نوشتن از احمدرضا احمدی، کمی سخت و دشوار است؛ زیرا در برخورد با او باید تکلیف خود را، همان ابتدا و در شروع نوشتن روشن کنی که قرار است از کدام احمدرضا احمدی بنویسی. احمدرضا احمدیِ شاعر، داستاننویس، نمایشنامه نویس، کسی که سالها در کانون پرورش فکری و بعدها با ناشرهای دیگر برای کودکان، تعدادی از بهترین این آثار را خلق کرد و یا حتی احمدرضا احمدی بازیگر. بااینهمه انگار، همه فعالیتهای دیگر احمدی، زیر سایه شعر و شاعری او قرارگرفته باشند، بهنوعی همه متأثر هستند از این فضای خاص او؛ یعنی اگر داستان یا نمایشنامهاش را هم بخوانی، حتی اگر ندانی نوشته و کار اوست باز، متوجه میشوی همه اینها را یک شاعر نوشته است. پس به همین دلیل، در این یادداشت به شعر احمدرضا احمدی میپردازیم. احمدرضا احمدی، با انتشار نخستین کتابش «طرح»، در سال هزار و سیصد و چهلویک، فصلی تازه را در شعر معاصر ایران رقم زد. «طرح»، کتابی چهلصفحهای بود که با همه لاغر و اندک بودنش، آنقدر مهم بوده و است که آن را سرآغاز و پرچمدار «شعر موج نو»، بدانند. موجی که انصاف، خونی تازه را هم بر پیکر فرسوده شعر به جریان انداخت. برخی، شعر احمدی را، ادامه جریانی که با «هوشنگ ایرانی» و شعرهایش شروع بود میدانند. هوشنگ ایرانی، کارش را سالها پیش از احمدرضا احمدی و بعد از آمدن از فرنگ و تحت تأثیر سورئالیستهای آن دیار آغاز کرده بود. ایرانی با انتشار چندتایی از کتابهایش حتی توانسته بود شور و غوغایی نیز در فضای ادبی آن سالها برپا کند، اما باگذشت زمان، زیر بار سنگین حملهها و کجفهمیها کم آورد و نتوانست چنانکه بایدوشاید راه خود را ادامه بدهد و بالاخره در آخر نیز تسلیم سرطان شد. احمدرضا احمدی اما ماجرایی متفاوت از هوشنگ ایرانی داشت. احمدی برای همین، با نوشتن این قصیده، در آن سالها نشان داد که قصد کوتاه آمدن ندارد و آمده است تا طرحی نو دراندازد:
شب حزین و من غمین و ره دراز شب حزین و من غمین و ره دراز/ شب حزین و من غمین و ره دراز شب حزین و من غمین و ره دراز/ شب حزین و ...
انتشار «طرح» اما نظرهای مخالف خود را نیز به همراه داشت؛ یعنی، همانها که تا چندی پیش به هوشنگ ایرانی تاخته بودند، حالا سر پیکان حمله را بهسوی احمدی نشانه گرفته بودند؛ و با انواع کلمات گلوی خود را از فریاد اعتراض خسته کردند. بااینهمه اما «طرح»، موافقان خود را نیز داشت. موافقان همانها بودند که این کتاب را پاسخی مناسب به شرایط و مناسبات فرهنگی، ادبی و اجتماعی روز میدانستند و مدعی بودند که حالا، بهترین زمان برای به جریان انداختن «جریانی نو» است. فریدون رهنما که پیشتر تأثیر خود را بر شاعرانی هم چون شاملو گذاشته بود، حالا عنوان «موج نو» را نیز، برای این جریان شعری پیشنهاد میکند؛ و فروغ فرخزاد هم با آوردن نام و شعر احمدی در کتابش، او و این جریان شعری را تأیید میکند و همین موجب میشود بعدها، نام آنها در بسیاری از کتابهای دیگر هم آورده شود؛ اما در این میان شاید از همه مهمتر نقش اسماعیل نوری باشد. نوری علا که از مهمترین منتقدان و مدافعان شعر موج نو در آن سالها است، به همراهی احمدرضا احمدی، محمدعلی سپانلو و چند تنی دیگر، اقدام به ایجاد و تأسیس انتشاراتی میکنند به نام «طرفه». طرفه که گویا از ابتدا، قصد از ایجادش حمایت از جریانهای تازه ادبی است، در مهمترین کار و فعالیتش، در فروردین سال هزار و سیصد و چهلوپنج، اقدام به انتشار جنگی میکند به نام «جزوه شعر».
این جزوه و نام چندتایی از شاعران که در این جزوه آمده شده است، مانند بیژن الهی، بهرام اردبیلی، محمدرضا اصلانی و احمدرضا احمدی بدون شک، از مهمترین جنگهای شعری و شاعران شعر معاصر است، آخر ندارد و بدون شک تا زمانی که شعر باشد، نام آنها و نام احمدرضا احمدی هم هست.
شماره 17 دوهفته نامه آیت ماندگار