آیت ماندگار- وقتی پایتخت جابجا شود باید تمام کاستیهایی را که در تهران وجود دارد مدنظر قرار داد، آنگاه بر اساس آن تصمیماتی مقتضی گرفت؛ اما تهران که بیش از ۲۰۰ سال است بعنوان پایتخت ایران شناخته میشود قبل از قاجارها هم بخاطر آنکه در مجاورت ری قدیم بود و محل تلاقی شمال شرق به شمال غرب و جنوب کشور بود مورد توجه حکمرانان واقع میشد بویژه پس از روی کار آمدن سلسله قاجار، چون به محل استقرار ایل قاجار در دشت گرگان نزدیک بود در صورت نیاز حکومت تازه تأسیس به نیروی نظامی، میشد به کمک نیروهای ایل دل بست. هر چند بنا به نوشته متون تاریخی طی ۵۰ سالِ نخستِ سلطنت قاجار، بیشتر اعضای ایل برای بدست آوردن پست دیوانی رهسپار تهران شدند و در پایان عمر این سلسله، چیزی جز عنوان رئیس ایل باقی نماند.
ولی تهران مزیتهای دیگری هم داشت، مثلاً در پشت دیواره جنوبی رشته کوههای البرز واقع شده و از منابع آبی فراوانی هم برخوردار بود چنانکه هم از جاجرود در شرق و هم از رودخانه کرج در غرب بهره میبرد که کماکان هم میبرد و حتی امیر کبیر آب کرج را هم در بلوار کشاورز کنونی جاری ساخت. همچنین نباید از قناتهای فراوانی که در دوره قاجار بویژه در عصر ناصری در تهران احداث شد تا منابع فراوان آب زیرزمینی را برای استفاده مردم پایتخت مهیا سازند غافل بود.
با این وجود، اما تهران مخاطرات خود را همیشه داشته و دارد، از هجوم و اشغال توسط قوای بیگانه تا مشکلات زیست محطی، آلودگی هوا، ترافیک سنگین، گرانی ملک و خطر زمین لرزه. در این میان تجربه نشان داده که طی ۲۰۰ سال گذشته تهران بارها از سوی روسها مورد تهدید و حتی اشغال قرار گرفته، چنانکه پس از شکست ارتش ایران در نبرد ایروان و سقوط این شهر که در دوره دوم جنگهای ایران و روسیه اتفاق افتاد، سپاهیان روسیه به فرماندهی ژنرال پاسکویچ از رود ارس گذشتند و پس از اشغال تبریز، عباس میرزا، فرمانده ارتش ایران را تهدید کردند چنانچه پای میز مذاکره برای صلح ننشیند، رهسپار تهران خواهند شد که عهدنامه ننگین ترکمنچای حاصل این رویداد است؛ اما این پایان ماجرا نبود و طی جنگ جهانی اول و با وجودی که دولت ایران بی طرفی خود در جنگ را به اطلاع همه دولتهای متخاصم اعلام کرده بود، اما کشورمان به میدان منازعه دول روس، انگلیس و عثمانی تبدیل شد و وقتی روسها تهدید کردند که از قزوین به سوی تهران پیش خواهند رفت، رجال کشور به احمد شاه توصیه کردند که به اصفهان رفته و آنجا را پایتخت قرار دهد که پادشاه وقت، بخاطر تهدید روسها به خلع از سلطنت، به این توصیه وقعی ننهاد. ۲۳ سال بعد و در جریان جنگ دوم جهانی یعنی سال ۱۳۲۰ که ایران بوسیله متفقین به اشغال درآمد و رضا شاه مجبور به استعفا و رفتن شد، روسها بار دیگر تا قزوین جلو آمدند و طی توافقی که با محمد علی فروغی، نخست وزیر و دولت بریتانیا منعقد کردند، نیرویی به استعداد دو هنگ کامل را وارد تهران نموده و با همکاری انگلیسیها پایتخت ایران را اشغال کردند.
