حدود چهل سال از انقلاب اسلامی ایران میگذرد و در این سالها همانطور که شاهد تلاطمهای سیاسی فراوان بودهایم، از نظر اقتصادی هم دستخوش حوادث فراوان و فرازوفرودهای گوناگون شدهایم.
اقتصاد ایران چه پیش از انقلاب و چه بعد از آن، اقتصادی حداکثر دولتی و حداقل خصوصی بوده است. فساد خانواده سلطنتی و وابستگان هزار فامیل در پیش از انقلاب هرگز اجازه رشد و توسعه به اقتصاد سالم خصوصی را نداد و پس از انقلاب نیز تا سالها اقتصاد ایران دستخوش نگاه یک اقتصاد سوسیالیستی انقلابی بود که گمان میکرد اگر انقلابیها بخواهند کشور و انقلاب را پاسداری نمایند میبایستی تمام سرشاخههای اقتصاد را در کنترل خود داشته باشند و اجازه ندهند بخش خصوصی که در آن بیگانهها و ضدانقلاب نفوذ دارند حاکم و مسلط به اقتصاد مملکت بشوند.
اقتصاد ایران در جمهوری اسلامی در سالهای اول انقلاب با این نگرش و در سالهای جنگ با نگرش اقتصاد دولتی برای ادامه جنگ و حفظ نظام و انقلاب همچنان ادامه یافت و اجازه فعالیت و رشد به اقتصاد خصوصی را نمیداد. تنها پس از جنگ و در دوره سازندگی مدت کوتاهی اقتصاد کشور بهتدریج به سمتوسوی اقتصاد بخش خصوصی هدایت شد که آنهم چون زیرساختهای لازم و قوانین مصوبی نداشت نیمهتمام و ابتر باقی ماند.
شاید اگر بخواهیم اقتصاد سیوهفتساله جمهوری اسلامی را بررسی عملی کنیم به این نتیجه برسیم که نقاط ضعف امروز اقتصاد، بسیاری ریشه در تفکر اقتصاد حکومتی و دولتی دارد. اگر امروز شاهد موارد متعدد رانتخواری، ارتشاء، اختلاس، پولشویی در کشورهای جهان سوم هستیم همه به دلیل تفکر اقتصاد دولتی و اقتصاد انحصاری است.
در اقتصاد انحصاری عده کمی برای حفظ منافع هنگفت خود حاضرند به اصل نظام و حکومت آسیب برسانند و بدنه عظیم جامعه را به فقر و بدبختی بکشانند و در نهایت گرچه اقتصاد دولتی و حکومتی میتواند با دیکتاتوری و سرنیزه پایههای حکومت را حفظ نماید اما هرگز نمیتواند در دلها و قلبهای مردم نفوذ کند و رفاه و رضایت عمومی را در جامعه پدید آورد.
شماره 15 دوهفته نامه آیت ماندگار