درحالیکه عنوان میشود تقریباً هیچکدام از اهداف برنامه چهارم توسعه در مورد زنان محقق نشده است و رفع نابرابری و خشونت علیه زنان، رفع بیکاری و فراهم آوردن زمینه مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی به نقطه مطلوب نرسیده است و دولت نهم تنها به زنان سرپرست خانوار توجه داشته است اما بررسی وضعیت این قشر از زنان نیز نشان میدهد که مشکلات در این زمینه هنوز باقی است.
حوزه زنان سرپرست خانوار که دولت نهم بر اساس شعار مهرورزی و عدالتگستری روی آن مانور میداد، شاهد تغییرات و فعالیتهای چندان مثبتی نبوده است. بهطورکلی مشکلات موجود در این زمینه که معمولاً از آن بهعنوان فقر در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تعبیر میشود هنوز وجود دارد.
در بعد اقتصادی دولتهای قبل از دولت نهم با حمایتهای مالی و اجرای طرحهایی بهمنظور ایجاد اشتغال برای زنان سرپرست خانوار فعالیت میکردند که در سالهای اخیر نیز تنها همان فعالیتها انجامشده است و اتفاق جدیدی نیفتاده است. در بعد اجتماعی و فرهنگی نیز سیاستها همان سیاستهای قبلی است و برای مثال هنوز هم که هنوز است زنان سرپرست خانوار از قشرهای در معرض آسیبهای اجتماعی بهحساب میآیند و بیسوادی تعداد زیادی از آنها ادامه دارد.
با توجه به اینکه سالانه حدود ۶۰ هزار زن سرپرست خانوار به جمعیت این زنان اضافه میشود اگر نگوییم آسیبهایی که این قشر را تهدید میکند بیشتر از قبل شده است، همین افزایش تعداد آنها نگرانکننده است و کارشناسان مسائل اجتماعی را مجبور به دادن این هشدار میکند که اگر چارهای نیندیشیم در آینده با آسیبهایی جدی مواجه خواهیم بود.
● زنان سرپرست خانوار یک میلیون و ۹۰۰ هزار نفر یا بیشتر؟ بر اساس سرشماری نفوس و مسکن سال ۸۵ تعداد خانوادههای مرد سرپرست در ایران، بیش از ۱۵ میلیون و ۷۱۱ هزار خانوار و تعداد خانوادههای زن سرپرست نیز بیش از یکمیلیون و ۶۴۱ هزار خانوار است. رشد خانوادههای مرد سرپرست طی سالهای ۷۵ تا ۸۵، حدود ۳۸ درصد بوده است که این رشد در مورد خانوادههای زن سرپرست، به ۵۸ درصد رسیده است.
بهعبارتدیگر، بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵، میزان سهم زنان در سرپرستی خانوادهها، ۹/۴ درصد بوده است که این میزان در سال ۱۳۷۵، ۸/۴ درصد بوده و طی یک دهه از رشد یکدرصدی برخوردار بوده است؛ بنابراین، سالانه ۶۰ هزار زن در کشور بیسرپرست شدهاند. کارشناسان یکی از دلایل این رشد را بالا رفتن نرخ طلاق در ایران میدانند. آمار رسمی منتشرشده در این حوزه نشان میدهد در طول ۱۰ سال گذشته نرخ طلاق در ایران ۱۳۴ درصد رشد داشته است. درواقع طلاق در ایران در سال ۸۸ به نسبت سال ۷۸ بیشتر از دو برابر شده است. آمار و ارقام ارائهشده در سال گذشته نیز نشاندهنده رشد ۱۵/۷ درصدی نرخ این آسیب اجتماعی در ۹ ماهه اول سال گذشته نسبت به مدت مشابه آن در سال ۸۷ بوده است.
با این اوصاف بر اساس آمار رسمی در حال حاضر بیش از یکمیلیون و ۹۰۰ هزار زن سرپرست خانوار در ایران وجود دارد; رقمی که برخی کارشناسان آن را غیرواقعی میدانند و میگویند تعداد زنان سرپرست خانوار ایران بیشتر از این است.