از تمامی این حرفها گذشته، تهران امروز که ابتدا و انتهای آن را پایانی نیست شاید دیگر نتواند پاسخگوی نیازهای کنونی کشور باشد، زیرا این شهر در نقشه جغرافیایی ایران در شمال کشور قرار گرفته و فاصله آن تا جنوب، جنوب شرق و حتی جنوب غربی کشور بسیار زیاد است و هم میهنانی که برای برخی امور اداری و درمانی ناچارند رهسپار این شهر شوند، همواره با مشکلات عدیدهای مواجه میشوند.
از دیگر سو تجربه نشان داده که با وجود بلعیدن بسیاری از بودجه جاری کشور توسط تهران، اما اداره آن کار آسانی نیست و اگر به جای تهران کنونی یک تهران دیگری هم وجود داشت تا بخشی از جمعیت کشور به سمت آن سرریز شود، شاید این شهر میتوانست نفسی تازه کند و بیش از این بزرگ نشود.
در این میان زمزمههایی که از سالهای پایانی دهه ۶۰ تاکنون شنیده میشد اکنون بار دیگر به گوش میرسد، زمزمههایی که هر گاه بصورت جدی مطرح شده، شاید بخاطر مشکلات فراروی دولتها در فرایند ساخت آن و نیز رانت گروهی ویژه هیچگاه فرصت عملیاتی شدن نیافته است.
اما به نظر میرسد که اکنون زمان آن فرا رسیده باشد تا دولتمردان به کمک کارشناسان خبره کشور طرحی نو دراندازند و با انتقال پایتخت ایران به ناحیهای معین که علاوه بر مرکزیت بیشتر، زمینههای مناسبی هم برای گسترش شهری داشته باشد این کار نیمه تمام را که حتماً اشتیاق بسیاری از مردم کشور را هم در پی خواهد داشت اجرایی کنند. گفته میشود سالهاست که پرونده انتقال پایتخت در دولتهای مختلف هرازگاهی گشوده و بسته میشود، در این میان حتماً گروهی که از سالها پیش متصدی مطالعه این طرح بودهاند مؤلفههای مهم این انتقال را مورد توجه قرار دادهاند و گاهی حتی از منابع غیر رسمی شنیده میشود که استقرار پایتخت جدید در پیرامون شهرهایی همچون نطنز و میمه که از مرکزیت نسبی در کشور برخوردارند کلید خورده تا بتواند جایگزین شایستهای برای تهران باشد. همچنین میتوان پایتخت نوین را بر اساس مؤلفههای اقوام ایرانی در قالب محلات تعریف کرد بدین ترتیب که مثلاً شمال غربی آن را آذربایجان نامید و از هموطنان عزیز آذری در امر ساخت و ساز آن مشارکت طلبید. این مؤلفه در محلات و نواحی جنوب شرقی پایتخت جدید نیز باید دیده شود و مثلاً محله بلوچستان و البته دارا بودن مساجدی برای هم میهنان اهل تسنن را در آن تعریف کرد، پرستشگاهی که هم اکنون هموطنان بلوچ و یا کرد ساکن تهران بعنوان جزیی از پیکره سرزمین ایران که دارای مذهب تسنن هستند از آن محروم میباشند. این همانند سازی در هکتارها اراضی پایتخت جدید با اسکان اقوام مختلف ایرانی وقتی میتواند جامه عمل بپوشد که شعار ایران برای همه ایرانیان در پایتخت نوین که میتوان نامهایی همچون دلیران و یا دلاوران و یا هر نام با مسمایی دیگر بر آن نهاد، نیز تحقق یابد و بر اعتلای ایران بیفزاید. موضوعی که شاید سالهاست از دید دولتمردان و کارشناسان مغفول مانده است.
همچنین اگر ساکنان تهران گمان میکنند که پس از انتقال پایتخت از موقعیت تهران به رغم نداشتن امتیاز پایتختی کاسته میشود باید گفت که هر چقدر که از موقعیت استانبول و ریودوژانیرو پس از جابجایی پایتخت به آنکارا و برازیلیا در کشورهای ترکیه و برزیل کاسته شد که هیچگاه کاسته نشد، این اتفاق برای تهران نیز روی خواهد داد.
شماره ۷۵ دوهفته نامه آیت ماندگار