اما پریسا پویان، مدیر موسسه یاریگران کودکان کار در همین رابطه تاکید میکند کارهایی که میتواند برای بچه آسیبهای جدی به دنبال داشته باشد فقط زباله گردی نیست وبچههایی که با پدرشان سر کار میروند و در مغازههای پدرشان کار میکنند، بچههایی که در خانه هستند و بخشهایی از امور خانه بر عهده آنهاست نیز شامل همین شرایط هستند.
البته به گفته او، یکی از اتفاقهای خوبی که در سال ۹۹ رخ داد تصویب لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بود. پویان معتقد است این یک گام بزرگ رو به جلو است که میتواند آزارها نسبت به کودکان را کاهش داده و تا اندازهای از کودک آزاری و سوء استفاده از کودکان جلوگیری کند.
مشروح گفتگو با پریسا پویان، مدیر موسسه یاریگران کودکان کار را در ادامه بخوانید.****
*لطفا درباره انواع کار کودک در ایران برایمان توضیح دهید؟
زمانی که ما از کار کودک در ایران صحبت میکنیم تمام ذهنها سمت کودکانی میرود که در خیابانها به خصوص سر چهاراهها کار میکنند. در حالی که این فقط یک قسمت از کار کودک است، کار کودک اشکال مختلفی دارد که کار در کارگاه ها، کار در مغازه ها، کار در تولیدیها و حتی کار در خانه و مزرعه را شامل میشود، ما دو شکل، کار خانگی و کار بیرون از خانه داریم، کار خانگی کارهایی است که کودک با خانواده خود آن کار را انجام میدهد و کار بیرون از خانه کاری است که کودک خارج از فضای خانه است و میتواند کارهای مختلف در فضاهای مختلف باشد. از طرفی هم میتوان کار کودکان را به ۲ قسمت کارهای پرخطر و کم خطر تقسیم بندی کرد. ما کلاً با کار کودک مخالف هستیم، اما یکسری از اشکال کار کودک هستند که جزء اشکال پرخطر برای کودک محسوب میشوند مثل کار با مواد شیمیایی یا کار با زباله که یکی از مهمترین اقسام و اشکال کار پرخطر برای کودک است.
*بین انواع کار کودک بدترین اشکال کار کودک شامل چه بخشهایی میشود؟ و ما در ایران با کدام بخش آن بیشتر مواجه هستیم؟
کار کودک کاری است که بچه را از چرخه آموزش دور میکند و اجازه نمیدهد کودک، کودکی کند. ما کار بیشتر از یک میزان ساعت مشخص در روز را مشمول کارکودک میدانیم؛ مثلا اگر کودک در روز ۲ ساعت کار میکند ما این را در اقسام کار کودک قرار نمیدهیم، ساعت کار طولانی یعنی ساعتهایی که کودک را از چرخه آموزش و چرخه کودکی دور میکند و در عین حال کارهایی که میتواند برای بچه آسیبهای جدی به دنبال داشته باشد، یکی از این کارها زباله گردی است، ولی فقط این نیست، کار در کارگاههای قالی بافی که بچهها از نظر فیزیکی در شرایط بدی قرار میگیرند و ساعتهای کار طولانی را سپری میکنند، یا کار در جاهایی که با مواد شیمیایی سر و کار دارند یا کار با ماشین آلاتی که میتواند برای بچهها خطرناک باشد و سلامتی آنها را تهدید میکند، اینها همه از اقسام کارهایی است که برای بچهها بدترین اشکال کار است.
*درمورد کارهای خانگی گفتید. یک اصطلاحی تحت عنوان کار پنهان کودک داریم که مشاغلی مانند خانه داری را شامل میشود که دیده نمیشود و در آمار هم قرار نمیگیرد. شما چه اطلاعی در این زمینه دارید و چه تعریفی برای آن است و این کار چه آسیبهایی برای بچهها به دنبال دارد؟
ما کارهایی که بچه با خانواده خود انجام میدهد و معلوم نیست که بچه دارد کار کودک انجام میدهد و اشتغال به کار دارد را جزء کا رکودک میدانیم. مثلا در خانهای که مادر شاغل است و بچه بیش از حد کارهای خانه را انجام میدهد یا بچههایی که با پدرشان سر کار میروند و در مغازههای پدرشان کار میکنند و بچههایی که در خانه هستند و مشاغل خانگی مثل بسته بندی و خیاطی و تکه دوزی دارند جزء این دسته محسوب میشوند.