بر اساس یک تعریف، زنان سرپرست خانوار شامل زنان بیوه، زنان مطلقه اعم از زنانی که پس از طلاق بهتنهایی زندگی میکنند یا به خانه پدری بازگشته، ولی خود امرارمعاش میکنند، همسران مردان معتاد، همسران مردان زندانی، همسران مردان بیکار، همسران مردان مهاجر، همسران مردانی که در نظاموظیفه مشغول خدمت هستند، زنان خودسرپرست (زنان سالمند تنها)، دختران خودسرپرست (دختران بیسرپرستی که هرگز ازدواجنکردهاند)، همسران مردان ازکارافتاده و سالمند، میشود.
یک جامعهشناس در مورد تعداد زنان سرپرست خانوار ایران بابیان اینکه درصد قابلتوجهی از خانوارها توسط زنان اداره میشود اما در سرشماری رسمی مدیریت خانوار بهحساب نمیآید، میگوید: در خانوارهایی که مردان سرپرست خانوار بیکار، زندانی، متواری و معتاد هستند سرپرست خانوار همچنان مرد اعلام میشود درحالیکه سرپرست و تأمینکننده مخارج خانواده، زن است.
ژاله شادی طلب معتقد است در چنین خانوادههایی زن به لحاظ فرهنگی، مرد را نانآور اعلام میکند؛ درحالیکه با احتساب این تعداد، به میزان زنان سرپرست خانوار حداقل سه تا چهار میلیون اضافه میشود.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران میگوید: آماری از مردان متأهل معتاد وجود ندارد تا تعداد زنان سرپرست خانوار این خانوادهها مشخص شود درحالیکه اگر این رقم مشخص بود، میشد فهمید که چه تعداد خانواده هستند که علاوه بر حمایت مالی نیاز به مشاوره برای حل مشکلات ناشی از اعتیاد در خانوادهدارند.
● زنان سرپرست خانوار؛ فقیرترین فقیرها
همانطور که عنوان شد فقر مشکل اصلی زنان سرپرست خانوار است. پژوهشی در این زمینه نشان میدهد که بیش از ۵۰ درصد خانوارهای زن سرپرست در دو دهک اول و دوم یعنی فقیرترین گروهها قرارگرفتهاند. کارشناسان اعتقاددارند درصد زنان سرپرست خانوار در دهک اول همواره بیش از مردان بوده است درحالیکه در دهکهای بالاتر سهم زنان سرپرست خانوار رو به کاهش میگذارد.
به گفته شادی طلب درحالیکه بیش از ۵۰ درصد خانوارهای زن سرپرست جزو فقیرترین گروهها قرارگرفتهاند، این رقم در خانوارهای مرد سرپرست ۱۶ درصد است؛ بهعبارتدیگر زنان سرپرست خانوار «فقیرترین فقرا» را تشکیل میدهند.
او معتقد است که فقر این قشر از زنان تنها فقر اقتصادی نیست بلکه زنان سرپرست خانوار دچار فقر فرهنگی و اجتماعی نیز هستند.
در این زمینه اشاره به وضعیت سواد زنان سرپرست خانوار جالبتوجه است. پژوهشی در این زمینه نشان میدهد که در میان زنان سرپرست خانوار شهری، ۴۳/۶ درصد باسوادند و این نسبت در نقاط روستایی، ۱۶/۸ درصد است.
از طرف دیگر استادیار دانشکده علوم بهزیستی و توانبخشی بر اساس پژوهشی که در این مورد انجام داده است، تنها ۲۳ درصد از زنان سرپرست خانوار را باسواد میداند و معتقد است ۱۱ درصد هم تمایل به سوادآموزی دارند.
ستاره فروزان با اشاره به اینکه سواد یکی از اجزای سازنده شاخص فقر است، میگوید: ایجاد انگیزه برای سوادآموزی و کاهش فاصله بیسوادی این زنان با میانگین بیسوادی در کشور ضروری است.
