اخلاق از جمله مبانی ارزشی هر جامعهای است که در راه پیشرفت و تعامل و اعتمادسازی جامعه، امری بدیهی و لازم الرعایه است. اخلاق بسته به ارزشهای تعریفشده در هر جامعه و بنا بر چارچوبهای فرهنگی هر جامعه، مرز و طیف خاص خود را دارد و نمیتوان چارچوبهای اخلاقی یک جامعه را به جامعه دیگر بسط داد و آن را میزان رعایت اخلاق آن جامعه دانست. همانطور که فرهنگ حدومرز خاص خود را در جوامع مختلف متناسب باارزشها و هنجارها و ناهنجاریهای آن جامعه دارد، اخلاق نیز حدومرزش در هر جامعهای با جامعه دیگر دارای نقاط اشتراک و اختلاف است؛ اما رسانه که ابزار بسیار قوی و محرک جوامع در مهمترین پدیده قرن یعنی اطلاعرسانی است با توجه به میزان کارکرد و تأثیرگذاری خود در جامعه، اگر متصف به صفاتی چون اخلاقمداری و رعایت امانت و انتقال صحیح و درست اخبار و اطلاعات با گذار از ظرف اخلاق نباشد جامعه را از مسیر صحیح خود خارج و زمینه بیاعتمادی، هرجومرج، عدم پاسخگویی و عدم شفافیت در جامعه را فراهم میکند. در حقیقت رسانه بدون اخلاق تنها به ابزاری برای دستیابی به اهداف پست و دور از انصاف و غرض ورزانه تبدیل میشود و جامعه از ارتقاء به انحطاط نزول میکند. مهمترین فاکتور در فعالیتهای رسانهای مسئولیتپذیری اجتماعی فعالان رسانه و صاحبان رسانه است و این مسئولیتپذیری اجتماعی در عواملی همچون صداقت، راستگویی، امانتداری، دوری از تحریف و جعل، دوری از سرقت ادبی، علمی و ... خود را نشان میدهد. بارها گفتهشده که رسانهها ابزار بسیار قدرتمندی در جامعه هستند که به دلیل ارتباط با افکار عمومی و آحاد مردم در بسیاری از جریانات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نقش تعیینکننده دارد. فراتر از این گفتهشده که یک فعال رسانهای تحت عناوینی چون روزنامهنگار یا خبرنگار دارای چنان قدرت نرمی است که دریکی از تعاریف خبرنگار میتوان گفت خبرنگار کسی است که اگر نتواند رئیسجمهور شود، میتواند رئیسجمهور را عوض کند. با این تعریف بسیار عمیق که قدرت یک خبرنگار زبده و حرفهای را میرساند به این نتیجه میرسیم که اگر چنین قدرتی از سلامت لازم و اخلاق صحیح برخوردار نباشد میتوان به اهرمی ناهنجار و برهم زننده مناسبات اجتماعی مبدل شود. این بداخلاقی البته نارساییهای دیگری همچون بدآموزی در سطح جامعه و ازهمگسیختگی اخلاق اجتماعی را نیز به دنبال دارد و جامعه نیز در جهت معکوس حرکت خواهد کرد. اینجاست که فاکتور مهم در رسانه یعنی همان مسئولیتپذیری رسانه بیشازپیش ارزش آن مشخص میشود. متأسفانه بیاخلاقی و بداخلاقی در کشور ایران در سالهای ۸۵ تا ۹۱ به لحاظ برخوردها و رقابتهای سیاسی و انتخاباتی و مناظرات زنده تلویزیونی و رادیویی بهواسطه افزایش محبوبیت و سازمان رأی در رفتارهای پوپولیستی به اوج خود رسیده بود و چنان فضای آلودهای را در جامعه ایجاد کرد که تا پایینترین سطوح جامعه آغشته به بداخلاقی رفتاری، کاری و تعاملی شده بود. بگم بگم های سیاسی، حمله به زندگی خصوصی افراد از سوی مسئولین و انعکاس آن در رسانهها، تهدید و تحدید، تبعیض و بیاخلاقی در رفتارهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی باعث شده که مردم از مسئولان بلندپایه الگوپذیری نموده و آن را در روابط اجتماعی خود تعمیم دهند و جامعه را به پایینترین سطح بداخلاقی بکشانند و تابوی بیاخلاقی را ترویج دهند. اینجاست که رعایت اخلاق حرفهای و کاری و امانتداری و انتقال صحیح و البته پیشگیرانه در رسانهها عاملی مهم در ثبات و نضج جامعه در مسیر تعامل و تکامل جامعه است. به یاد داشته باشیم که جامعه متمدن و پیشرو و توسعه محور، مهمترین مؤلفهاش حفظ و رعایت اخلاق در رسانههای مختلف آن است که اتفاقات مبارکش هزاران برابر اتفاقات نامبارکش است.
شماره 18 دوهفته نامه آیت ماندگار