*با توجه به اینکه شما به صورت تخصصی روی آموزش کودک کار میکنید، آسیبهایی که کار کودک، چه در شکل مشاغل خانگی و چه در شکل مشاغل بیرون از خانه برای آموزش کودک ایجاد میکند، را چه مواردی میدانید؟
حالت شدید آن این است که اصلا اجازه نمیدهد کودک وارد چرخه آموزش شود یعنی، چون کودک دارد کار میکند به مدرسه نمیرود. در حالت کم خطرتر و رتبههای بعدی، کودک وارد فضای کار میشود، ولی به خاطر ساعتهای طولانی آسیبهایی که بخاطر شدت خستگی میبیند، نمیتواند آن درسها را تمرین کند باعث میشود تا کودکی که وارد چرخه آموزش شده است کارایی لازم را نداشته باشد. کودکی که تا دیر وقت شب کار میکند و کودکانی که بر اثر مشاغل خانگی شبها دیر میخوابند، صبحها کسل هستند و نمیتوانند کارایی لازم را در چرخه آموزش داشته باشند. من اینها را آسیب زننده میبینم.
*آسیبهایی از جهت فیزیکی یا آسیبهای جنسی که کودکان در محیط کار زمانی که به یک محیط بزرگسالانه وارد میشوند را چقدر مشاهده میکنید؟
در انواع و اقسام کار کودک آن قسمتی که مربوط به کار خانه است، چون کودک با افراد خانواده خود زندگی میکند نوع آسیب فرق میکند، ولی زمانی که کودک از فضای خانه خارج میشود محیطهای نا امنی را تجربه میکند. من فکر میکنم که کودکانی که در خیابان هستند حداقل با همه خطرات و مشکلاتی که میتواند آنها را تهدید کند، باز توسط جامعه رصد میشوند.
اما کودکانی که در فضاهایی هستند که از طرف جامعه رصد نمیشود در معرض خطر فیزیکی، جنسی و خشونتهایی بدتری قرار دارند، مثلا کودکی که در خیابان دست فروشی میکند در معرض خطر است، ولی به مراتب کم خطرتر از کودکانی است که در کارگاههای زیرزمینی اشتغال به کارهایی دارد که آدمها او را نمیبینند، بنابراین آسیب برای او پرخطرتر است.
*سؤالی که مردم معمولا میپرسند این است که ما در مواجه با کودکان دست فروش و کودکانی که در خیابان هستند چگونه باید رفتار کنیم؟ مثلا زمانی که کودکی اصرار دارد چیزی بفروشد و ما با او مواجه میشویم یا کودکی را در ساعت دیروقت شب میبینیم که ممکن است از آموزشش جا مانده باشد. مردم در این گونه موارد چکار باید بکنند؟
اولا که به آنها ترحم نکنند، چون کودک به خوبی متوجه نگاه ترحم آمیز میشود و از این نگاه ترحم آمیز یا سوءاستفاده میکند یا آن نگاه ترحم آمیز او را از نظر روانی به شدت آزار میدهد، پس ترحم نداشته باشند و همان اندازه که ترحم ندارند، خشونت نداشته باشند.
گاها ممکن است اینها تحت فشار باشند که حتما باید پولی را ببرند، من این را میدانم که کار کردن تمامی این کودکان معلول فقر خانواده هست. آنها این احساس ضرورت را دارند که حتما باید پولی با خود به خانه ببرند، این کودکان ممکن است بخاطر عدم آگاهی و عدم آموزش کافی ایجاد مزاحمت زیاد کنند، ولی من میخواهم تا آنجایی که میشود از خشونت نسبت به آنها پرهیز شود در عین حال حتما نباید به آنچیزی که میخواهند هم گردن گذاشت، ولی حتما تا جایی که برایشان مقدور است از خشونت در برابر این کودکان پرهیز کنند.
همچنین از دادن هر چیزی به این کودکان اجتناب کنند، چون ممکن است کودکان بین کسی که او را دوست دارد و خوراکی به او میدهد با کسی که به آنها خوراکی میدهد و ممکن است اتفاق دیگری برای او رقم بزند تفاوت قائل نشوند.
من هیچ توصیهای ندارم که از این کودکان خرید کنند یا نکنند و هرطور که خودشان صلاح میدانند عمل کنند، ولی اگر میبینند که آن چیزی که میخواهند خرید کنند را کودک دارد میفروشد با او به طوری عمل کنند که او فروشنده است یعنی نه ترحم داشته باشند و نه او را تحقیر کنند و نسبت به او هم خشونت نداشته باشند و از او خرید کنند.
