سالهاست در جامعه ما مفهومی بنام اخلاق معنا ندارد، امروزه همه کارشناسان روانشناسی و دینی بر این باورند که جامعه ما با سقوط اخلاقی مواجه شده است برای ریشهیابی این سقوط اخلاقی باید یکبار دیگر تعریف اخلاق را مرور کنیم: اخلاق به معنای عام کلمه عبارت است از هنجارها و ارزشهایی که راهنمای اندیشه و عملاند؛ اما اخلاق به معنای خاص کلمه عبارت است از هنجارها و ارزشهایی که راهنمای عمل و رفتارند و مقصود از اخلاق دینی، اخلاقی است که به نحوی از انحاء وابسته به دین و تابع آن است و بهتبع آن دچار قبض و بسط میشود و مقصود از اخلاق سکولار، اخلاقی است که مستقل از دین و بلکه مقدم بر آن است و خود دین، فهم دین و معرفت دینی و رفتار دینی بهتبع آن دچار قبض و بسط میشوند.
ارتباط بین اخلاق و همه بخشهای دین وجود دارد. هم باورها و اعتقادات دینی، هم عبارتهای دینی و هم توصیهها و دستورات اخلاقی موجود در متون دینی درصورتیکه درست فهمیده شوند به اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن مؤمنان کمک شایان و مؤثری میکنند. دین نقش مهمی در اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن دینداران دارد و ایفای چنین نقشی از راههای مختلفی صورت میگیرد، هرچند اگر دینداری با بصیرت، عقلانیت و معنویت همراه نشود و اگر دینداران فهم درستی از دین و نسبت دین با عقلانیت و اخلاق نداشته باشند نتیجه معکوس خواهند گرفت و چنین تلقی از دین آنان را از اخلاق دور و به سیاستبازی خواهد کشاند. متأسفانه در کشور ما در یک دهه اخیر نیز این پدیده به وجود آمده و دین ابزار برخی از سیاستمداران و دولتمردان شده است. خداوند در قرآن میفرماید: «بهراستی رهنمودهایی از جانب پروردگارتان برای شما آمده است. پس هر که به دیده بصیرت (در این رهنمودها) بنگرد به سود خود او و هرکس از سر بصیرت ننگرد، به زیان خود اوست و من بر شما نگهبان نیستم.»
دین به ما میآموزد که شما در محضر خداوند حضور دارید و خدا بر اعمال شما نظارت دارد و بهحساب شما رسیدگی میکند، این آموزه را نباید صرفاً به این معنا گرفت که خدا اعمال نیک و بد ما را میبیند و درجایی ثبت میکند وبر اساس آن در دنیای دیگری ما را مواخذه خواهد کرد. معنای مهمتر و عمیقتر این آموزه این است که آدمی برای شناخت خوبی و بدی کردار خود باید به خدا مراجعه نموده و دلیل توجیهکننده عمل را از او طلب کند. اگر دین به انسان توصیه میکند که در هر کاری رضایت خداوند را مدنظر داشته باشد، معنایش این است که ازنظر دین، آدمی وظیفه دارد پیش از دست زدن به هر کاری به خداوند بهعنوان ناظر آرمانی رجوع کند و ببیند که داوری اخلاقی او در باب آن کار چیست. جامعه ما متأسفانه بیش از اینکه اخلاقی، دینی و قرآنی باشد سیاست زده است. متأسفانه در جامعه سیاسی ایران امروز اخلاق جایگاهی ندارد و برخی از سیاستمداران ما اخلاقی رفتار نمیکنند و رفتارهای سیاسی خود را هم توجیه شرعی میکنند. پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «مرا خداوند فرستاده تا همه ارزشهای اخلاقی و منشهای والای انسانی را، به جهانیان بیاموزم». پیامبر ما که الگوی تمامی مسلمانان جهان است بیان میکند که اصلاً من برای اخلاق مبعوث شدم. حال سؤال اینجاست ما مسلمانان که پیروان آن پیامبر هستیم چقدر اخلاق را رعایت میکنیم؟ جواب این سؤال قطعاً منفی است زیرا در این دوران اخلاق جزو برنامه روزمره و ریزمره غالب جامعه نیست.