در مورد فقر اجتماعی زنان سرپرست خانوار میتوان به میزان مشارکت آنها در فعالیتهای اجتماعی اشاره کرد.
● طرحی برای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار از سال ۷۹ طرحی در سازمان بهزیستی اجراشده است که بر اساس آن زنان سرپرست خانوار در قالب گروههای همیار موردحمایت قرار میگیرند و به فعالیت اقتصادی میپردازند.
بر اساس یک تعریف گروه همیار جمعی است که دارای کنش دوسویه و متقابل بوده و اغلب بین افراد با تواناییهای کموبیش یکسان صورت میگیرد. در این گروهها نقش یاریدهنده و یاری گیرنده بهطور متناوب تغییر میکند. به معنی سادهتر گروهی از افراد با مشکلات مشترک و توانمندیهای کموبیش مشترک دورهم جمع میشوند و علاوه بر کمک به یکدیگر و استفاده از تجربیات هم اقدام به کاری میکنند که درآمدزا باشد و نیازهای مادیشان را رفع کند.
در سال ۷۹ کارشناسان بهزیستی به دنبال تخصصی کردن خدمات قابلارائه به زنان سرپرست خانوار و در راستای خارج کردن این قشر از زنان از چرخه حمایتی بهزیستی و به عبارتی بهتر بهمنظور توانمندسازی آنها با تشکیل ۵۲ گروه همیار در سراسر کشور این طرح را اجرایی کردند.
طرح فوق که نتیجه کاری کارشناسی بود و ثابتشده است که در صورت درست اجراشدن میتواند به وضعیت معیشت زنان سرپرست خانوار و همچنین به سامان دادن وضعیت مشارکت اجتماعی آنها کمک کند ادامه پیدا کرد و در سال ۸۳ تعداد گروههای همیار زنان سرپرست خانوار کشور به ۵۰۵ گروه رسید.
ازآنپس این گروهها با فراز و نشیبهایی همراه بودند. دولت نهم در ابتدای تصدیگری خود اقبال چندانی به این گروهها نشان نداد و در سال ۸۴ نهتنها تعداد آنها افزایش نیافت که با کاهش ۱۴ تایی این گروهها نیز مواجه بودیم. پسازاین اما کارشناسان بهزیستی دولت را مجاب کردند که این طرح باید انجام شود و برای حمایت از زنان سرپرست خانوار چارهای جز این نیست.
نتیجه آن شد که در سه سال بعد گروههای همیار زنان سرپرست خانوار رشد کج دار و مریزی پیدا کردند و تعداد آنها در سال ۸۷ به ۸۷۱ گروه رسید اما پسازآن به تعداد این گروهها اضافه نشد و آخرین آمار نشان میدهد که تا پایان سال ۸۸ هم تعداد گروههای همیار همان ۸۷۱ گروه بوده است.
درواقع آنچه باعث شد این طرح در جا بزند این بود که یک سری مشکلات برای گروههای همیار تشکیلشده به وجود آمد و باعث شد تعدادی از آنها از هم بپاشند یا در وضعیت نامناسبی قرار بگیرند. گزارشی در این زمینه نشان میدهد که بسیاری از گروههای همیار بهویژه در چند سال اخیر نتوانستهاند ازلحاظ اقتصادی درآمدزا باشند و نیازهای زنان سرپرست خانوار را رفع کنند.
در گزارشی که در آن ضعفها و قوتهای گروههای همیار موردبحث قرارگرفته است معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی قزوین در مورد گروههای همیار زنان سرپرست خانوار استان خود میگوید: مهمترین مشکلی که در استان قزوین وجود دارد این است که مددجویان و اعضای گروههای همیار فرهنگ کار جمعی را نمیدانند و اغلب به انجام کارهای فردی گرایش دارند؛ یعنی دوست دارند سرمایهای در اختیار آنها قرار دهیم تا آنها بهصورت انفرادی کار کنند.