*درباره این تصور رایج که کودکان کار باند هستند هم میتوانید توضیح دهید؟
من تا به الان ندیده ام که آنها باند باشند و در جلسات مختلف در طی این سالها که من به صورت مداوم با تمام اعضای شبکه یاری کودکان کار در ارتباط بوده ام و الان کمپینی به عنوان کارزار منع بدترین اشکال کار کودک را راه اندازی کرده ایم، تا امروز هیچ گزارشی مبنی بر اینکه این کودکان باند باشند را نداشته ام. ممکن است خانواده اصلی با کودکان زباله گرد نباشد، اما اقوام آنها با کودکان هستند و زمانی که به ایران میآیند یکی از افراد خانواده با آنها است؛ بنابراین من تا امروز هیچ گزارشی از هیچ NGO نداشتم که کودکانی متعلق به باند بوده باشد، حتی کودکان زباله گرد هم در هیچ باند قاچاقی نیستند، آنها اعضای خانواده دارند منتهی همه اعضای خانواده شان با هم مهاجرت میکنند، ممکن است که زنهای خانواده با آنها نباشند، اما مردهای درجه یک خانواده شان با آنها هستند.
*به کارزار مبارزه با بدترین اشکال کار کودک اشاره کردید. مقداری در باره فعالیتهایی که فعالان مدنی و NGOها در این زمینه دارند برایمان توضیح دهید. اینکه چگونه بوه است و چقدر کافی بوده است و چه خلاءهایی دارد؟ و در کل موضوع کار کودک از لحاظ قانونی چه خلاءهایی دارد که باید پر شود و حکومت باید آنها را بپوشاند و اقدامی در این زمینه بکند؟
سابقه فعالیت NGOهایی که در رابطه با کار کودک فعالیت کرده اند به سال ۱۳۷۲ بر میگردد. در آن سال گروهی از ایران رد میشدند و در پارک هنرمندان تجمع میکنند، وزیر کار در آن سال منکر وجود کودک کار در ایران میشود. اما الان دولت ما در مورد کودک کار و حافظت از آنها و منع بدترین اشکال کار کودک صحبت میکند و این نشان میدهد که تمام این سالها فعالان مدنی کار را به جایی کشانده اند که علاوه بر اینکه وجود کودک کار پذیرفته شده است، الان دارند بر روی این مساله کار میکنند که آثار زیان بار این مسئله را کم کنند.
ظرف این سالها NGOهایی روی کار آمده اند (از سال ۷۲ به بعد) که شروع به آموزش کودکانی کردند که مدارس دولتی آنها را تحت پوشش قرار نمیداد، چون خیلی از این کودکان اوراق هویتی هم ندارند و مطمئنا نمیتوانند جذب آموزش و پرورش رسمی کشور شوند.
موضوع مورد توجه این است که طبق کنوانسیون حقوق کودک، هر کودکی در هر فضایی و در هر حیطه قضایی که هست جزء کودکان آن حوزه قضایی حساب میشود و دولت آن منطقه نسبت به آموزش آن کودکان و حقوق اولیه آنها مسؤلیت دارد. وقتی دولت میپذیرد که در برابر این کودکان مسئول است یعنی فعالان مدنی و فعالان حقوق کودک دارند کم کم به اهداف خودشان میرسند.
یکی از اتفاقهای خوبی که در سال ۹۹ پیش آمد تصویب لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بود، این یک گام بزرگ رو به جلو است که میتواند آزارها نسبت به کودکان را کاهش داده و تا اندازهای از کودک آزاری و سوء استفاده از کودکان جلوگیری کند. قطعا تا رسیدن به حق کامل بچهها راه درازی در پیش است.
یکی از چیزهایی که میتواند جلوی کار کودک را در هر جامعهای بگیرد از بین بردن فقر در جامعه است، چون با گسترش فقر در تمامی جوامع تعداد بچههای کار به طور چشمگیری افزایش پیدا میکند.
*اگر نکتهای مانده است بفرمایید.
امیدوارم روزی بیاید که کودکان ما تمام حقوقی که در قانون اساسی برای آنها در نظر گرفته شده است را دارا باشند و آنها بتوانند فارغ از جنسیت و ملیت از آموزش و بهداشت رایگان و تمامی حقوق اولیهای که یک کودک باید در یک جامعه از آن برخوردار باشند، را دارا شوند.