که روحانی مجبور به موضعگیری میشود.
هشت: تلویزیون برای دومین بار تصویر حسن روحانی را نشان میدهد که در قامت یک رئیسجمهور سال نو و عید نوروز را تبریک میگوید. تقریباً دو هفته بعد مرد ظریف کابینه این تبریک را با توافق لوزان تکمیل میکند. تندروها اما توافق را نه جشن که عزا میگیرند. درحالیکه طرف آمریکایی به متن فارسی بیانیه لوزان اعتماد دارد و آن را مغایر با متن انگلیسی توافق نمیداند. تندروهای داخلی اما عدم اعتمادشان به تیم مذاکرهکنندهای که «مؤمن و معتمد» شناختهشدهاند را نشان میدهند.
نه: خبر اکران احتمالی فیلم رستاخیز جنجالی دیگر به پا میکند و این بار تندروها تهدید میکنند که هرکدامشان یک سینما را خراب خواهند کرد و این فیلم که دارای پروانه نمایش از وزارت ارشاد است توقیف می شود.
ده: رئیسجمهور به مناسبت ماه مبارک رمضان فعالان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا را به افطاری دعوت کرد؛ و میزبان آنان بود در این همین ضیافت غلامحسین کرباسچی خواستار گفتوگوی ملی شد؛ اما تندروها واکنش منفی نشان دادند و باب گفتگو را با امید اینکه دیگر باز نشود تا توانستند محکم بر هم کوبیدند.
یازده: برآیند طبیعی نزدیکتر شدن به ایام انتخابات افزایش تعداد نشست و همایشهای سیاسی بود اما تندروها یکی پس از دیگری نشستها و همایشهای اصلاحطلبان را برهم زند تا همه اذهان مشغول این تناقض بشود که چگونه ممکن است جریانی «کلاغ» گفتن رقبا را دیکتاتور بودن آنان بداند ولی خود بدتر از هر دیکتاتوری همایشهای مخالفینش را به هم بزند؟
دوازده: کاندیداتوری سید حسن خمینی پرده دیگری از تندروی تندروها بود. آنها از همان ابتدا سعی کردند با القا شبهاتی در اجتهاد خمینی جوان او را به وادی رد صلاحیت ببرند. بهجز آن تندروی باز موجب شد که تناقضی دیگر از این جمع ظاهر شود و آن اینکه حمایت روزنامه اطلاعات از سید حسن خمینی را مستوجب انتقاد و اعتراض ببیند اما خلف وعده یلدایی صداوسیما و حضور عجیبوغریب و نزدیک انتخاباتی حداد عادل را نادیده بگیرند.
سیزده: پس از شهادت شیخ شجاع عربستان شهید نمر باقر النمر تندروهایی که از توافق هستهای و بازگشایی سفارت بریتانیا ناخشنود بودند شهادت این عالم بزرگوار را دستمایه اقدامات خشن و افراطی خود قراردادند تا با حمله به سفارت عربستان سعودی به دنیا ثابت کرده باشند حتی اگر روحانی سخن از «جهان علیه خشونت و افراطگرایی» بگوید بازهم با او مخالفاند و این مخالفت را در حرف و عمل نشان خواهند داد.
آخر: سؤال باقیمانده اما این است که آینده تندروها در ایران چگونه خواهد بود؟ این سؤال وابسته اتفاقات گوناگون و افراد گوناگونتری است. اولین این افراد را باید حسن روحانی دانست اگر روحانی به وعدههایش جامه عمل نپوشاند و بهخصوص وعدههایش درزمینهٔ سیاست داخلی مغفول بماند بیشک جو تحریمهای سال ۸۴ احیا خواهد شد و قهر کردن با صندوقها به نفع تندروها تمام خواهد شد. دومین عامل را میتوان شورای نگهبان دانست اگر شورای نگهبان به مسئله لزوم حضور حداکثری مردم در پای صندوقهای رأی بیتوجه باشد و اجازه ندهد تا همه سلیقهها در انتخابات باشند بیشک این اتفاق نیز به قهر کردن مردم با صندوقها و نهایتاً تقویت تندروها و تندرویها خواهد انجامید؛ و در کل هرچقدر اوضاع طبق قانون اساسی همراه با تعامل باشد و مردم حضور بیشتری درصحنه داشته باشند آنان که مبانی فکریشان برخلاف امام (ره) بر درصحنه نبودن مردم است؛ و معتقدند میزان رأی مردم نیست وهیچگاه در شادیهای مردم شاد نبودهاند در راه شان شکست خواهند خورد.
شماره 9 دوهفته نامه آیت ماندگار