«متری شیش و نیم» دومین ساخته سعید روستایی است. سعید روستایی با توجه به فیلم قبلی خود، «ابد و یک روز»، توانست نگاههای زیادی را به خود جلب کند. ابد و یک روز برای یک کارگردانِ جوان که فیلم اول خود را تجربه میکند، کمی فراتر از انتظار بود و توانست در سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر، 9 سیمرغ بلورین به دست آورد و این خود یک رکورد محسوب میشود. از طرفی این فیلم در گیشه نیز با فروش خوبی همراه بود. آیا متری شیش و نیم میتواند اقبالی مانند ابد و یک روز داشته باشد؟
سعید روستایی بر خلاف فیلم اولش و اغلب فیلمهای کوتاهش از فضای آرام و بستهٔ خانگی خارج شده است و به دل شهر آمده و لوکیشنهای متفاوتی را تجربه میکند. به دلیل فضای باز شهری و پلانهای تعقیب و گریز و مملوء از هنرور، کارگردان مجبور به استفاده از پلانهای لانگ شاتِ بیشتری (نسبت به فیلم قبلی خود) شده است. بیتجربه بودن در استفاده از پلانهای باز و خارج شدن از فضای آرام و بیمزاحمت داخلی کمبازیگر باعث میشود تا کارگردان کمی سردرگم شود و نتواند مثل گذشته توانایی خود را نشان دهد. سعید روستایی فضای خارجی را تجربه میکند و در دکوپاژ و میزانسنِ فضای خارجی نیز موفق بوده است؛ اما نمیتواند درخشش فیلم قبلی خود را تکرار کند.
فیلم، روایتگر اعتیاد و میزان اهمیت این مسئله در جامعه است. اینکه چگونه آمار افراد معتاد (چه زن و چه مرد) روز به روز رو به افزایش است. اینکه افراد معتاد چگونه و کجا زندگی میکنند. اینکه چه اتفاقات و پیامدهایی به دنبال دارد. دخترانی که خود را شبیه مردان میکنند. مردی که برای پنهان کردن مواد، از زنش استفاده میکند. پدری که برای آزادی، پسرش را قربانی میکند. فیلم روایتگری است که نشان میدهد فروشندههای مواد چه سودایی در سر دارند و چرا این کار را میکنند و چرا از این کار سیر نمیشوند. فیلم نشان میدهد که مسئولان مربوطه چگونه با این مسئله برخورد میکنند. چگونه آن را حل میکنند. چه کارهای مفیدی انجام میدهند. چه فسادهایی در دستگاه وجود دارد. چه خلاءهایی در قانون وجود دارد. آیا به گزارشِ افراد مربوطه میتوان اطمینان داشت؟ آیا آنها هم باید پرونده داشته باشند و مجازات شوند؟ فیلم به درستی به تمام این مسائل رسیدگی میکند و میتوان این فیلم را فیلمی همهجانبه در این حوزه محسوب کرد. فیلمی که در دنیای امروز دغدغه دارد و به فکر ایجاد تغییر است و سینمای ایران در وضعیت بحرانی فعلی نیازمند چنین نگرشی است. نگرشی دغدغهمند که صدایی باشد برای کسانی که صدا ندارند.
اما فیلم ضعفهایی دارد که نابخشودنی است و با بررسی دوباره فیلم و تدوین مجدد تا حد زیادی قابل حل است. بزرگترین ضعف فیلم ناپدید شدن صمد (پیمان معادی) در میانه فیلم است. به طوری که میتوان گفت فیلم دو شخصیت اصلی دارد. نیمه اول فیلم: صمد و نیمه دوم فیلم: ناصر (نوید محمدزاده). فراموش شدن صمد از میانه فیلم باعث میشود تا فیلم به دو تکه تبدیل شود و ریتم فیلم کند شود، به طوری که مخاطب در دقایق پایانی دقیقه به دقیقه به ساعت خود نگاه کند. البته یکی دیگر از دلایل کند شدن ریتم استفاده مکرر از صحنههای تعقیب و گریز و حادثهای و خارجی در نیمه اول فیلم و صحنههای داخلی و دیالوگ محور در نیمه دوم است. اما به طور کلی اگر قرار بود صمد از جایی به بعد حضورش در فیلم کمرنگ شود، چه نیازی به پرداخت طولانی در نیمه اول فیلم بود؟ البته با توجه به حواشی این فیلم و جلوگیری از اکران در روز اول جشنواره، اصلاً بعید نیست که این ضعف، ناشی از ممیزیهایی باشد که خبرش هنوز به گوش ما نرسیده است.
یکی دیگر از بزرگترین ضعفهای فیلم، عجله برای رسیدن به جشنواره بوده است که در فیلم کاملاً مشهود است. خطاهایی مثل ناهماهنگ بودن صدا و تصویر خطای سینمای حرفهای نیست.
پیشبینی میشود متری شیش و نیم، موفقیتهای ابد و یک روز را تکرار نکند و قطعاً این فیلم از نظر کیفی از فیلم اول سعید روستایی عقبتر است. اما فیلمی است دغدغهمندتر و چهبسا تأثیرگذارتر، که با تدوین دوباره سرنوشت خیلی بهتری در انتظارش خواهد بود.
شماره 73 دوهفته نامه آیت ماندگار