گزارش سیاسی: «ورود سیاست در ارتش شکست ارتش است، این را باید بدانید و شرعاً جایز نیست.» این بخشی از سخنان معروف امام خمینی (ره) در ۲۴ اسفند سال ۱۳۶۰ است که در همان ابتدای انقلاب نگرانی خود از ورود نظامیان به عرصه سیاسی کشور را اعلام میکند.
ازآنجاییکه بنیانگذار انقلاب ایران از اهمیت این موضوع بهخوبی باخبر بود یکبار دیگر در وصیتنامه (ص ۴۳۲) خود با توجه به تکرار منع نظامیان از ورود به سیاست خطاب به آنها مینویسد: «وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همانطور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دورنگه دارند. در این صورت میتوانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درونگروهی مصون باشند؛ و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند؛ و بر رهبر و شورای رهبری است که با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد.»
این در حالی است که بهغیراز تأکید امام خمینی در این باب؛ در قانون اساسی کشورمان نیز بر این امر اشاره ویژهای شده است، چراکه در مبحث دوم از فصل نهم، قانونگذار باظرافت تمام اصول ۱۴۳ تا ۱۵۱ را به «ارتش و سپاه پاسداران» اختصاص داده و محورهای اصلی مربوط به این دو ارگان و نهاد نظامی را بهخوبی بیان کرده است.
اصل ۱۴۳ قانون اساسی هم میگوید: «ارتش جمهوری اسلامی ایران، پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی کشور را بر عهده دارد»
همانگونه که ملاحظه میشود، تعبیر «پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی کشور» با صراحت بهعنوان وظیفه یا وظایف ارتش جمهوری اسلامی ایران در این اصل آمده است. با توجه به همین نکته، اکنون اگر این اصل را در کنار اصل ۱۵۰ که به بیان وظایف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پرداخته است قرار دهیم به نتیجه روشنی میرسیم. اصل ۱۵۰ میگوید: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا میماند. حدود وظایف و قلمرو مسئولیت این سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسئولیت نیروهای مسلح دیگر با تأکید بر همکاری و هماهنگی برادرانه میان آنها بهوسیله قانون تعیین میشود.»
همانگونه که ملاحظه میشود، تعبیر «نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن» که در اصل ۱۵۰ برای بیان وظیفه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آمده، با آنچه در اصل ۱۴۳ در مورد ارتش جمهوری اسلامی ذکرشده، علیرغم تفاوت در الفاظ، ازنظر محتوا هر دو در یکجهت و مسیر قرار دارند. دستاوردهای انقلاب اسلامی عبارتاند از «استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی» که عیناً در اصل مربوط به ارتش آمدهاند.
همچنین قانون اساسی جمهوری اسلامی، علاوه بر آنچه در اصول ۱۴۳ و ۱۵۰ درباره وظایف ذاتی ارتش و سپاه مقرر نموده، در اصل ۱۴۷ نیز میدانهایی را برشمرده که نیروهای مسلح میتوانند وارد آنها شوند. متن اصل ۱۴۷ چنین است: «دولت باید در زمان صلح، از افراد و تجهیزات فنی ارتش در کارهای امدادی، آموزشی، تولیدی و جهاد سازندگی با رعایت کامل موازین عدل اسلامی استفاده کند در حدی که به آمادگی رزمی آسیبی وارد نیاید.» روشن است که این اصل با توجه به وجوه مشترک ارتش و سپاه، اختصاصی به ارتش ندارد و مربوط به کلیه نیروهای مسلح است و شامل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز میشود.
بنابراین، ورود سپاه به عرصههایی از قبیل محرومیتزدائی که در اظهارات فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آمده و هر کار دیگری که با موارد ذکرشده در اصل ۱۴۷ قانون اساسی متناسب است بلااشکال است، البته همانطور که در ذیل همین اصل آمده «رعایت کامل موازین عدل اسلامی» لازم است. ضمناً از مفاد این اصل کاملاً استفاده میشود که نیروهای مسلح فقط باید طبق برنامهای که برای آنها در نظر گرفته میشود عمل کنند.
اما به گفته بسیاری از کارشناسان سیاسی کشورمان و همچنین نزدیکان امام، علیالخصوص «سید حسن خمینی» موضوعی که طی چند سال گذشته با آن مواجه بودهایم خلاف گفتهها و اندیشههای حضرت امام خمینی بوده است. چراکه برخی از مدعیان پیرو خط بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در برخی از سخنان خود بر دخالت نیروهای نظامی تأکید ویژهای دارند و دخالت آنها در امور سیاسی کشور را امری واجب میدانند باآنکه رهبر انقلاب هم هیچگاه در منویاتشان از این ایده حمایت نکردند و همواره پیروی آرمانها و وصایای امام را به نیروهای سیاسی گوشزد کردهاند.
