بلافاصله پس از حصول توافق و پایان منازعه دوازدهساله هستهای میان ایران و غرب واکنشها به آن شروع شد. با توجه به جهانی بودن این مسئله طبیعی بود که واکنشها به آن نیز جهانی باشد؛ و از سراسر جهان نسبت به آن واکنش نشان داده شود. برجام در کام برخی زهر بود و در کام برخی عسل. برخی به برجام لایک دادند و برخی آن را آن دیس لایک کردند. باری فارغ از خود برجام و پیامدهای آن واکنشها به برجام نیز آنقدر مهم هست که قرار باشد مورد تحلیل و واکاوی قرار گیرد.
موافقان:در میان موافقان برجام لبخند رضایت را بر چهره چند گروه میتوان دید:
دولتمردان و دیپلماتهای ۱+۵:خوشحالی دولتمردان جهان و علیالخصوص ۱+۵ ازآنروست که در شرایط تحریم آنان از روابط سیاسی و اقتصادی با کشور مهم و تأثیرگذاری چون ایران محروم بودند. در شرایط پسابرجام و پساتحریم ایران هممحل خوبی برای سرمایهگذاری اقتصادی و هم کشور مقتدری است در قامت یک شریک سیاسی. در شرایط تحریم اگر ضرری به دول غربی نمیرسید حداقلش آن بود که از سودهای فراوانی محروم بودند.
دولت و تیم مذاکرهکننده:خوشحالی کابینه یازدهم از بدیهیات و طبیعیترین پیامدهای توافق هستهای است. با حصول برجام و توافق هستهای حسن روحانی به یکی از وعدههای انتخاباتی خود عمل کرده است. وعدهای که میتواند زمینهساز تحقق دیگر وعدههای انتخاباتی نیز بشود؛ و درست از همینجاست که برجام لبخند بر لبان شیخ دیپلمات مینشاند. برجام میتواند علاوه بر کلید حل مشکلات اقتصادی کشور و رفع تحریمهای ظالمانه و عمل به وعده کلید انتخابات ۹۶ نیز باشد. در چهارچوب همین تحلیل میتوان استدلال کرد که بعید نیست ظریف نیز با پشتوانه مرد شماره یک این میدان و قهرمان قصه برجام بودن روزی بخواهد قرارداد چهارساله اجاره کردن ساختمان پاستور را به نام خودش بنویسد. حتی تا حدودی صالحی را نیز میتوان شامل این فرض دانست. گذشته از تمام حدس و گمانها آن دلیلی که با قطعیت تمام میتوان آن را دلیل شادی دولت دانست و از آن سخن گفت این است که دولت در عمل به یکی از وعده خود موفق بوده است.
مردمعلیرغم همه آن شعارها و ژستهای «ملت ما خواهان رابطه با دنیاست این را در شادیها و شادمانیهای پس از برجام نیز نشان داد.» باید اعتراف کرد که چنین نیست حتی اگر هم خیلی بر این فرهنگ صلحدوستی ایرانیان تأکید داشته باشیم و بخواهیم حتماً نامی هم از این فرهنگ نیکو ببریم. باید آن را بهعنوان عامل دوم این شادیها در نظر گرفت و لحاظ کرد. واقعیت امر آن است که علت اصلی شادیهای مردم این است که معیشت آنان با مذاکرات هستهای و مسائل سیاست خارجی گرهخورده است. برای آنان برجام ژست و کلاس دوستی با دنیا نیست. برای آنان برجام نان شب دغدغه روزمره بود. برجام برای مردم ما دقیقاً زندگی آنان بود چراکه مردم ما تحریم لمس نمیکردند. تحریم را تحمل نمیکردند. تحریم را بر دوش نمیکشیدند. تحریم را زندگی میکردند. تحریم را زندگی میکردند درست همان موقع که بهجای داروخانه در فلان خیابان دنبال داروی قلب و مغز و اعصاب و روان و سرطان و... میگشتند آنهم اگر پیدا میشد به چند برابر قیمت بود. تحریم را زندگی میکردند درست همان روزی که کل ارزش پول ملی به اشاره «جمشید بسمالله» بالا و پایین میشد. تحریم را زندگی میکردند درست هنگام خرید اجناس بیکیفیت چینی. تحریم را زندگی میکردند در لابهلای همین برگههای آماری که نوشته: تورم: ۴۴ درصد. آنان شادی کردند دست زند به خیابانها آمدند چون دیگر قرار نیست تحریم را زندگی کنند.
اصلاحطلبان:اصلاحطلبان نیز از گروههای خوشحال و شادمان بودند. اساساً برجام و سیاست تنشزدایی چیزی است که همواره حرف دل اصلاحطلبان بوده است. مهمترین شاهد بر این ادعا را میتوان طرح گفتوگوی تمدنهای دولت اصلاحات دانست.
مخالفانمخالفان توافق هستهای و برجام را نیز میتوان در سه گروه زیر تقسیمبندی کرد.
مخالفان خارجی:مرکز این موج مخالفتها را میتوان سهنقطه دانست: تلآویو، ریاض و کنگره آمریکا. ناگفته پیداست که هیچیک از این مخالفتها بیدلیل نیست.
