با نزدیک شدن به ماه مهر و ماه مدرسه، بازهم شاهد دلواپسی والدین در خصوص آموزش فرزندانشان خواهیم بود. درست است که والدین میتوانند فرزندشان را در انجام تکالیف مدرسه کمک کنند؛ اما وظیفه اصلی آموزش درسی فرزندان بر عهده مدارس و معلمان آنها خواهد بود. آموزشوپرورش به سبک جدید که در آن مدرسه، معلم و کلاس درسی باشد از حدود ۱۵۰ سال پیش در کشور شکل گرفت، قبل از آن دانشآموزان در مکتبخانه یا مسجد تنها خواندن و نوشتن یاد میگرفتند اما در شیوه جدید آموزش، قرار شد که مهارتهایی هم به دانشآموزان آموخته شود. از آن زمان تاکنون آموزشوپرورش ما تغییرات فراوانی باهدف بهتر شدن پیدا کرد اما چقدر در این راه موفق بوده است؟ برخی کارشناسان آموزشی معتقدند نظام آموزشی ما هیچ مهارتی را به دانشآموزان یاد نمیدهد و بیشتر بر حفظیات استوار است. به اعتقاد اکثر آنها، الآن مشکل نظام آموزشی ما ششساله بودن یا نبودن دوران ابتدایی نیست بلکه مشکل در عدم آموزش مهارت به دانشآموزان است چون سیستم آموزشی کشور سبب شده دانشآموزان و دانشجویان فقط به فکر گرفتن مدرک یا نمره قبولی باشند، به همین دلیل یکشب مانده به امتحان یا در شب امتحان شروع به حفظ کردن محتویات کتاب درسی خودکرده و اگر همان سؤالها را یک هفته بعد از دانشآموز بکنید، او قادر به پاسخگویی به تمام سؤالها نیست. در جهان امروز، رابطه آموزشوپرورش با جامعه و در جهت پاسخگویی به نیازهای متنوع و پیچیده آن، اهمیتی مضاعف و روزافزون یافته است. خاصه که با توجه به فرآیند جهانیشدن و تأثیراتی که این فرایند بر ساختارهای اجتماعی دارند، مطالعه و بررسی نظامهای آموزشی از اولویتهای مهم و اساسی هر جامعهای به شمار میآید؛ بنابراین لازم است جهت پاسخگویی به نیازهای جدید و بهخصوص تأثیرات شگرفی که فرایند جهانیشدن ایجاب میکند، شیوهها و سبکهای نوین آموزشی موردتوجه برنامهریزان آموزشی قرار گیرد. چراکه آموزشوپرورش کلید فتح آینده است و از دیرباز انتظار از آموزشوپرورش آن بوده که انسانهای فردا را تربیت کند و نسل امروز را برای زندگی در جامعه فردا آماده سازد؛ بنابراین ضرورت دارد برنامهریزان و سیاستگذاران آموزشی، معلمان و مسئولان آموزشوپرورش، الزامات و مقتضیات زندگی فردا را بشناسند تا بتوانند دانش و بینش لازم را در کودکان و جوانان برای فعالیت در جامعه فردا را پرورش دهند. در راستای این سیاست، شناسایی ویژگیهای آموزشوپرورش کارا و اثربخش از اهمیت خاصی برخوردار است. کشور ژاپن را در نظر بگیرید، مهمترین ویژگی مردم ژاپن سختکوشی، قناعت، نظم و روحیه همکاری و مشارکت آنهاست. ساعت حضور دانشآموزان در مدارس ۴۴ ساعت در هفته است و از ساعت ۸ صبح تا ۴ عصر بهصورت پیوسته ادامه دارد. دانشآموزان ابتدایی ۲۲ ساعت و متوسطه ۱۶ ساعت را در کلاس درس سپری میکنند و بقیه ساعات با برنامههایی مانند فعالیتهای گروهی، جشنها و ناهار و استراحت سپری میشود. (دانشآموزان مدارس ابتدایی ایران ۲۴ ساعت و در مقاطع راهنمایی و متوسطه ۳۳ یا ۳۶ ساعت به مدرسه میروند که تقریباً تمام این ساعات در کلاس سپری میشود) هرسال تحصیلی ۲۴۰ روز است. (سال تحصیلی در ایران کمتر از ۱۸۰ روز است) در مدارس ابتدایی ژاپن به ایجاد محیطی شاداب، جذاب، دوستانه و بانشاط، بیشتر از آموختن مسائل علمی تأکید شده است. معلمان عقیده دارند دانشآموزان این مقطع برای یادگیری علم به مدرسه نمیآیند، بلکه هدف از مدرسه دیدار دوستان است. در مدارس ابتدایی به بازی، کاردستی، موسیقی و خانهداری (آشپزی و خیاطی و نظافت) توجه بسیار میشود. اینگونه برنامهها یکسوم اوقات دانشآموزان را به خود اختصاص میدهد. دانشآموزان مدارس ژاپن از همان کلاس اول ابتدایی در برنامهای با عنوان بهسوی کار، به یادگیری و انجام حرفههایی مانند زراعت و صنعت میپردازند. در مطالعات «تیمز» که درباره پیشرفت تحصیلی بیش از ۴۰ کشور جهان و در درسهای ریاضی و علوم تجربی انجامگرفته است، ژاپن در این دو درس و در تمام مقاطع سنی بین سه کشور اول بوده و ایران به همراهی کلمبیا و آفریقای جنوبی در انتهای جدول قرار دارند. همچنین «پروفسور وزرا وگل» (Vezra vogel) استاد دانشگاه هاروارد در تحقیقات خود به این نتیجه