در جوامع انسانی وجود اختلاف طبقاتی امری اجتنابناپذیر است و طبیعی است با توجه به تفاوت سطح تواناییهای فردی، استعدادها و مؤلفههای بسیار دیگر اختلاف طبقات و یا به معنی دقیقتر طبقه اجتماعی تعیین میشود. در یک تعریف میتوان گفت طبقه اجتماعی گروهبندی وسیعی از افراد جامعه است که دارای منابع اقتصادی مشترکی هستند. طبقات به تفاوتهای اقتصادی میان گروهبندیهای افراد و نابرابری در تملک و کنترل منابع مادی بستگی دارد. شکی نیست که پایههای اصلی اختلاف طبقاتی تفاوت در ثروت است. طبقات اجتماعی به گونههای مختلف برشمرده میشوند اما در یک تقسیمبندی به طبقات ممتاز، متوسط و کارگری قابلتفکیکاند. میزان بهرهمندی از امتیازات اجتماعی که ثروت و قدرت و احترام از مهمترینهای این مزایا هستند، تعیینکننده قرار گرفتن افراد در طبقات اجتماعی سهگانه فوق است. در هر کشوری که در آن دولتها و یا بازار نقش تعیینکننده در توزیع ثروت را دارند اختلاف طبقاتی به صورتهای مختلف بروز و ظهور میکند و بهطور مشخص الگوهای ایجاد و یا راهکارهای رفع اختلاف و تبعیض یکسان نیست و از کشوری به کشوری و از نظامی بهنظام دیگر متغیر است. تردیدی نیست که شکاف طبقاتی محصول نظامهای اجتماعی و منشأ بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی است. در کشور ایران با پیروزی انقلاب اسلامی، شعار عدالت بهعنوان یکی از برجستهترین شعارها مسیر انقلاب اسلامی را در خصوص توزیع عادلانه ثروت و بهرهمندی آحاد جامعه از منابع و ثروت کشور ترسیم نمود؛ اما با توجه به نقش مهم دولت در اقتصاد و نیز نقشی که در توزیع ثروت دارد باید به نکات مهمی که عوامل بروز اختلاف طبقاتی در کشور ایران هستند توجه نمود. بر اساس تحقیقات ضریب جینی در ایران در سال ۲۰۱۳ این آمار به ۳۸٫۳ در صد رسیده است که نشاندهنده شدت یافتن شکاف طبقاتی در کشور ایران در سالهای اخیر است. چند علت عمده در بروز اختلاف طبقاتی و عمیقتر شدن این شکاف در ایران میتواند موردبررسی قرا گیرد که در اینجا مختصراً به طرح موضوع پیرامون این علل میپردازیم تا با توجه بیشتر فعالان اجتماعی و اقتصادی در کنار دستگاههای ذیربط و بهویژه دولت، بهطورجدی در خصوص این مسئله مهم اجتماعی که بهصورت فزاینده در حال رشد است و خود زمینهساز بروز بسیاری از معضلات اجتماعی دیگر از قبیل مشکلات خانوادگی، طلاق، اعتیاد و بحران هویت در نسلهای جوان گردیده است، با یافتن علتهای بروز شکاف طبقاتی بهجای پرداختن به معلولها، راهحلهای مختلف کوتاه، میان و بلندمدت در حل این معضل مهم اجتماعی در دستور کار قرار گیرد. بدون شک این قدرت است که باید نقش خود را در توزیع ثروت ایفا کند تا از بروز شکاف طبقاتی تا حد امکان جلوگیری نماید و در جهت کاهش اختلاف طبقاتی گامهای مؤثری بردارد. یکی از مهمترین مؤلفههای مؤثر در بروز اختلاف طبقاتی نظام آموزشوپرورش است. طبیعی است در شرایطی که فردی از سنین کودکی امکان بهرهمندی از مزایای آموزشی مناسب و یا حتی استاندارد نداشته باشد، در بزرگسالی نیز شغلی نازل با درآمدی اندک سهم وی خواهد بود. پس دوری در این مسئله وجود دارد که مکرراً آموزش نامناسب را بهعنوان علت پایین ماندن طبقه اجتماعی نمایان میسازد تا جایی که میتوان گفت نظام آموزشی بهعنوان مؤلفه تشکیل سرمایه انسانی با شیوه موجود، نهادی رسمی در بیعدالتی اجتماعی است. از طرفی مؤلفه مهم دیگر که سرمایهگذاری به شیوه توزیع عادلانه میتواند منجر به کاهش شکاف طبقاتی گردد و در کشور ما کمتر به آن توجه شده است، وضعیت بهداشت جامعه و بهرهمندی همگانی از سطح استاندارد خدمات بهداشتی و درمانی