نگرانی «آشنا» از ورود قاسم سلیمانی به سیاست
پس از به پایان رسیدن جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و با بازگشت نیروهای نظامی از جبهههای جنگ، همواره چگونگی بکار گیری آنها در عرصه سیاسی کشور موردبحث و تبادلنظر مسئولان و صاحبنظران کشور بوده است؛ حال در تازهترین این کشمکشها میتوان از نام بردن چهره محبوب این روزهای کشور و منطقه خاورمیانه یعنی «سردار قاسم سلیمانی» برای ورود به عرصه سیاسی و یا حتی نامزد شدن برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده نام برد.
چراکه گفته میشود پس از به قدرت رسیدن حسن روحانی، رئیسجمهور میانهروی کشور که از حمایت غالب اصلاحطلبان برخوردار است و همچنین توافق بر سر مسائله هستهای از ماهها پیش برخی از چهره های محافظه کار درباره اوضاع سیاسی ایران ابراز نگرانی کرده و با اشاره به موضوع نفوذ غرب و آمریکا در مجلس و دولت هشدار دادهاند. تا جایی که پس از شکست سنگین اصولگرایان در انتخابات اسفندماه گذشته و بازگشت دوباره اصلاحطلبان به مجلس این فرمانده هان دست بکار شدهاند تا این بار «قاسم سلیمانی» را به ریاست جمهوری کشور برسانند.
حضور چشمگیر قاسم سلیمانی نظامی ۶۰ ساله اهل کرمان که رهبر انقلاب در مراسم اهدا درجه سرلشگری در سال ۸۹ به وی او را «شهید زنده» نامید در محافل عمومی و سیاسی کشور باعث شده تا گمانهزنیها برای مطرحشدن وی جهت نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری او در انتخابات سال آینده شدت بگیرد.
فرمانده سپاه قدس که همواره از او بهعنوان شخص شماره یک در کنترل اوضاع مرز ایران با افغانستان آنهم در اوج قدرت طالبان در این کشور نامبرده میشود پس از آشفتگی کشور عراق و حضور داعش در منطقه بهعنوان فرمانده در این کشور حضور یافت تا بارها توسط سیاستمداران عراقی بهعنوان ناجی این کشور معرفی شود.
اما رفتهرفته با طولانی شدن حضور داعش در منطقه و همچنین فراگیر شدن جنگ علیه تروریستهای تکفیری باعث شد تا اخبار پیرامون «ژنرال سایه» هم با شدت بیشتری در کشورمان و همچنین منطقه دنبال شود. اگر تا دیروز کمتر کسی تصویری از قاسم سلیمانی دیده بود، امروز کمتر ساعتی است که خبر و یا عکسی از وی در رسانهها و یا فضای مجازی کشور منتشر نشود؛ و در نظرسنجیهای شخصیت محبوب سال همردیف محمدجواد ظریف قرار نگیرد.
همه این موارد کافی بود تا اصولگرایان طی دو سال اخیر و بهخصوص چند ماه گذشته به این فکر بیفتند که آنها پس از شکست دو نظامی مطرحشان یعنی «محسن رضایی و محمدباقر قالیباف» در انتخابات ریاست جمهوری دورههای قبل؛ از او بهعنوان گزینه موردنظر و یا احتمالی خود جهت رقابت با «حسن روحانی» نام ببرند.
تا جایی که برخی از صاحبنظران این جناح طی درج یادداشتهایی نسبت به این موضوع بهاحتمال حضور سلیمانی پرداخته و نوشتند: «سردار سلیمانی دارای چهرهای وارسته در میان اقشار مختلف مردم (حتی اقشار سکولار و ملیگرا و... است) و اسطورهای و شبیه به سرداران اولیه سپاه چون همت و باکری و خرازی است و در خرداد ۹۶ سردار قاسم سلیمانی قهرمان مرگ داعش خواهد بود و میتواند نظر بسیاری از مردم را به خودش جلب و چهبسا رئیسجمهور ایران شود.»
احتمالی که «صادق زیباکلام» هم با اعلام آن در ماه گذشته گفت: «اصولگرایان در صورت ناامیدی از احمدینژاد حتماً به سراغ قاسم سلیمانی خواهند رفت.» نظریهای که شاید با حضور سردار سلیمانی در ضیافت منتخبین اصولگرای مجلس دهم شکل جدیدی به خودش گرفته و وارد فاز تازهتری شد.
حواشی حضور در گردهمایی فراکسیون ولایت مجلس دهم
فرمانده سپاه قدس کشور در سخنرانی روز جمعه هشت خرداد خود برای اعضای فراکسیون ولایت مجلس دهم شورای اسلامی، سیاستهای آمریکا در منطقه را شکستخورده خواند و گفت بهرغم اینکه «ایران مثل آمریکا لشکرکشی به عراق ندارد اما به دلیل برخورداری از یک منطق داخلی که نمونه آن راه افتادن حشدالشعبی بود این نیروها توانستند ظرف سه روز تکریت را تنها با پنج درصد خسارت آزاد کنند». سلیمانی همچنین درباره سیاست جمهوری اسلامی در سوریه هم گفت ایران توانسته طی سالها به مقاومت سوریه کمک و مانع بروز حادثه خطرناکی شود، درحالیکه ۴۰ کشور که ۲۵ کشور آن قدرتمند و ثروتمند هستند با تشکیل ائتلاف علیه داعش هم نتوانستند کاری کنند.
