آیت ماندگار- جایگاه اجتماعی یکی از مؤلفههایی است که همه انسانها به نحوی در طلب آنند، نظم اجتماعی براساس جایگاه اجتماعی انتسابی یا اکتسابی افراد مشخص میشود و بسیاری از تعارضهای ارتباطی نتیجه نقض و بی توجهی به جایگاه اجتماعی پنداشته میشود. در پاسخ به این که جایگاه اجتماعی چیست میتوان آن را هم نوعی نیاز روانی برشمرد و هم در هر کنش اجتماعی، در سطوح ابتدایی تا کلان، ابراز آن را مشاهده کرد. برای مثال در سطوح ابتدایی، جایگاه اجتماعی با مساله به حساب آمدن، محبوبیت و دوست داشته شدن مرتبط است و در سطوح کلان با ارزشهای فرهنگی مانند روشنفکری. از منظری دیگر، ماهیت جایگاه اجتماعی این معنا را میدهد که چه کسی فرادست است و چه کسی فرودست. امروزه دغدغه بسیاری از انسانها در انتخاب شغل، انتخاب همسر و گزینشهایی که در زندگی انجام میدهند بر اساس جایگاه اجتماعی افراد است. خیلی از افراد واقعاً در اجتماع از جایگاه خوبی در شغل، کسب و کار، زندگی و ... برخوردار هستند و خیلیها هم جایگاه چندان مطلوبی ندارند، برخی هم نسبت به جایگاهی که دارند تصور اشتباهی دارند. تصور آنها این است که جایگاه مناسببی دارند، ولی در واقعیت اینگونه نیست. این افراد خودشان را بسیار مهم میدانند و تصور میکنند نسبت به تمام امور و شرایط اشراف کامل دارند و دیگران باید از آنها تبعیت کنند و بسیار مواجه میشویم با این جمله که برخی از افراد در مورد چنین انسانهایی میگویند دچار توهم شده است و فرد را انسان متوهم میخوانند. نیاز به مهم بودن و در کانون توجه دیگران بودن نیازی اساسی و غیر قابل انکار است که در وجود اکثریت انسانها این نیاز به وضوح دیده میشود، اما یک سؤال، ما نسبت به چه کسانی در رتبه بهتر و جایگاه برتری قرار داریم؟ ما نسبت به کدام رقبا و با چه شرایط و ویژگی در کسب و کار و زندگی احساس برتری و گاهی غرور میکنیم؟ نکند دوستان و آشنایان و رقیبهای ما آنقدر کوچک و بدون جایگاه باشند که ما حتی با کمترین میزان موفقیت در میان آنها برترین باشیم. به عنوان مثال: اگر در مقابل شما یک ظرف از خوراکیهای خوشمزه مثل زیتون باشد و داخل این ظرف تعداد بیست عدد زیتون باشد و از شما بخواهند که از زیتونهای خوشمزه میل کنید طبیعی است که دوست دارید بزرگترین و درشتترین زیتون را در بین زیتونها پیدا کنید و میل کنید، حالا اگر از بین نوزده عدد زیتون از شما بخواهند که یک زیتون دیگر را انتخاب کنید و بخورید قطعاً دوباره میگردید و درشتترین زیتون را در میان زیتونهای داخل ظرف پیدا میکنید و میل میکنید. تصور کنید این روند همین طور ادامه داشته باشد تا زمانی که زیتونهای درون ظرف به دو عدد زیتون برسد اگر قرار باشد شما یک زیتون دیگر برای خوردن انتخاب کنید مسلم است که بازهم زیتونی که درشتتر است را انتخاب میکنید. این طبیعت انسان است که علاقهمند است در بین خوراکیهایی مثل زیتون بزرگترین حبه آن را برای خوردن انتخاب کند. من میخواهم به شما بگویم شما دوست عزیز در بین چند نفر به عنوان درشتترین مهره در حرفه و کسب و کار خود انتخاب میشوید، سایز شما در بین دوستان و آشنایانتان چقدر است، مبادا در بین آدمهای کوچک و کوتاه فکر و کوتاه نظر که از لحاظ موفقیت هیچ حرفی برای گفتن ندارند قرار گرفته باشید و تصور کنید درشتترین و موفقترین فرد در بین آنها هستید، این بسیار مهم است که اگر ما موفق هستیم و احساس موفقیت داریم در بین چه کسانی به این موفقیت رسیدهایم، یک بار دیگر به مثال زیتونها توجه کنید، چرا حتی زمانی که دو زیتون در ظرف هست انسان سعی دارد باز هم زیتون درشتتر را انتخاب کند و از انتخاب زیتون کوچک سر باز میزند، علت کاملاً مشخص است، چون در بین بیست زیتونی که در ظرف ما قرار داشت کوچکترین زیتون به حساب میآمد و خوردن آن چندان دلچسب نبود، اما وقتی همگی زیتونها تمام شدند و فقط دو زیتون کوچک در ظرف ما باقیمانده بود بهترین و دلچسبترین زیتون به طور طبیعی زیتون درشتتر بود. پس لطفاً کمی با خودتان اندیشه کنید و دقت کنید که شما در بین چه کسانی و چه تعدادی از آدمها در کسب و کار، حرفه، زندگی و جایگاه اجتماعی بهتری دارید، به اطرافیان خودتان نگاه کنید و قدر و وزن اجتماعی و شخصیتی آنها را بسنجید تا عیار خودتان را به راحتی به دست بیاورید. برای بهترین بودن در زندگی نیاز است همواره خودمان را در عیار سنجش قرار دهیم، اما یک نکته اساسی آن است که این عیار را نسبت به خودتان و آرزوها و اهداف خود بسنجید و خودتان را در مقایسه با دیگران قرار ندهید، اما حواستان جمع باشد که دچار توهم نشوید، زیرا که مردم زیتونهای کوچک ظرف را زمانی انتخاب میکنند که زیتونهای بزرگی در ظرف موجود نباشد.
شماره ۷۵ دوهفته نامه آیت ماندگار