است که اقدامات دولت یازدهم در این خصوص امیدوارکننده است و میتوان با تأکید بیشتر بر ادامه روند گسترش خدمات بهداشت عمومی و امکان بهرهمندی همه آحاد از خدمات بهداشتی و درمانی استاندارد در کنار تلاش در خصوص فرهنگسازی در سطوح مختلف که خود عامل برطرف شدن بسیاری از ناکارآمدیها در حوزه بهداشت است امیدوار بود که سرمایهگذاری صورت گرفته توسط دولت بهعنوان متولی این امر اثربخشی مناسبی در حفظ سرمایههای انسانی داشته باشد. نکته مهم دیگر که قابلذکر است این است که تحقیقات نشان میدهند اختلاف طبقاتی موجب نارضایتی در جامعه است و این امری است که در هر جامعه بهگونهای بروز میکند و شکل آن از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است. رضایت اجتماعی درنتیجه بالانس اقتصادی در جامعه به وجود میآید و درآمد سرانه نقش مهم و اساسی در رضایت اجتماعی شهروندان دارد. نارضایتیهای اجتماعی که بهصورت رفتارهای اجتماعی چون خشونت، نزاع، طلاق، عدم استحکام بنیانهای خانواده، اعتیاد و خودکشی بروز میکند در اثر علل مهمی همچون اختلاف طبقاتی و عدم توازن در توزیع ثروت است. از طرفی تنزل ارزشهای دینی و اخلاقی و همچنین کاهش ضریب اعتماد در جامعه ناشی از همین شدت یافتن عمق فاصله طبقاتی در کشور است. در سالهای اخیر علل مختلف افزایش شکاف طبقاتی در کشور ایران قوت گرفت که از مهمترین این علل میتوان از تورم بالا، بیتوجهی مسئولین به امر اشتغال، عدم توزیع عادلانه ثروت، اختصاص نیافتن منابع عظیم و ثروتهای کشور در جهت رفع نیازهای جامعه وعدم سرمایهگذاری کافی در بخش سرمایه انسانی نام برد. بدیهی است افزایش نرخ تورم اثر بسیار مهمی بر شکاف طبقاتی دارد و توزیع درآمد در ابعاد سیاسی و اجتماعی مهم و اثرگذار است. بر اساس تحقیقات صورت گرفته سه عامل مهم تورم، پرداختهای یارانهای و مخارج و هزینههای دولت نقش مهمی در بروز اختلاف طبقاتی دارند و از سوی دیگر افزایش رشد اقتصادی، افزایش مالیات بر ثروت، افزایش سهم خدمات و کشاورزی در تولید ناخالص ملی و افزایش درآمدهای نفتی موجب بهبود در توزیع درآمد میشود که با یک بررسی اجمالی بهخوبی روشن میشود که علتهای اختلاف طبقاتی در کشور ما در تمامی موارد فوق خلاصه میشود. تورم بالا و عدم انضباط مالی دولت و از طرفی نبود نظام پرداخت مالیاتی مناسب توزیع درآمد و از سوی دیگر افزایش حجم نقدینگی با پرداخت نقدی یارانهها، کنترل تورم را با اختلال جدی مواجه ساخت و توزیع ثروت نیز با افت درآمدهای عظیم نفتی و غیرنفتی کشور در چرخه معیوب فساد و رانت بهشدت ناعادلانه بود و تمام این عوامل به همراه تحریمهای اقتصادی که دست عدهای خاص را در دور زدن آنها و کسب سود کلان باز گذاشت، موجب شد تا شدیدترین فشارهای اقتصادی متوجه قشر متوسط جامعه گردد تا جایی که بسیاری از کارشناسان معتقدند که در سالهای اخیر طبقه متوسط از جامعه ایران حذفشده و امروزه با دوطبقه دارا و ندار مواجهیم. ازآنجاکه عوامل عمده تشدید نابرابری در ایران از سیاستهای کلان دولتی ناشی میشود، انتظار میرود از مسیر همین سیاستهای دولتی سعی در کاهش این اختلاف صورت پذیرد و در ادامه روند توسعه اقتصادی کشور و کاهش اختلاف طبقاتی به نظر میرسد راهکارهایی چون محدود کردن تصدی دولت در اقتصاد و خصوصیسازی، کاهش رشد نقدینگی در پرداخت یارانهها و حذف یارانه پردرآمدها و نیز تثبیت جریان درآمدهای نفتی و حمایت از تولید داخلی در کنار مبارزه جدی با فساد سازمانیافته اداری میتواند تأثیر مهمی درروند برقراری عدالت اجتماعی و کاهش اختلاف طبقاتی ایفا نماید.
شماره 16 دوهفته نامه آیت ماندگار