تلآویو: ناراحتی و ناخشنودی این جماعت البته پیش از برجام و توافق هستهای شروع شد. ناخشنودی آنان همان زمانی شروع شد که قرار بود روحانی برای اولین بار بهعنوان رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کند. مهمترین نمود این ناخشنودی را شاید بتوان where is Ahmadinejad when we really need him? نوشتن هاآرتص دانست. ناخشنودی اسرائیل بیش و پیش از آنکه از برجام باشد. از پیروزی دیپلماسی و ارتقاء جایگاه ایران در میان کشورهای جهان است. اسرائیل بهخوبی میداند که برجام یعنی آنکه رئیسجمهور ایران بهجای آنکه به بنین و زیمباوه و جیبوتی و ... سفر کند به فرانسه و ایتالیا سفر خواهد کرد. پس چرا اسرائیل که دشمن همیشگی ایران است از برجام و توافق و دیپلماسی تنش زادی ایران ناخشنود نباشد؟
ریاض:دولت سعودی همواره ایران را بهعنوان مهمترین رقیب نفتی خود تلقی کرده است و بهخصوص در سالهای تحریم این عقیده در آنها تقویتشده است که سودشان در نبود ایران و در تحریم ایران است. علاوه بر این رقابت نفتی اقتصادی باید به این نکته نیز توجه کرد که ایران و عربستان هر دو پیرو سیاستهایی بهشدت ایدئولوژیکاند. ایران کشوری شیعهمذهب است و بر اساس همین مذهب شیعه بخش مهمی از سیاست خارجی خود را معطوف هلال شیعی کرده است اقدامی که بههیچوجه عربستان سعودی را خوش نیامد و موجب شد تا عربستان برای تضعیف دول مستقر در هلال شیعی و متحدان ایدئولوژیک-استراتژیک ایران حاضر به پرداخت هزینههای سنگین مالی شود. با این اوصاف مشخص است که برجام بهعنوان راهی برای بازگشت ایران به بازار نفت و مهمتر از آن عرصه دیپلماسی جهانی در نظر ملوکانه پادشاهان عربستان چگونه است.
کنگره آمریکا:نمایندگان اکثراً جمهوریخواه کنگره به دو دلیل با برجام و توافق مخالفاند اول آنکه همه آنان بهشدت تحت تأثیر لابیهای آی پک هستند و در اثر خصومت تلآویو با تهران چنین اظهارنظرهایی دارند. دیگر اینکه برجام به فرجام رسیده در دولت رقیب بهدستآمده است و در انتخابات امسال آمریکا بدون شک به یاری دموکراتها خواهد آمد.
مخالفان خارج نشین:اپوزیسیون خارج نشین و دشمنان همیشگی نظام هم با این توافق مخالفاند. بدون هیچ دلیل خاصی آنها فقط میخواهند مخالفت کنند. آن روز که ایران تحریم بود و برنامه هستهای بدون کوچکترین محدودیتی در حال اجرا بود اینان فریاد سر میدادند که اصلاً چه نیازی است به هستهای؟ ایران اینهمه انرژی خورشیدی و بادی و نفت و ... دارد. چه نیازی است به هستهای؟ فریاد میزدند که چرا جمهوری اسلامی اینهمه تحریم را بر ملت تحمیل و چرا برای معیشت مردم حاضر نیست دست از هستهای بکشد؟ اما امروز که توافقی عزتمندانه بهدستآمده است و انجام برجام به لغو تحریمها و به رسمیت شناخته شدن حقوق هستهای ایران انجامیده است. همین جماعت میگویند ایوای به خاطر فردو! وامصیبتا به خاطر اراک! افسوس و صد افسوس که نطنز! مردم دید دیپلماسی جمهوری اسلامی در مقابل تحریم هستهای را فروخت؟ و برایشان اصلاً مهم نیست که دیروز میگفتند اصلاً هستهای نباشد و فقط تحریمها برداشته شود و امروز هم تحریمها برداشتهشده است و هم هستهای رسمیت یافته است. مهم برایشان فقط مخالفت کردن است و بس.
دلواپسان:دلواپسان بهراستی دلواپس نظام و انقلاباند. آنان بیش از پیامدهای متنی برجام نگران پیامدهای فرا متنی آناند. آنان نه دلواپس نطنزند نه فردو و نه اراک آنان نگران انقلاب اسلامی هستند؛ زیرا آنان معتقدند مهمترین شعار انقلاب اسلامی نه «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» که «مرگ بر آمریکا» ست؛ و اگر میبینیم که صالحی تهدید به دفن در سیمان میشود نه به خاطر صرفاً هستهای که به جرم خیانت به آرمانهای انقلاب است. آنان بهراستی معتقدند سفر رئیسجمهور به اروپا نقض نص صریح «نه شرقی نه غربی» است از این منظر است که میتوان فهمید چرا رئیس دولت مهرورز سفر رئیس دولت اصلاحات به فرانسه را تقبیح میکرد. آنهم علیرغم پایین آمدن ژاک شیراک از پلههای الیزه. البته احتمال دیگری نیز برای دلواپسی دلواپسان میتوان قائل شد؛ و آن اینکه آنان دوست داشتند تا افتخار کسب برجام نصیب جناح آنان شود.
شماره 10 دوهفته نامه آیت ماندگار