برای پیدا کردن چرایی عدم استقبال مردم از کتاب و کتاب خوانی عوامل متفاوتی وجود دارد و می توان از آنها نام برد. متاسفانه اولین وظیفه بر عهده نهادهای فرهنگی است که آن ها کاملا فلج هستند و در حال حاضر می توان به جرات گفت که هیچ زمینه و کاری در زمینه تبلیغ کتاب ندارند. در همه جا نهادهای فرهنگی تمام تلاش خود را به کار می گیرند که کتاب و کتاب خوانی را جا بیندازند؛ که متاسفانه در کشور ما بر عکس است و کتاب های ارزشمند اجازه چاپ ندارند و یا مدت ها در ردیف اجازه چاپ قرار می گیرند و یا اگر هم چاپ شوند در تیراژ بسیار کم بوده که غالبا هیچ کس هم از انتشار آنها باخبر نمی شود. همه چیز در سیطره بوروکراسی اداری است و اغلب کتاب ها به شکل سفارشی چاپ می شود و یا یکسری کتاب ها مجانی چاپ و توزیع می شوند. از سوی دیگر وجود شبکه های مجازی باعث شده رجوع به کتاب کمتر شود. معتقدم که قیمت کتاب نسبت به ارزش آن بالا نیست کتاب و کتابخوانی باید به عنوان یک ارزش در جامعه نهادینه شود که متاسفانه این اتفاق نیفتاده است. ما اگر بزرگترین نویسنده را هم داشته باشیم، اگر آثار او در دسترس قرار نگیرد ممکن است انگیزه هایش را از دست بدهد.
مدیران فرهنگی باید نگاهشان تغییر کند و به نویسندگان اعتماد کنند متاسفانه ممیزی و سانسور نابلدانه ضربه مهلکی به جریان ادبیات ما زده است و این نگاه های سلیقه ای بر مسیر چاپ کتاب های خوب نیز اثر گذاشته است و انتشاراتی ها خسته شده اند. متاسفانه گاهی حتی پیش آمده که زمانی مجوز چاپ یک کتاب صادر شده است که زمان چاپ آن کتاب به سرآمده و این امر باعث تاثیر مخرب روی نویسنده و کتابش نیز می شود و مخرب تر همان سانسورها و ممیزی های نابلدانه ای است که به بدنه کتاب ضربه می زند. کسانی که این ممیزی ها را انجام می دهند باید شایستگی این کار را داشته باشند وگرنه اگر قرار است عده ای نابلدِ این کار که نه دست به قلم برده اند و نه آشنایی با نویسندگی دارند، این کار را انجام دهند، کار عبث و بیهوده ای می شود و مانند دمیدن بر عکس در یک شیپور است. به این ترتیب مردم گردش اطلاعات آزاد در فضای مجازی را به خواندن کتاب سانسور شده ترجیح می دهند.
شماره 2 دوهفته نامه آیت ماندگار