حالا نوشتن هم مثل ساخت آهنگها و آلبومهای زیرزمینی موسیقی به یک روش برای مطرح شدن تبدیل شده است. آن هم در گستره هنری که هیچکس سر جای خودش قرار ندارد و بازیگرش، مجموعه داستان و شعر منتشر میکند و نویسنده و شاعرش، فیلم بازی میکند. نوشتن بی آن که خرجی داشته باشد از ابتدای اختراع خط توسط بشر وجود داشته ولی در این میان، ماجرای داستان و شعر قدری توفیر دارد.
عرصه داستان برخلاف دهه های ابتدای انقلاب و در طول سال های اخیر تبدیل به عرصه ای فرهنگی با حداقل خلاقیت شده است. خلاقیتی که شاید در آثار بسیاری از نویسندگان دهه های پیشین می توان دید را حالا با ذره بین باید جست. نمود سینمایی آن را هم می شود در فیلم نامه هایی دید که با حداقل فروش مواجه می شوند. فیلم هایی که نه تنها در آن خبری از گره داستانی نیست، بلکه به دیالوگ های پیش برنده هم توجهی نمی کنند و به سادگی از مهم ترین جذابیت سینما که همانا کشش داستانی است می گذرند.
فارغ از همه این مباحث باید به محتوای ادبیات داستانی پرداخت و زاویه دیدی که نویسنده های جوان با تجربه های شخصی اندک خود به ثبتش در قالب داستان می پردازند. اتفاقی که تیراژ کتاب های این حوزه را حالا به زیر هزار نسخه هم رسانده و اشتیاقی برای خواندن شان در بین دوست داران ادبیات دیده نمی شود. موضوعی که می شود از منظر اقتصادی، تاریخی و حتی اجتماعی به آن پرداخت و به فکر چاره بود. چرا که ادبیات یک کشور می تواند به طور مستقیم از فکر آن جامعه تغذیه کند و از طرفی خوراک فکری آن جامعه را نیز تولید کند.
شماره 2 دوهفته نامه آیت ماندگار