حضور و سخنانی که با واکنش جالب «حسامالدین آشنا» مشاور رئیسجمهور مواجه شد و او در حساب توییت خود ضمن انتقاد از حضور محسن رضایی و محمدباقر قالیباف در عرصه سیاسی کشور خواستار عدم حضور سردار قاسم سلیمانی، در این عرصه شد.
حسامالدین آشنا در توییترش نوشت: «بگذاریم حاج قاسم در قله اسطورهای دفاع از حریم و حرم بماند، نگذاریم او را چون محسن و باقر به کارزار کلید و گاز انبر بکشانند.» جمله کوتاهی که با واکنش تند و سریع اصولگرایان ازجمله مشاور «محسن رضایی» روبرو شد و باعث شد تا آشنا در تکمیل گفته خود یادآوری کند که «ما همه مدیون رشادت سردارانمان هستیم اما جفایی بزرگتر از آن نیست که شخصیتهای فراملی خود را به کشاکش سیاست ورزیهای روزمره بکشانیم.»
اما سابقه نام بردن از سلیمانی بهعنوان گزینه مطلوب اصولگرایان به مهرماه سال ۹۱ میرسد که «محمدصادق کوشکی» تحلیلگر مطرح اصولگرایان طی نگارش یادداشتی در سایت مشرق نوشت: «رئیسجمهور آینده باید چهرهای با خصوصیات حاج قاسم باشد.»
کوشکی با تأکید بر اینکه شاید شخص قاسم سلیمانی تمایلی به این کار نداشته باشد ولی رئیسجمهور ایران باید «مجری قانون، مطیع رهبری، دارای مجموعه بدنه هماهنگ اجرایی، صاحب درک دقیق از اهداف و برنامههای کلان نظام و مؤمن به آن باشد و کوچکترین شائبهای از ایستادگی در برابر رهبری و بیاعتنایی به راهبردها و سیاستگذاریهای اعلامشده از جانب ایشان در سوابق او موجود نباشد.»
۵ خرداد ۹۲ یعنی تنها دو هفته مانده به انتخابات ریاست جمهوری نیز سید یحیی جعفری، امامجمعه و نماینده ولیفقیه در کرمان در دیدار محمدباقر قالیباف، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری هم اعلام کرد: «یکشب به همراه مهندس سیفاللهی در کنار حاج قاسم سلیمانی بودیم و از ایشان پرسیدم به چه کسی رأی میدهی؟ حاج قاسم گفت قالیباف؛ من نیز گفتم به قالیباف رأی میدهم.» در این دیدار، قالیباف واکنش توأم با تکذیب به این سخنان نشان نداد ولی یک هفته بعد، امامجمعه کرمان بدون اینکه اصل سخنانش را تکذیب کند، از اعلام حمایت سلیمانی از قالیباف، عذرخواهی کرد.
آیا سردار سلیمانی کاندید انتخابات آینده می شود؟
این دو مورد بهخوبی بیانگر این موضوع است که پیوند زدن نام سلیمانی به ریاست جمهوری ایران از مدتها قبل توسط اصولگرایان و با پیشبینی شکستشان در دو انتخابات ریاست جمهوری و مجلس دهم کاملاً هدایتشده بهمانند مطرحشدن محمود احمدینژاد در حال پیگیری است. نوع پوشش سفرهای استانی قاسم سلیمانی، تأکید بر محبوبیت ملی او، برجستهسازی وجوه اخلاقی و اجتماعی این فرمانده نظامی و انتشار گسترده تصاویر خندان، شجاعانه، پیشگام و درمجموع محبوبیت زا، یک دستور کار ثابت رسانههای اصولگرا در یک سال گذشته باعث شده تا برخی از مردم به همراه کارشناسان سیاسی با کنار هم قرار دادن این اخبار به این تیتر که «قاسم سلیمانی، کاندیدای ریاست جمهوری آینده است» بیشتر فکر کنند.
اما بااینحال اینکه قاسم سلیمانی میتواند رئیسجمهور شود یا خیر! موضوع نگارنده نیست. چراکه جامعه سیاسی کشور نشان داده که اقبال خوبی نسبت به نظامیان نداشته و نخواهد داشت؛ اما نکته قابلتوجه اینجاست که به نظر میرسد اصولگرایان شکستخورده در دو انتخابات پیشین برای بازگشت به قدرت از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد و علیرغم توصیه و وصیت امام حاضرند مصلحت خود را فدای مصلحت کشور و نظام بنمایند.
شماره 13 دوهفته نامه آیت ماندگار