دستیافت که دانشآموزان ژاپنی که دوره ابتدایی را در کشور آمریکا گذراندهاند هنگام بازگشت به کشور خود از همسالان خود در درسهای ریاضی و علوم عقبترند. در مدارس ژاپن، به دانشآموز نمره داده نمیشود و هیچ دانشآموزی مردود نخواهد شد. نمره، ابزاری برای کنترل نیست و مربی واقعاً پرورشدهنده است. در آنجا کار گروهی مبنای آموزش است. کلوپها و گروههای مختلف در مدارس فعال هستند و دانشآموز در گروههای مختلف عضو میشود و انجام کار جمعی را میآموزد. آموزشِ مسئولیتپذیری با دادن مسئولیتهای کوچک به کودکان مثل پرورش یک گل و وادار کردن او جهت پاسخگویی نسبت به این مسئولیت یکی دیگر از نحوههای آموزش در ژاپن است. هزینه آموزش در تمام مدارس روستاها و شهرهای این کشور یکسان است. در مدارس ژاپن، سرایدار وجود ندارد و وظیفه تمیز نگهداشتن مدارس حتی سرویسهای بهداشتی بهصورت گروهی به دانشآموزان سپرده میشود. در مدارس ژاپن، گروههای ویژهای مثل شاگرداولها، بااستعدادها، پیشتازان و فرزانگان وجود ندارد. همه میتوانند در اردوها و برنامههای مختلف شرکت کنند؛ اما در ایران شرایط کاملاً فرق دارد. در نظام تربیتی ایران نمره ملاک اصلی است. هیچ دو مدرسهای مثل هم نیستند، تفاوت مدارس شهر و روستا، از زمین تا آسمان است. کافی است دانشآموزی نمرات خوبی داشته باشد تا بهعنوان گل سرسبد مدرسه انتخاب شود، یک دانشآموز به دلیل کسب نمرات خوب، حق شرکت در تمام اردوها را دارد و فلان دانشآموز دیگر در طول تمام دوران تحصیل حتی یک اردو هم نتوانسته برود. تشکیل گروههایی مثل فرزانگان و پیشتازان و استفاده خاص افراد این گروهها از امکانات آموزشوپرورش که متأسفانه افراد این گروهها معمولاً همان شاگرداولهای مدارس هستند. در ایران تعدادی از دانشآموزان به دلیل وضعیت مالی خوب و رفتن به مدارس خاص، آینده تضمینشدهای دارند و بسیاری از دانشآموزان پراستعداد به دلیل وضعیت مالی نامطلوب امکان رشد ندارند. سیستم آموزشی اغلب مدارس، بهویژه مدارس غیرانتفاعی، در تمام سالهای تحصیل، این گزاره را به ذهن کودکان تزریق میکند که تحصیل در مدارس تیزهوشان، موهبت بزرگی است که باید بدان نائل آیند؛ اما آیا مدارس تیزهوشان برای همه این دانشآموزان موفق، جا دارد؟ پاسخ منفی است و ناگزیر آزمون ورودی میگیرند و کودکان را درگیر «استرس کنکوری» میکنند. نتیجه نیز کاملاً مشخص است. از بین آنهمه دانشآموزی که نظام آموزشی، ذهنشان را آکنده از آرزوی تیزهوشان کرده است، تنها تعداد کمی پذیرفته میشوند و بقیه، «شکست میخورند»! هرچند نظام آموزشوپرورش نیاز به تحولات بنیادین دارد ولی عجالتاً میتوان دو پیشنهاد را مطرح کرد: حذف مدارس تیزهوشان که وجودشان اساساً فایدهای ندارند و بیرون راندن مؤسساتی که با آزمونهایشان، مدارس را تبدیل به دکانهای خودکردهاند و با کودکی بچههای مردم، تجارت میکنند! آموزشوپرورش یکی از نهادهای اصلی جامعه است که تعلیم و تربیت و ساختن انسان مطلوب و مؤثر را در جامعه بر عهده دارد، برای پرورش افراد مطلوب، نیاز به یک نظام آموزشی کارآمد است که اجزا و عناصر آن اعم از مواد درسی، دانشآموز، معلم، وسایل آموزشی، فضا و... با یکدیگر در ارتباطاند تا اهداف موردنظر تحقق یابد. از طرف دیگر، تدریس و آموزش ازنظر ماهیت و نظام ارتباطی متقابل است و در مدرسه بهسان گروه پویایی، درصدد آماده کردن افراد برای ورود به جامعه در سطح بسیار گستردهتری است. کلاس درس نیز بهعنوان یک گروه اجتماعی و کوچکترین خرده سیستم اجتماعی در نظام آموزشی دارای خصوصیات و ویژگیهای منحصربهفردی است که آن را از سایر سازمانها و نهادهای اجتماعی متمایز میکند. باید در نظام آموزشی مهارتآموزی موردتوجه و تأکید قرار گیرد و دانشآموزان از دوران کودکی علاوه بر ذهن، دستهایشان با مهارتهای عملی و تئوری آشنا شود. تا زمانی که سیستم آموزشوپرورش و نیز آموزش عالی مبتنی بر کتابهای درسی و محفوظات و امتحانات باشد و کار چندانی با آنچه در جامعه میگذرد نداشته باشد، به موسسهای میماند که در عصر تلفن و رایانه و اینترنت، همچنان درگیر پرورش کبوتران نامهرسان است و اتفاقاً خیلی هم جدی و سخت گیرانه این کار را میکند.
شماره 19 دوهفته نامه آیت ماندگار