تعارف را باید کنار گذاشت، باید پذیرفت که روحانی از همان سال ۹۲ که با حمایت اینوآن و تبلیغ افراد سیاسی دیگر رییسجمهور شد، چهرهای کاریزماتیک نداشت. روحانی هنوز هم چهرهای کاریزماتیک ندارد که بخواهد بر این اساس حساب کند که با رأی بالا و قاطع در همان دور اول انتخابات ریاست جمهوری آینده پیروزمی شود. واقعیت این است که این بار و در انتخابات ریاست جمهوری آینده مردم به کارکرد روحانی رأی خواهند داد نه وعدههایی که عملی نکرد. این بار پادرمیانی چهرههای کاریزماتیک از وی هم اثرگذار نخواهد بود، همچون انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴. مردم تشنه حقیقتاند. مردم بیصبرانه منتظرند که روحانی لبی یا گوشه چشمی از وعدههایش را نشان دهد که نمی دهد. روحانی در دور اول انتخابش بر سمت ریاست جمهوری القاعده باید با تمام قوا و شجاعت و بیباکی ظاهر میشد، حال که در دور دوم عموماً رییسجمهورها ضعیفتر و محافظهکارانهتر میشوند، میخواهد چه کند؟ از نظر اقتصادی که مشکلات اقتصادی، بازار راکد و خوابیده، جیب بیپول مردم، ادامه بالا رفتن تورم حال به شکل آهستهتر، بیکاری و گسترش ملت زیرخط فقر از دستاوردهای اقتصادی ایشان است. ازنظر سیاست خارجی که تنها عمل مثبت انجام گرفته رسیدن به توافق برجام بود که هیچ اثر ملموسی بر زندگی مردم نداشت و از نظر سیاست داخلی هم که هیچیک از وعدههای سیاست داخلی روحانی منجمله رفع برخی محدودیتها و بهنوعی ایجاد آشتی ملی بعد از حوادث ۸۸ که رخ نداد هیچ، گویا خود ایشان هم فراموشش کردند! بسیاری از کنشگران اجتماعی و سیاسی معتقدند که این بار روحانی رأی سابق خویش را نخواهد آورد و از محبوبیت وی بهشدت کاسته شده و در خوشبینانهترین حالت ۵۰ درصد آرای گذشته خود را به دست آورد. این کنشگران همچنین معتقدند اگر روحانی در فرصت باقیمانده از ریاستجمهوریاش به همین وضعیت ادامه دهد، احتمال پایین آمدن کلی سطح مشارکت مردمی در انتخابات نیز دور از انتظار نیست زیرا روحانی بیش از نیمی از رأیدهندگان به خود که تحت هیچ شرایطی به اصولگرایان رأی نمیدهند را ناامید و سرخورده کرده و احتمال شرکت نکردن این دسته در انتخابات که تعداد محدودی نیز نیستند، وجود دارد. روحانی باید چه کند؟ روحانی اگر به این بیندیشد که در انتخابات آینده کلاً گزینهای جز او برای مردم وجود ندارد دچار اشتباه سیاسی بزرگی شده است. روحانی باید با مردم صادق باشد، باید علت عملی نشدن کوهی از وعدههایش را بیتعارف با مردم در میان گذارد. روحانی شش ماه وقت دارد تا مردم و رأیدهندگان سال ۹۲ خویش را با حقایقی که در این سه، چهار سال بر آن گذشته را آشکار و واضح به مردم بگوید. روحانی اگر به دنبال بهانهتراشی برود نتیجهای بهتر از هاشمی رفسنجانی در دور دوم انتخابات ۸۴ نخواهد گرفت. بهترین سیاست برای روحانی در حال حاضر بیان حقیقت است، در این شرایط نهتنها از آراءاش کاسته نمیشود بلکه بعید نیست رکورد رأی آوری کاندیداهای ریاست جمهوری را هم بشکند. کاری که اکنون روحانی بهعنوان ترمیم کابینه انجام میدهد، ترمیم کابینه نیست بلکه عقبنشینی در مقابل منتقدین و رقبای دولت است. رییسجمهور بهجای پذیرش استعفای جنتی از وزارت ارشاد باید محکم و استوار از وزیرش حمایت میکرد و نهتنها استعفایش را نمیپذیرفت بلکه نشان میداد که رییسجمهور «تدارکاتچی» نیست که هر کس هر سازی زند با آن حرکات موزون انجام دهد! رییسجمهور باید نشان میداد که مأمور و قسم یادکرده پیاده کردن قانون اساسی در کشور است نه اینکه بر اساس امیال هرکس هر جا یکطور اداره شود! ۱۰۰ سال این مردم و کشور از انقلاب مشروطه تاکنون مبارزه نکردهاند که به دوران حاکمیت افراد بر منطق مختلف کشور بازگردیم و بهنوعی دوباره کشور ملوکالطوایفی!
شماره 22 دوهفته نامه آیت ماندگار