فیلم سینمایی بارکد به کارگردانی مصطفی کیایی محصول سال ۹۴ سینمای ایران است و در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر نیز حضور داشت. این فیلم نسبت به فیلمهای قبلی کیایی به نامهای عصر یخبندان و خط ویژه کمی بهتر است اما هرگز بهپای فیلم خوب این کارگردان یعنی ضدگلوله نمیرسد. به جرات میتوان گفت که ضدگلوله با همه نواقص و کاستیها بهترین فیلم کیایی است و برعکس فیلمی مانند عصر یخبندان چیزی در حد فاجعه است. بارکد داستان دو جوان به نامهای حامد و میلاد است که در جامعهای که کیایی ساخته مورد ظلم واقع شدند و درصدد انتقامگیری هستند. در این فیلم میتوان بهوضوح آثار فیلم قبلی یعنی عصر یخبندان را مشاهده کرد. شخصیتهای فیلم بهجز دو کاراکتر اصلی یعنی میلاد و حامد اصلاً شکل نگرفتهاند و هیچ شناسنامهای برای مخاطب ندارند. درواقع مخاطب هیچ درک درستی از شخصیتها ندارد و حتی با دو کاراکتر اصلی هم ذات پنداری نمیکند. باید به این جمله اعتراف کرد که مصطفی کیایی دنبالهرو فلسفه سینمای اصغر فرهادی است اما با روش خودش، او علاقهای عجیب به این دارد که مخاطب را گیج و سردرگم کند. جامعهای که کیایی در بارکد به تصویر کشیده جامعهای هرجومرج طلب است که هیچ قانون و قاعده مشخصی ندارد و بهقولمعروف جامعهای آنارشیستی را نشان میدهد. جامعهای که فرد به دلیل ظلمی که در حقش شده به دلایلی نامعلوم خودش به دنبال احقاق حق خودش میرود. درواقع فرد در این جامعه، هم شاکی است هم وکیل مدافع و هم قاضی که حکم صادر میکند. یک صحنه در فیلم وجود دارد که جز هرزگی نمیتوان نامی برای آن پیدا کرد و آن صحنه این است که میلاد (با بازی ضعیف بهرام رادان) نامزد خود، نازی (با بازی سحر دولتشاهی) را وادار میکند که با پسری به نام امید طرح رفاقت بریزد و از او سوءاستفاده کند و بهقولمعروف او را تیغ بزند. این صحنه دقیقاً تقلیدی از فیلم سینمایی پیشنهاد بیشرمانه آدریان لین است که در سال ۱۹۹۳ ساخته شد و آنقدر این فیلم ضعیف بود که در همان سال جایزه تمشک طلایی به دلیل گرفتن لقب بدترین فیلم سال را دریافت کرد. فیلم سعی دارد با حرفهای گاهی زائد فلسفی با چاشنی سیاسی قصه را به جلو ببرد که در این کار کمی ناموفق است. در مبحث ژانر واقعاً درمیمانیم که این فیلم را در کدام ژانر قرار دهیم! کمدی؟ درام؟ یا حتی تراژدی؟ فیلم قابلیت قرار گرفتن در هر سه ژانر را ندارد و با شکاکیت تمام باید به آن نگاه کرد. اگر کمدی است شوخیهایی که در فیلم وجود دارد بسیار کم است و قابلیت تبدیلشدن به یک فیلم کمدی را ندارد و همچنین ویژگیهای درام یا تراژیک بودن را نیز ندارد. اگر بخواهیم کیایی را منصفانه نقد کنیم باید بگوییم که محسن کیایی هدفش در به چالش کشیدن روح نظام سرمایهداری و کاپیتالیستی است، علیالخصوص در فیلم عصر یخبندان؛ ولی بهشدت در این هدفش ناموفق بوده درواقع تمام حرف کیایی در فیلمهایش و مخصوصاً فیلم بارکد این است که انسانها محصول و زاییده شرایط هستند. قصه و فیلمنامه بارکد کمی گیج و سردرگم است اما نه بهشدت فیلم عصر یخبندان. فیلم مشخص نمیکند که آیا نازی همسر میلاد، به سراغ امید میرود یا اینکه به عشق قدیمیاش میلاد وفادار میماند؟ چطور میشود که ستاره (با بازی بهاره کیان افشار) دختری که معتاد بوده و اعتیاد شدیدی به شیشه دارد بهراحتی مواد مخدر را کنار بگذارد و روی به ترک بیاورد و دستآخر هم منشی دفتر فرد ثروتمندی مانند رضا کیانیان شود؟ چطور میشود که بهراحتی پلیس را فریب داد و مثل آب خوردن برای فردی پاپوش درست کرد؟ فیلم سرشار از پیامهای ضد اخلاقی و شوخیهای رکیک جنسی است. از جنیفر لوپز گرفته تا به زبان آوردن کلمه داف توسط کیانیان، همچنین واژه احمق بهدفعات در فیلم شنیده میشود. درواقع در لایه پنهان فیلم، مخاطب بهوضوح میتواند این پیام را دریافت کند که اگر در یک جامعه حقی از آن خورده شد به هر طریق ممکن حق خود را پس بگیرد حتی اگر لازم شد دست به دامن راههای نامشروع و غیرقانونی شود و در این راستا کاری هم به جامعه و قانون نداشته باشید. جملهای در اواسط فیلم توسط کیانیان گفته میشود که نمیتوان بهراحتی از کنار آن عبور کرد و آن جمله این است که شهر آلوده است چون قانون ندارد پس مجبوری برای موفقیت خودت قانون داشته باشی آنهم نه قانون موجود در جامعه بلکه باید قانون خودت را داشته باشی به این معنی که برای موفقیت و پولدار شدن خودت دست به هر کاری بزنی حتی اگر شده ناموس و همسر خود را به فروش بذاری. با تمام این تعاریف فقط یک بازیگر بهدرستی واکاوی شده و خوب از آب درآمده و آنهم شخصیت میلاد با بازی خوب محسن کیایی است. مورد آخر اینکه نقش رضا کیانیان بسیار اضافی بوده و معلوم نمیشود که چرا او حامد را به دفتر خود راه داد و او را تحمل میکند و همچنین نقش سامان (با بازی پژمان بازغی) به همراه اتفاقات پیرامون آن بسیار زائد بوده و وقت فیلم را بیهوده تلف میکند. البته این فیلم بدون حاشیه هم نبوده و وزارت ارشاد به دلیل خوانده شدن آهنگ تیتراژ پایانی این فیلم توسط یک خواننده بهاصطلاح زیرزمینی، مدتی پروانه نمایش برای آن صادر نکرد که این مسئله با حذف صدای این خواننده برطرف شد.
شماره 20 دوهفته نامه آیت ماندگار