امام علی (ع) در نهجالبلاغه دغدغههای خود را از یک جامعه اخلاقی برمیشمرد. جامعهای که علی (ع) برمیشمرد باید این شرایط را دارا باشد.۱- حق نظارت مردم بر حاکمان: جامعهای اخلاقی و اسلامی است که مردم بتوانند بر حاکمان نظارت کنند. ۲- احساس مسئولیت انسانها به همدیگر: آیا در کشور ما که ادعا میکنیم همه مسلمانیم چقدر نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت داریم در جامعه اسلامی انسانها پیش از عمل هیچ ادعایی ندارند و البته هر نوع مسئولیتی را نیز به خاطر مزایای ظاهری آن نمیپذیرند ولی اگر مسئولیتی بر عهده بگیرند همچون شیر بیشه از عهده آن برمیآیند و اما دریغ از آدمیان پرمدعایی که به خاطر مزایای شغلی و حرفهای، ادعایشان گوش فلک را کر میکند و در عمل فقط خرابکاری ببار میآورند و بااینهمه مدعی دوستی با امام نیز هستند. درست مانند حاکمیت دولتهای نهم و دهم که مدعی بودند دولت آنها نظرکرده امام زمان (عج) است و حامیان این دولتها هم مجالس هفتم، هشتم و نهم بودند که در خرابکاری و ناتوانی این دولتها شریک بودند؛ اما بهجای قبول مسئولیت این خرابکاری مدام به رقیبان سیاسی خود تهمت و بهتان ناجوانمردانه میزنند تا بتوانند رقیب را از صحنه خالی کنند. تطبیق دادن کودتای ۲۸ مرداد با توافق هسته ای و تکرار این مسئله که اعتماد مرحوم دکتر محمد مصدق به آمریکا باعث به وجود آمدن کودتای سال ۳۲ شد تنها فرار از پاسخگویی و مسئولیت حامیان دولت گذاشته است. ۳-بخشش خطاهای دیگران: امام علی (ع) به هنگام بروز اختلاف و برای جلوگیری جدل بیجا و حل مشکلات، داوری را انتخاب کرد و عادلانه در برابر داور و قاضی نشسته و در حضور او اقامه دعوی میکرد و انسانی بود که به دنبال بهانه بود تا عذر افراد خطاکار را پذیرفته و بهجای انتقام، در فکر فراهم کردن فرصتی برای حریف خود بود تا او از خطای خود پند گرفته و فرصت جبران داشته باشد. آیا ما در برابر دشمنان و حتی رقیبان سیاسی خود چنین رفتاری را داریم؟ مهندس باهنر نایبرئیس محترم مجالس هفتم، هشتم، نهم در گفتگویی رفع برخی محدودیت ها را منوط به برخی مسائل می کند. باید از جناب مهندس باهنر پرسید آیا شما در جایگاه قاضی و قضاوت نشستهاید که قبل از برگزاری دادگاهی علنی به صدور حکم میپردازید؟ چرا جناب آقای باهنر نسبت به دولتی که ۸ سال موارد نقض قانون انجام می داد و رئیس این دولت رسماً در مصاحبهها و گفتگوهای تلویزیونی و مطبوعاتی خود خلاف واقع میگفت واکنشی نشان نمیداد و ۸ سال ایشان و دوستانشان سینهچاک و مدافع این دولت و اقدامات غیرقانونی و خرابکاریهای عمدی این دولت بودند؟ چرا شخص رئیس این دولت را وادار به عذرخواهی از ملت به خاطر قانون شکنی هایش نمیکنید؟
شاید برخی بر این باور باشند سیاست در دنیای امروز لازمهاش دروغ، فریبکاری و نیرنگ است؛ اما در طول تاریخ سیاستمدارانی داشتیم که حاکم شدند و دروغ و نیرنگ بکار نبردند و جاودانه ماندند و تاریخ از آنها به نیکی یاد میکند. امثال: امیرکبیر، دکتر محمد مصدق،دولتمردان زمان جنگ و... را میتوان در زمره سیاستمداران فوق دانست که صداقت و راستگویی را سرلوحه کار خود قرار دادند و سیاستمداران و دولتمردان ما باید در سیاست الگویشان مولا علی (ع) و سیاستمدارانی که نام بردیم باشد و این افراد سیاست را عین دیانت خود میدانستند. امید است جامعه ما از پیر و جوان، زنان و مردان و مدعیان حکومت دینی همه کار خیر، انساندوستی، همنوع گرایی، محبت، مهربانی، خدمت و کمکرسانی و رسیدگی واقعی به محرومان، عدالت واقعی [عدالت با «ع» نه ادالت با «الف» را سرلوحه کار خود قرار دهند و بهجای شعار به شعور مردم توجه بیشتری کنند.
شماره 18 دوهفته نامه آیت ماندگار