فاطمه پزشکیان پراکندگی و فاصله مکانی مددجویان از یکدیگر را از دیگر مشکلات تشکیل گروههای همیار میداند و ادامه میدهد: برای همکاران ما بسیار سخت است که بخواهیم زنانی را با تواناییهای همسان پیدا کنیم که تمایل داشته باشند باهم یک گروه را تشکیل دهند.
او تأکید میکند: علاوه بر این مشکلات حتی اگر گروهی شکل بگیرد، متأسفانه مددجویان درآمد کافی درازای این مشاغل به دست نمیآورند و درنتیجه ما عملاً اهرمی برای تشویق و توانمندسازی آنها نداریم.
مشاور معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور و سرپرست سابق دفتر زنان و خانواده این سازمان نیز در مورد مشکلات گروههای همیار سرپرست خانوار میگوید: به علت آموزش ندیدن گروهها و عدم ظرفیتسازی و در مواردی اشتغال گروهها در شغلهای سنتی و تکراری باعث شده که این گروهها به موفقیت کامل نرسند.
فرید براتی سده با تقسیم مشکلات گروههای همیار به دو بخش مشکلات سختافزاری و نرمافزاری میگوید: مشکلات بخش نرمافزاری گروههای همیار در عدم آموزش اعضای گروه در رابطه باکار تیمی و آموزش مسئولیتپذیری و یادگیری مهارتهای کار کردن خلاصه میشود ولی در بخش سختافزاری کار، مسئله تهیه مکان و امکانات برای گروههای همیار، رقابت با شرکتها و کارخانهها تولیدی، نوع نگرش و وضعیت حمایتی، بیمه آنها و... مطرح میشود.
او ثابت نبودن اعتبارات سازمان و کمکهای موردی وزارت رفاه و امور اجتماعی و دفتر زنان نهاد ریاست جمهوری برای گروههای همیار را از دیگر مشکلات این گروهها میداند. کارشناسان دیگر شرکتکننده در این نظرخواهی نیز مشکلات مالی، عدمحمایت و پشتیبانی و نبود بودجه، عدم مهارت و... را از مشکلات گروههای همیار زنان سرپرست خانوار میدانند.
بریمانی سرپرست دفتر زنان و خانواده سازمان بهزیستی کشور در این مورد میگوید: مهمترین مشکلی که در اجرای طرح گروههای همیار با آن مواجه هستیم کمبود اعتبارات طرح و نداشتن سرمایه کافی برای توسعه گروههاست و مشکل دیگر این گروهها کمسوادی یا بیسوادی برخی از اعضای گروه است که روی پیشرفت و ارتباط آنها با دیگران ازجمله بحث بازاریابی آنها تأثیر منفی میگذارد.
بههرحال طرح حمایت از زنان سرپرست خانوار با تشکیل گروههای همیار طرحی است که میتواند هم ازلحاظ اقتصادی و هم ازلحاظ اجتماعی به این قشر از زنان کمک کند. ایده این طرح به دنبال سفر کارشناسان بهزیستی به هند در سال ۷۹ به ذهن مسئولان دولتی رسید و یکی از طرحهایی است که با افزایش سرمایه اجتماعی افراد سرمایه اقتصادی آنها را نیز بالا میبرد و از این لحاظ طرحی مدرن است. بهجز این طرح، بهتازگی حمایت از زنان سرپرست خانوار در قالب گسترش مشاغل خانگی مدنظر قرارگرفته است.
کارشناس امور بانوان وزارت رفاه و تأمین اجتماعی در این مورد میگوید: طرح حمایت از مشاغل خانگی با توجه به نرخ بالای بیکاری در جامعه همچنین عدم بازار کار و اشتغال بهویژه برای زنان مطرح و بررسی شد.
