محمدهادی جامعی، عضو شورای سیاست گذاری و دبیر کمیته مدیریت شهری حزب اراده ملت ایران که بیش از سه دهه سابقه فعالیت در صنعت کشور را به عهده دارد معتقد است سروسامان دادن به وضعیت زنان سرپرست خانوار و ایجاد شغل برای آنان باید در اولویت اصلی و کاری کانونهای تصمیم گیری قرار بگیرد. در شرایطی که آمار طلاق سر به فلک کشیده، باید فکر چارهای اساسی بود در غیراینصورت با افت و تنزل هرچه بیشتر مسائل فرهنگی و اجتماعی در جامعه مواجه خواهیم شد.
به طور ویژه چه عواملی باعث بوجود آمدن پدیده زنان سرپرست خانوار میشود؟
عوامل زیادی در بوجود آمدن این پدیده نقش دارند اما برخی از عوامل نقش پررنگی تری را در این بین بازی میکنند مثل: طلاق، اعتیاد، فوت و از کارافتادگی همسر. البته دلایل دیگری هم مانند ازدواج مجدد توسط همسر و غیره هم وجود دارد که به لحاظ اهمیت در اولویتهای بعدی قرار میگیرد.
آمار طلاق در کشور به چه صورت است؟
طلاق بیشترین درصد را در بوجود آمدن پدیده زنان سرپرست خانوار به خود اختصاص داده است. متاسفانه در این سالها طلاق با شیب تندی در حال افزایش است بطوری که در ۹ ماه نخست سال ۹۴ نسبت به سال گذشتهاش ۲/۴ درصد رشد طلاق را در کشور داشتهایم. آمار طلاق در برخی از استانهای کشور به ۴۰ درصد رسیده است و این یعنی از هر ۱۰ ازدواج، چهار مورد به طلاق میانجامد، این در حالی است که در سال ۱۳۷۰ از هر ۱۵ ازدواج یک مورد به طلاق میانجامید و این سرعت تغییر سبک زندگی در خانوادهها را نشان میدهد. طلاق یک مسئله فردی نیست که عواقب و عوارض آن تنها دامن افراد درگیر با آن را بگیرد بلکه به عنوان یک معضل اجتماعی، جامعه را هم به بندگی و بردگی میکشاند. طلاق ضمن از هم گسیختگی و از هم پاشیدگی کانون خانواده، عواقب بسیاری را برای افراد جامعه داشته و میتواند منشا بسیاری از آسیبهای اجتماعی مانند انحرافات جنسی، خودکشی، فرار از منزل، سرقت، اعتیاد، تکدیگری، ولگردی و... شود.
نگاه جامعه به زنان سرپرست خانوار را چطور ارزیابی میکنید؟
در کل مثبت نیست و غالب نگاهها بیشتر تحقیرآمیز به نظر میرسد. متاسفانه یک زن بیسرپرست وقتی برای تامین هزینههای زندگی مجبور به ورود به بازار کار میشود در اولین قدم با نگاه جنسی افراد به خود مواجه میشود. مشکلی که نه تنها زندگی زن را تهدید میکند بلکه سبب تشنج در جامعه و بر هم زدن کانون خانوادههای دیگر میشود. این نگاه جنسی اصلی ترین مشکل این قشر است که باید هرچه زودتر برای امنیت این افراد در برخورد با جامعه و مخصوصا بازار کار فکری شود.
چرا فقر در بین بسیاری از این قشر موج میزند؟
آمارها نشان میدهد که اکثر طلاقها متوجه زنان خانه دار است. یعنی بسیاری از این زنان بعد از طلاق مجبور به کار و درآمدزایی میشوند. حال در این بین زنانی هم هستند که به خاطر از کارافتادگی، اعتیاد و حتی فوت همسرشان و عوامل دیگر مجبور میشوند برای تهیه مایحتاج زندگی مشغول به کاری شوند. عموما این افراد دارای تخصص خاصی نیستند و در بیشتر مواقع از سن بالاتری نسبت به متوسط کارمندان جامعه برخوردارند. همین دلایل باعث میشود که کاری که بابت آن حقوق میگیرند از اهمیت پایینی برخوردار باشد. معمولا وقتی کار توام با تخصص نباشد حقوقش هم کافی نیست. گاهی این قشر برای اداره زندگی خود مجبور میشوند هرچه زودتر مشغول به کاری شوند که همین عجله و سرعت در پیدا کردن شغل باعث بوجود آمدن شغلهای سطح پایین با درآمد کم میشود. مجموع این عوامل منجر به آن میشود که فقر و یا ضعف مالی دامن این قشر را بگیرد.
