زنان سرپرست خانوار به زنانی اطلاق میشود که بدون حضور منظم یا حمایت مالی یک مرد، سرپرستی خانواده را به عهده دارند و مسئولیت اقتصادی خانواده را خود به دوش میکشند. در این تعریف زنان طلاق گرفته، بیوه، زنانی که همسرشان معتاد، از کار افتاده یا بیکار هستند و مجبورند هزینه زندگی را خود تامین کنند و یا زنانی که همسرشان مهاجرت کردهاند، قرار میگیرند.
البته شایان ذکر است که فوت همسر و طلاق دو عامل عمده رشد زنان سرپرست خانوار است و علاوه بر آن مهاجرت مردان، بیکاری آنان، اعتیاد شوهران یا بزهکاری را باید از عوامل گسترش این پدیده دانست.
زنان سرپرست خانوار از مشکلاتی مانند شرایط نامناسب تحصیل و در نتیجه اشتغال در بخشهای کارمزدی یا دست مزد کم رنج میبرند. از سوی دیگر فقر در دنیا روند زنانه به خود گرفته است. خانوادههای زن سرپرست بیش از خانوادههای تک سرپرست مردان از فقر رنج میبرند.
هر چه سن زنان افزایش مییابد، سهم سرپرستی آنان نیز افزایش پیدا میکند. علاوه بر آن، فقر زنان احتمال حاملگیهای ناخواسته و بدون آمادگی را افزایش میدهد. پیامدهای آن سقط جنینهای غیربهداشتی و مرگ آور یا بیماری زا است. تولد کودکانی که بیگناه به این ترتیب وارد چرخه فقر میشوند، روند فقر را تصاعدی میکند.
نتیجه بسیاری از تحقیقات نشان میدهد که این زنان در تمام ابعاد سلامت روانی در وضعیت بدتری نسبت به زنان تحت پوشش برخوردار بوده و افسردگی در آنان بیشتر به چشم میخورد. زنان سرپرست خانوار از نظر سلامت روانی در وضعیت به مراتب بدتری قرار دارند و علایم بیماریهای روانی مانند افسردگی، اضطراب، وسواس و پرخاشگری در آنها به وضوح دیده میشود. افزون بر آن این زنان دائماً با نگرشهای فرهنگی منفی نسبت به خود و کودکانشان روبرو هستند، نگرشهایی که موجب احساس حقارت، درماندگی، ترس و خجالت در آنها میشود. آنچه میتواند به این زنان کمک کند، مشاوره خانوادگی و تحصیلی، آموزش مهارتهای زندگی، آموزش مهارتهای بهداشتی، دادن وامهایی برای کارآفرینی، آموزش حرفهای، تسهیلاتی در زمینههای مسکن و کمک هزینههای تحصیلی و برنامه ریزی فراغت مثل ورزش، کتابخانه و غیره است.
امید است در آینده نزدیک در دولت تدبیر و امید برای تمام زنان سرزمینم خصوصا زنان سرپرست خانواده، درهای گشایشی باز شود تا شاهد فقر و فشارهای روحی و روانی در بین آنان نباشیم.
شماره 14 دوهفته نامه آیت ماندگار