مسابقات المپیک ریو ۲۰۱۶ هم به پایان رسید و مثل همیشه حاوی لحظات غم و شادی زیادی بود. فارغ از اینکه ورزشکاران ما در این دوره موفق یا ناموفق بودند، میخواهم تحلیلی بر عملکرد و نگاهی جامعتر بر رفتار شرکتکنندگان ایرانی پس از بردوباخت داشته باشم و به نکات حائز اهمیتی در این دوره از مسابقات اشارهکنم. بررسی ۲۰ سال حضور ایران در المپیک از سال ۱۹۹۶ آتلانتا تا ریو ۲۰۱۶ برای ما روشن میکند که ورزش ما بهصورت کلی پیشرفت و یا پسرفت قابلملاحظهای نداشته است و ما تکتک مدالهایی که کسب کردهایم بر روی نبوغ و خلاقیت آنهم در ورزشهای انفرادی بوده است. جالب اینجاست که فارغ از نگاه به مدالها، تنها جایی که میتوان گفت ورزش ما دارای ساختار و ریشه بوده و در این راستا توانسته بهصورت جهشی خود را به المپیک برساند و در مراحل بالاتر قرار گیرد، والیبال بوده است. لازم به ذکر است فوتبال پرطرفدارترین ورزش کشور ماسالیان سال است که در حسرت حضور در المپیک مانده و دلیل آن این است که خلاقیت فردی در اینجا جایگاهی ندارد تا بتوان مانند کشتی، تکواندو و یا وزنهبرداری برنده سکوها باشیم. از حیث سهمیه حضور در المپیک میتوان گفت که پیشرفت کمی داشتهایم؛ با علم به اینکه سهمیه ورزشکاران در هر دوره برای همه کشورها در حال افزایش میباشد اما تعداد ورزشکاران اعزامی ما از ۲۰ سال قبل تا به امروز ۶۳ نفر افزایش پیداکرده که این موضوع جای بسی خوشحالی دارد. موضوع را اینگونه دنبال میکنیم که اگر آمادهسازی درست و اصولی و برنامهریزی در دوران قبل از المپیک صورت بگیرد شاهد اشکهای غمانگیز مربیان و ورزشکاران نخواهیم بود. ورزشکاران ما همواره عادت کردهاند که مسئولیت شکست را به گردن داوران و شرایط جوی نامناسب بی اندازند و دراینبین کمترین تقصیر را برای خود و کادر فنی قائلاند. با نگاهی کوتاه به مصاحبههای بسیاری از ورزشکاران ایرانی بعد از شکست و ناکامی به این نکته پی میبریم که آنها دلیل عدم موفقیت خود را در ناداوری و حق خوری میدانستند جزء والیبالیستها که تمامی آنها به این نکته اشاره کردند که تمام قدرت ما همین بود و با تمام وجود در زمین حاضر شدیم. این نوع برخورد به بیننده حس بهتری را منتقل میکند زیرا آنها احساس میکنند ورزشکار کشورشان برای آنها ارزش قائل شده است. چرا باید هر دوره با انبوهی ورزشکار شرمنده و گریان مواجه شویم؟ چرا باید بعد از شکست احساس ضعف و کوتاهی از ورزشکاران حاضر در المپیک به تکتک بینندگان منتقل شود؟ چرا نباید مانند والیبالیستها طوری تلاش شود که بعد از باخت هیچکس نهتنها ناراحت نباشد بلکه برایشان هورا هم بکشند. دلیل این را در عملکرد سالیان گذشته فدراسیون والیبال چه در زمان یزدانی خرم و چه در زمان داورزنی باید جست. مقایسه کوتاهی ازلحاظ وسعت و نیروی انسانی با چند کشوری که رتبه بهتری نسبت به ایران دارند برای ما روشن میسازد که نداشتن برنامه دقیق و فرصت سوزی و استفاده نبردن از حداکثر امکانات موجود، دلایل عمده این شکستهای پیاپی بوده است. بهعنوانمثال کشور ژاپن که وسعتی کمتر از یکچهارم ایران را داشته و یا قزاقستان، ازبکستان و حتی کشوری مثل مجارستان، نتایج بهمراتب بهتری را نسبت به ایران کسب نمودند که در رابطه با کشوری مثل ژاپن باید به نقش بانوان در کسب مدالها اشاره کرد؛ و اما مهمترین اتفاق المپیک برای ایران، کسب مدال برنز توسط کیمیا علیزاده بود. مدالی که سالهاست به دنبال آن بودیم نه اینکه در تکواندو تشنه مدال بودیم و نه اینکه این برنز جایگاه ما را در جدول دستخوش تغییر میکرد، نه! خوشحالی ما برای این بود که یک بانوی ایرانی برای اولین بار به روی سکو میرفت. جایی که جایگاه خیلی از زنان و دختران ایرانی میتواند باشد و اتفاقی که میتواند نشاط و شادابی را تا مدتها به خانههای تکتک ایرانیان بیاورد. این مدال ارزشمند، فرصتی برای احیای اعتمادبهنفس تمام بانوان ورزشی ایران میتواند باشد تا آنها با باور خود بتوانند مدالهای بعدی را یکی پس از دیگری تصاحب کنند. در پایان هر دوره از مسابقات، تمامی مسئولین با ادبیاتی تکراری و آزاردهنده میگویند که باید برای مسابقات آینده برنامهریزی دقیقتری انجام دهیم و اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم و مشکلات را ریشهیابی و حل کنیم! اما پایان هر دوره که ایران در مسابقات المپیک شرکت کرده نتایج آن نشان از آماده نبودن ورزشکاران و تکرار مشکلات همیشگی و برطرف نکردن معضلات پیش روی قهرمانان بوده است. دوچرخهسواران که چند سالی است بر فراز قله آسیا تکیه زدهاند حتی از خط پایان عبور نمیکنند. سرمربی سابق تیم ملی تکواندو باآنهمه شایستگی، عنوان سرمربی تیم ملی آذربایجان را یدک میکشد و در همین راستا بالاترین نشان کشور همسایه را دریافت میکند! در ضیافت تقدیر از قهرمانان المپیکی در کاخ ریاست جمهوری، مهماندوست اشک ریخت آنهم اشکی که به گفته خود او به دلیل بیمهری مسئولین ایران بوده است. امید است در المپیک آینده شاهد حضور بانوان بیشتری بر روی سکوی المپیک باشیم و بعد از اتمام این مسابقات حساس شاهد اشکهایی از نوع خوشحالی باشیم و فرهنگ قبول شکست در رویدادهای ورزشی جایگزین اتهام به تمام عوامل مسابقات شود.
شماره 19 دوهفته نامه آیت ماندگار
ضعف فدراسیون های ما در خارج از ایران به دلیل نبود شایسته سالاری در لایه های بالایی اکثر فدراسون هاست که امیدوترم با پنجره ای که در این چند سال اخیر از طرف ایران به دنیا باز شده شاهد تحولات مثبتی باشیم.