مهمترین مشکلاتی که زنان سرپرست خانوار را رنج میدهد چیست؟
نگاه منفی جامعه، نداشتن شغل و یا درآمد کافی و در بسیاری از مواقع غافل شدن از تربیت فرزندان و نداشتن وقت کافی برای بازسازی جسمی و روحی بخشی از مهمترین مواردی است که بسیاری از زنان سرپرست خانوار را رنج میدهد.
آماری از زنان سرپرست خانواده در کشور در دست دارید؟
به طور دقیق نه ولی چندی پیش دفتر امور مشارکت زنان تعداد زنان سرپرست خانوار را بیش از یک میلیون تخمین زد که آماری بالا و نگران کننده است.
به نظر شما دولت، شهرداری، کمیته امداد و یا نهادهای دیگر در این راستا وظیفه خود را به خوبی انجام دادند؟
مطمئنا اگر تمام دستگاهها کار خود را به خوبی انجام میدادند که وضع به مراتب بهتر از این بود. امروز دولت باید با قرار دادن بودجههای قابل ملاحظه برای این چالش، چاره جویی کند. تصور کنید با این آمار بالای طلاق و اعتیاد چه سالهای سختی در آینده پیشرو است. این چند سال اخیر هم که مشکلات اقتصادی نسبت به گذشته بیشتر شد کار برای شکل دهی به این قشر از جامعه سختتر از همیشه شد. ما نباید به سمت صدقه پروری برویم و نباید بگذاریم شیوهای بوجود آید که دست این افراد برای کمترینها به سمت سازمانها، ارگان یا نهادها دراز شود. مرتب میشنویم که در جای جای کشور جلسات و سمینارهایی برای بهبود شرایط زنان خانوار شکل میگیرد ولی هیچگاه خروجی آن برای مردم ملموس نیست.
در کشورهای پیشرفته برای سروسامان دادن به این قشر از چه الگوهایی استفاده شده است؟
نسخه شفابخش این قشر بالا بردن مهارت آنها است. کشورهای پیشرفته هم روی همین موضوع در حال سرمایه گذاری هستند. سازمان فنی و حرفهای کشور نقش به سزایی را در این راستا به عهده دارد. طرح توانمندسازی زنان سرپرست خانوار مطالبهای است که خود این افراد هم خواهان آن هستند. آنها علاقه دارند با عزت، شغل و درآمد داشته باشند. آنها از نگاه ترحم آمیز جامعه نسبت به خود نفرت دارند و دوست دارند اثربخش باشند.
برخی معتقدند به جای استفاده از عبارت زنان سرپرست خانوار باید از تیتر زنان مسئول خانوار استفاده کرد، نظر شما در این رابطه چیست؟
من هم موافقم که از این تغییر عبارت استفاده شود زیرا عنوان زنان سرپرست خانوار بار منفی دارد و بهتر است از زنان مسئول خانوار به جای آن استفاده شود، همانطور که دنیا به این رسیده که به جای استفاده از واژه کشورهای عقب مانده از عبارت کشورهای توسعه نیافته استفاده کند. بهرحال نوع استفاده از ادبیات میتواند تا حد زیادی فضا را تلطیف کند که این خود مقدمهای برای شروع یک حرکت بزرگتر است.
در انتها اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید؟
ما در کشورمان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنیم ولی باید بدانیم که مشکلات اجتماعی و فرهنگی بسیار عمیق است و اگر دیر اقدام کنیم ابتکار عمل از دستمان خارج میشود. مسئولین تصمیم گیر و تصمیم ساز باید برای مشکلات این چنینی اولویت بالاتری را قائل شوند. ما برای جلوگیری از فساد و بداخلاقیهای رایج در جامعه باید به سمت آموزش، تربیت و توانمندسازی برویم.
شماره 14 دوهفته نامه آیت ماندگار