روزنامه جوان در گزارشی به بررسی پرونده اختلاسی ۲۵ هزار میلیارد تومانی که متهم ردیف اول آن جوان ۳۳ سالهای به نام «امید اسدبیگی» است پرداخته است.
آیت ماندگار- در این گزارش آمده:
مرداد ۹۸ وقتی دادگاه اخلالگران بازار ارز برگزار شد، نام یک فرد برجسته شد؛ سالار آقاخان که نقش مهمی در فساد ارزی داشت و با روابطی که داشت، توانست از کشور خارج شود. رسانهها درباره او نوشتند: یک اعجوبه در بازار ارز بود، اما خرداد ۱۳۹۹ با باز شدن پرونده دیگر ارزی، مشخص شد آقاخان در مقایسه با اخلالگر اصلی بازار ارز تنها یک شوخی است. امید اسدبیگی، جوانی است متولد ۱۳۶۶ که رقم فسادش با نرخ دلار امروز بیش از ۲۵ هزار میلیارد تومان میشود.
امید اسدبیگی؛ متهم ردیف اول یک پرونده اخلال در نظام ارزی و پولی
دادگاه ویژهای در دادسرای ویژه مفاسد اقتصادی برگزار شد؛ در شعبه سوم و به قضاوت مسعودی مقام. عنوان دادگاه رسیدگی به اتهامات چند جوان کمسن و سال در حوزه ارزهای دولتی بود که با روابط خاص و حمایتهای ویژه طی دو سال حدود ۵ /۱ میلیارد دلار دولتی دریافت کرده بودند تا آنها را خرج واردات تجهیزات کنند، اما این رقم سر از بازار درآورد و موجب اخلال اقتصادی شد.
امید اسدبیگی، مهرداد رستمیچگینی، مجتبی کحالزاده، جواد بصیرانی و علیاکبر میرزایی حسینزاده متهمان ردیف اول تا پنجم پروندهای هستند که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران همتا نداشته است. چند جوان که در ویترین این فساد، ۵/۱ میلیارد دلار از ارز کشور را که میشد برای بیماران خاص، تولید و کالاهای اساسی کشور هزینه کرد، بهراحتی دریافت کردند و با فروش آنها در بازار ارز، به یکی از بزرگترین اختلاسهای تاریخ کشور دست زدهاند.
نکته عجیب ماجرا این است که متهم ردیف اول با کتوشلوار و غروری خاص در جلسات دادگاه حاضر میشود و گویی همه اسنادی که در کیفرخواست وی آمده است، دروغی بیش نیست. شاید پشت این جوان ۳۳ ساله به حامیان و سرویسدهندگانی گرم است که یقین دارد اجازه نمیدهند اتفاقی برای وی رخ دهد، حتی اگر پرونده تخلفات وی ۱۸ جلد باشد!
گفتنی است، اسدبیگی و سایر متهمان در مجموع از بانکهای کشاورزی، اقتصاد نوین، مسکن، رفاه و... حدود ۵/ ۱ میلیارد دلار ارز دولتی به بهانه واردات تجهیزات تولیدی دریافت میکنند، اما بیشتر این مبالغ در بازار آزاد به فروش میرسد، بدون آنکه کالایی وارد کشور شود.
با کتوشلوار و با خیالی آسوده در دادگاه مینشیند؛ سر دادگاه هم منت میگذارد. اسدبیگی در دادگاه اینگونه میگوید: «من در این مدت دو سال، درحالیکه میتوانستم از کشور خارج شوم در اینجا ماندهام، چون به این کشور تعلق دارم.»!
او با فراری رو به جلو عنوان میکند: «من هیچگونه تسهیلات ریالی و ارزی نگرفتهام و این باید در کیفرخواست اصلاح شود؛ چراکه آنچه انجام شده بحث تعهدات است، نه تسهیلات ارزی». جالب اینجاست که بر اساس اعلام نماینده دادستان در کیفرخواست اسدبیگی، عنوان اتهامی «سردستگی سازمانیافته اخلال در نظام ارزی و پولی کشور از طریق قاچاق عمده ارز و معاملات غیرمجاز ارزهای دولتی» به چشم میخورد.
برای آنکه بدانیم اسدبیگی تا چه اندازه خود را حقبهجانب میداند، باید بگوییم که او در یکی از جلسات دادگاه وقتی با سؤالات نماینده دادستان مواجه میشود به او تندی میکند و میگوید: «به تو چه!» قاضی دادگاه هم در واکنش به این پاسخ اظهار میکند: «چنانچه متهم و وکیل او، نزاکت جلسه را رعایت نکنند از دادگاه اخراج میشوند.»
با وجود این هنوز مشخص نیست چرا برخی همکاران او بازداشت هستند و با لباس زندان در دادگاه حاضر میشوند، اما اسدبیگی با کتوشلوار و در آزادی مطلق به دادگاه رفتوآمد میکند.
شرکتهایی که ارز دولتی دریافت میکنند، باید برگه سبز واردات خود را به بانکهای عامل و در نهایت به بانک مرکزی ارائه دهند. اسدبیگی و شرکایش هم از این اصل رایج مستثنا نبودند، اما از آنجا که کالایی توسط آنها وارد نشده است و بیشتر ارز دولتی میل شده بود، دست به یک جعل بزرگ زدند.
اصولاً برای ارائه برگ سبز تقلبی، شرکتها دو راه دارند؛ یک آنکه به سراغ شرکتهایی بروند که کالاها و تجهیزاتشان در گمرک بلاتکلیف مانده است. در این راهکار، آنها به سراغ این شرکتها میروند و با آزاد کردن تجهیزات آنها و گرفتن «صلح قبض»، آن را به عنوان کالای خود ارائه میدهند تا با این روش، اینگونه القا کنند که ارز دولتی خود را خرج واردات کردند.
اما در روش دیگر، شرکت متخلف با جعل سند گمرک سر بانک کلاه میگذارد که موارد بسیاری دیده میشود. اسدبیگی و تیمش، با جعل نامهها و مهر اداره گمرک لرستان برگ سبز ارائه میدادند. با تحقیقاتی که در این حوزه صورت گرفتهاست، مشخص شد تیم فاسدان ارزی از این روش بارها استفاده کرده و توانسته بودند با سندسازی، به دریافت ارزهای دولتی بیشتری اقدام کنند.