لیلی احمدی ادامه میدهد: تصویب این طرح در کاهش فشار تقاضای کار در بخش دولتی و خصوصی بسیار مؤثر است و همچنین فرصتهای شغلی جدیدی را برای جامعه فراهم میکند.
او بابیان اینکه این طرح باهدف بهبود و ارتقای وضعیت معیشتی خانواده برنامهریزی و تصویبشده است، میگوید: پاسخ به مطالبات زنان سرپرست خانوار در این طرح از مهمترین باهدف آن است تا زنان در کنار فرزندانشان بتواند فعالیت اقتصادی داشته باشند.
مشاور امور بانوان وزارت رفاه و تأمین اجتماعی تصریح میکند: با توجه به اینکه اولویت وزارت کار رسیدگی به وضعیت زنان سرپرست خانوار است، در این طرح تمهیداتی برای این دسته از افراد در نظر گرفتهشده است.
طرح حمایت از زنان سرپرست خانوار از طریق مشاغل خانگی هنوز در مرحلهای نیست که بشود در مورد آن قضاوت کرد و هرچند نمیتوان گفت که بهتر است سازمانهای دولتی روی یک طرح تأکید کنند اما مسلم است که باید به طرح گروههای همیار توجه بیشتری شود تا با گسترش آنها یکبار برای همیشه زنان را از فقر اقتصادی و اجتماعی نجات دهیم; چراکه اکنون دیگر باید برای مسئولان دولتی محرز شده باشد که پرداخت ماهیانه مبلغ ناچیزی به یک زن سرپرست خانوار راهکار مناسب حمایت از او نیست و تنها او را وابستهتر و فقیرتر میکند.
● مشکلات زنان سرپرست خانوار تنها محدود به آنها نیست مسئولان دولتی در هنگام گزارش دادن در مورد فعالیتهایی که درزمینهٔ حمایت از زنان سرپرست خانوار انجام دادهاند علاقهمند به ارائه آمار و ارقام بزرگ هستند. برای مثال معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور وقتی از تحت پوشش بودن ۱۷۴ هزار نفر از زنان سرپرست خانوار حرف میزند خود را ملزم میداند که تذکر دهد که تحت پوشش قرار دادن این تعداد زن سرپرست خانوار به معنای تحت پوشش قرار دادن بیش از ۷۰۰ هزار نفر است; چراکه درواقع با تحت پوشش قرار دادن آنها فرزندان آنها نیز حمایت میشوند و تعداد حمایتشدگان به رقم ۷۰۰ هزار نفر میرسد.
در هنگام ارائه اینچنینی آمار البته باید به این جنبه نیز توجه کرد که برای مثال عدم ارائه خدمات به بیش از یکمیلیون زن سرپرست خانوار یعنی عدمحمایت از بیش از چهار میلیون نفر; چهارمیلیوننفری که در معرض انواع و اقسام آسیبهای اجتماعی و روانی هستند.
پژوهشها در مورد زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنها نشان میدهد که آسیبهای اجتماعی، این قشر از افراد جامعه را بیشتر تهدید میکند. تکدی گری، روسپیگری، روی آوردن به شغلهای کاذب، اعتیاد و... ازجمله آسیبهایی است که ممکن است دامن زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنها را بگیرد. آنها همچنین در معرض خودکشی، افسردگی و ابتلا به بیماریهای روانی هستند و فرزندان آنها علاوه بر این مشکلات، در زندگی تحصیلی و شغلی خود دچار مشکل میشوند.
باید توجه داشت که عدم رسیدگی به زنان سرپرست خانوار منجر به هر چه بیشتر شدن تعداد آسیب دیدگان اجتماعی و افراد در معرض آسیب میشود. درواقع عدمحمایت از یک زن سرپرست خانوار برابر با ایجاد خطر برای تعدادی از افراد است و اگر چرخه آسیب دیدن و در معرض آسیب بودن آنها ادامه یابد، مشکلات اجتماعی بیش از اکنون وضعیت نامطلوبی پیدا میکند.
شماره 14 دوهفته نامه آیت ماندگار